در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۷۰۰۱
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۰
یک استاد دانشگاه تهران گفت: در حوزه علم این طور نیست که افراد بیشماری صاحب و بانی نظام های نوین باشند، چراکه تأسیس نظام نوین فلسفی کار دشواری است و نیازمند این است که افراد از نبوغ خاصی بهره مند باشند.
به گزارش خبرگزاری دانا به نقل از مهر، دکتر محمد محمد رضایی استاد پردیس قم دانشگاه تهران با بیان اینکه در تاریخ نظام جدید فلسفی توسط اندیشمندان معدودی ایجاد شده است، درباره عدم نظام سازی متفکران امروز به خبرنگار مهر گفت: با نگاهی گذرا به تاریخ فلسفه متوجه نظام سازی اندیشمندان اسلامی همچون ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا و متفکران اروپایی مثل دکارت و کانت می شویم. مبدعان مکاتب تجربه گرایی، پوزیتیویستی، تحلیلی و دیگر مکاتب جدید انگشت شمارند درست همانطور که در حوزه علومی مثل فیزیک، نجوم و... کسانی که فکر بدیع و اصیل دارند تعدادشان به مراتب محدود است.

وی با بیان یک مثال افزود: به عنوان مثال در حوزه علم نجوم، بطلمیوس سپس کپرنیک و گالیله ظهور کردند یا در حوزه فیزیک دانشمندی مثل نیوتن کشف شد و بعد از وی انیشتین پا به عرصه گذاشت، قصدم این است که در حوزه علم این طور نیست که افراد بیشماری صاحب و بانی نظام های نوین باشند، چراکه تأسیس نظام نوین فلسفی کار دشواری است و نیازمند این است که افراد از نبوغ خاصی بهره مند باشند، در واقع می توان گفت عدم برخورداری از توانایی فکری یکی از دلایل عمده برای نبود نظام تازه فلسفی است.

محمدرضایی درباره دلایل دیگر نبود نظام سازی فلسفی گفت: مساله بعدی عدم تلاش فکری مستمر افراد برای حل مسائل و دغدغه هایی است که نوع بشر با آن مواجه است، به عنوان مثال در تاریخ فردی مثل افلاطون را داریم که مسئله مُِثُل را مطرح می کند و معتقد است حقایق اشیاء مثل هم هستند و هر نوعی مثال حقیقی است در آن عالم که ازلی و ابدی و غیر مادی است، ولی همین نظریه مثل را ارسطو که شاگرد افلاطون است مورد نقد  قرار داده و با دلایل بیشماری نظریه استادش را مورد خدشه قرار می دهد. مثال دیگری از اندیشمندان معاصر غربی دکارت را می توان نام برد که معروف به پدر فلسفه جدید است. وی در کتاب «تأملات» تلاش بسیاری داشته تا نظریاتی تزلزل ناپذیر و مستحکمی ارائه دهد. به رغم این تلاش ها، فیلسوفان بعد از وی، تجربه گرایی تفکر فلسفی او را مورد انتقاد قرار می دهند. وقتی کانت ظهور می کند، به دو نگرش فلسفی زمان خودش انتقاد وارد می کند که یکی عقل گرایی است و دیگری تجربه گرایی، از همین رو فلسفه ای به نام فلسفه نقادی ارائه می دهد. وی در این فلسفه نقادی بیان می کند که خواهان ارائه نظام فلسفه ای است که در آن علم و علوم تجربی، اخلاق و خدا هر یک از جایگاهی برخوردار باشند، در صورتی که نظام های فلسفی گذشته نمی توانستند به این سه مسئله ( علم، اخلاق و خدا ) به این شکل بپردازند.

وی افزود: با این وجود ایده آلیست های آلمانی تفکرات کانت را مورد نقد قرار دادند و بر آن شدند که لازمه تفکرات فلسفی کانت ایده آلیست بودن است و ما  وارثان حقیقی تفکر فلسفی کانت هستیم.

این محقق و نویسنده تصریح کرد: مقصود این است که بزرگان فلسفه در طول تاریخ هر کدام نظام سازی کرده، اما فیلسوفان بعدی اشکالاتی را بر آنها وارد کرده اند ولی همچنان این نظام های فلسفی مطرح است و مورد علاقه جویندگان علم و دانش قرار می گیرد. ارسطو نظریات استاد خودش را مورد نقد و بررسی قرار می دهد، ولی این نقد از اهمیت وی نمی کاهد، چراکه هر دو آنها از اندیشمندان بزرگ و مطرحی محسوب می شوند که چنین موضوعاتی نمی تواند از درجه اهمیت آنها بکاهد.

محمدرضایی ادامه داد: تلاش این اندیشمندان بر این بوده که مسائل مبتلا به جامعه و زمانه خودشان را با ارائه راه حلی رفع کنند. تلاش و زحمت آنها مورد ارج و ارزیابی دانش پژوهان است، از همین رو ممکن است با اینکه فیلسوفی نظریه اش مورد قبول نباشد ولی از آنجا که تلاش کرده تا به وجهی به سوالات دوران معاصر خودش پاسخ دهد فیلسوفان به آن نمره می دهند  و آن را ارزشمند می شمارند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: در جامعه اسلامی نیز بعد از فلسفه صدرایی، تفکر نو صدرایی نیز ظهور کرد اما با این همه بسیاری معتقدند  400 سال است که نتوانسته ایم نظام سازی فلسفی داشته باشیم که این خود نمود از ضعف جامعه علمی ما دارد امید که متفکران بتوانند در سایه تلاش، مسائل جامعه فلسفی را تببین کنند و پاسخگوی این مشکلات فلسفی و فکری باشند.

محمدرضایی در پاسخ به این پرسش که آیا رواج فلسفه تحلیلی دال بر این است که موضوعات فکری و فلسفی باید تخصصی تر پیگری بشوند؟ این طور پاسخ داد: فلسفه تحلیلی یک نگرش است و یک روش تفکر. برخی از مباحث این فلسفه مبنی بر این بود که تفکرات را به عناصری که تایید پذیر تجربی و ابطال پذی تجربی باشند تجزیه کنیم و اگر نتوانیم آنها را تأیید پذیر تجربی کنیم ابطال پذیر تجربی آنها بی معنا هستند و در واقع مهملاتی بیش نیستند.

وی افزود: دیدگاه هایی که ویتکنشتاین در باب بازی های زبانی مطرح کرد با این موضوع است که علم نوع بازی است و دین هم بازی زبانی خاص خودش را دارد، از همین رو نمی توان بازی زبانی که در علوم تجربی وجود دارد یا مفاهیمی که در آن حوزه مستعمل است را در حوزه دین بکار برد. در واقع می توان گفت متفکران این حوزه تلاش کردند به گونه ای به این مسائل پاسخ بدهند و راه حل های جدیدی مطرح کنند که البته این خودش نوعی تفکر است، هرچند که این تفکر نیز قابل نقد و ارزیابی های جدی است  و مانند همه تفکرات و نظام های فلسفی از اشکالاتی برخوردار است.

ارسال نظر