در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۸۴۱۷
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۸
خسروپناه معتقد است که دغدغه ملاصدرا،‌الهیات است و اوج بالندگی فلسفه صدرایی بعد از انقلاب اسلامی است و جریان‌های اومانیستی،‌ صوفی‌گیری، سنت‌گرایی و تجدد ستیزی در تقابل است.

به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از تسنیم حجت‌الاسلام خسروپناه، رییس موسسه پژوهشی مکتب و فلسفه ایران در نشست روایت‌ افق‌های فکری ایران معاصر که به همت موسسه روزگار نو برگزار شد به ارایه گزارشی از وضعیت حکمت نوصدرایی در ایران معاصر پرداخت.

وی در ابتدای سخنان خود با ارایه مقدماتی درباره فلسفه صدرایی گفت: در دیدگاه ملاصدرا تعریف فلسفه تفاوت چندانی با فلسفه‌ها مشا و اشراق ندارد و همگی فلسفه را به «دانشی که از عوارض موجود بماهو موجود بحث می‌کند» تعریف کردند. در همه این فلسفه‌ها مباحثی درباره هستی شناسی، معرفت‌شناسی، مباحث فلسفه نفس، الهیات بالالمعنی الاخص و برخی مباحث پراکنده مطرح شده است.

رییس موسسه پژوهشی مکتب و فلسفه ایران تفاوت روشی در حل مسایل فلسفی را نقطه ممیز فلسفه صدرا با دیگر فلسفه‌های اسلامی دانست و گفت: روش فلسفه مشا روش عقلی محض است، شیخ اشراق در نظام فلسفی خود شهود را نیز به روش‌شناسی فلسفه خود اضافه می‌کند و ملاصدرا با توجه به بستر اجتماعی و فکری زمانی خود با تکمیل روش استاد خود میرداماد در روش فلسفی خود ترکیبی از قرآن، برهان و عرفان ارائه می‌دهد. دغدغه صدرا دغدغه الهیاتی است و او حتی حرکت و زمان را نیز در الهیات مطرح کرده و حرکت جوهری را اثبات می‌کند.

حجت‌الاسلام خسروپناه تصریح کرد: اینکه گفته می‌شود صدرالمتالهین از ترکیب قرآن و برهان و عرفان استفاده کرده به این معناست که او در هیچ جا ادعای فلسفی نکرده که تبیین عقلانی نداشته باشد؛ اما در تبیین عقلانی از نقد بهره گرفته است، نه اینکه گاهی مسئله‌ای را با یکی از این سه حل کرده باشد. بنابراین حکمت ملاصدرا حکمتی رئالیستی است و او نظام فلسفی خود را برای پاسخگویی به نیازهای فلسفی و در عین حال جریانهای کلامی و عرفانی ضدفلسفی تاسیس کرده است.

وی در ادامه سخنان خود با اشاره به زمینه‌های ظهور مکتب نوصدرایی گفت: فلسفه نوصدرایی بالندگی و تکامل فلسفه صدرایی است و نه انحراف از آن. آقاعلی حکیم آغازگر پیدایش حکمت نوصدرایی است و در اندیشه خود فلسفه صدرایی را با فلسفه غرب درگیر کرده و کوشیده است تا به پرسش‌های فلسفه‌های معاصر پاسخ دهد. اما موسس حقیقی فلسفه نوصدرایی علامه طباطبایی است که فلسفه صدرا را با مکاتب ماتریالیستی، مارکسیستی و دیگر مکاتب نوظهور غربی درگیر کرد.

رییس موسسه پژوهشی مکتب و فلسفه ایران ادامه داد: البته نه بدایه آغاز فلسفه است و نه نهایه پایان آن؛ و پس از علامه بزرگانی چون علامه مصباح یزدی، علامه جوادی آملی، علامه حسن‌زاده آملی، آیت‌الله سبحانی، عبدالرسول عبودیت و دیگران این راه را ادامه داده و تکمیل کرده‌اند و اوج بالندگی و شکوفایی فلسفه صدرایی به دوران بعد از انقلاب و اسلامی مربوط می‌شود.

وی در ادامه سخنان خود به ویژگی‌های بارز حکمت نوصدرایی اشاره کرد و گفت: نخستین ویژگی این فلسفه آن است که مانند حکمت صدرایی طرفدار رئالیسم معرفتی و مبتنی بر بدیهیات است و نسبی‌گرا و شکاک نیست و در عین حال ادعا ندارد که می‌توان با استدلال عقلی همه حقایق عالم را درک کرد. دوم آنکه در حکم نوصدرایی مانند حکمت صدرایی قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند هر چند شیوه به کار گیری این سه در اندیشه اساتید برجسته معاصر یکسان نیست.

حجت‌الاسلام خسروپناه پس از تشریح برخی از تفاوت‌های عمده رویکرد علامه مصباح یزدی و علامه جوادی آملی گفت: سومین ویژگی بارز حکمت نوصدرایی آن است که در مقابل چندین جریان فکری قرار گرفته است. نخست مکاتب غربی هستند که همگی مبتنی بر اصلی به نام سوبجکتیویسم هستند و با توجه به مبانی اومانیستی خود انسان را تنها فاعل شناسا تلقی می‌کند و بقیه مفاهیم دیگر اعم از دین و خدا و... متعلق این فاعل‌شناسا هستند.

وی تشریح کرد: حکمت صدرایی و به تبع آن حکمت نوصدرایی هم در عرصه عمل و هم در عرصه نظر انسان را فاعل شناسا می‌داند، اما معتقد است در کنار انسان قرآن نیز فاعل شناساست و گاهی این فاعل شناسا انسان را نیز جهت می‌دهد. البته این منظر در پروتستانیسم هم مطرح شده با این تفاوت که پروتستان‌های قایل به متن دینی معتقدند که انسان متن را جهت می‌دهد. مباحث روشنفکری که در 25 سال اخیر در کشور مطرح شده همان رویکرد پروتستان‌ها را پی گرفته‌اند و آن را بر قرآن تطبیق دادند.

رییس موسسه پژوهشی مکتب و فلسفه ایران ادامه داد: ملاصدا سوبجکتیویست نیست که انسان را تنها فائل شناسا بداند و وحی را فاعل شناسای مستقل در کنار انسان تلقی می‌کند. بنابراین حکمت نوصدرایی کاملا در تقابل با سوبجکتیویسم و در نتیجه جریان روشنفکری اعم از سکولار و دینی است. متاسفانه همه روشنفکران دینی معاصر ما اعم از شریعتی، بازرگان، سحابی، سروش و... فاعل شناسای انسانی را اصل گرفته و دین را تابع آن قرار دادند و این همان التقاطی بود که شهید مطهری مطرح کرد.

وی تصریح کرد: روشنفکران دینی معاصر گرچه نیت خیر به انگیزه درستی داشتند، اما دچار اشتباه شدند و همین خشت کج بود که از قبض و بسط تئوریک شریعت، بسط تجربه نبوی و رویای رسولانه سر درآورد. بنابر این حکمت نوصدرایی هم تقابل با مکاتب غربی مدرن و پست مدرن و هم تقابل با روشنفکری دینی دارد و به این معنا امثال شهید مطهری را نمی‌توان روشنفکر دینی دانست.

حجت‌الاسلام خسروپناه ادامه داد: حکمت نوصدرایی با صوفی‌گری به خصوص از نوع امروزی‌اش هم تقابل دارد. دغدغه صوفی‌گری عقلانیت طولی است و نه عرضی و شهود برای او اصالت دارد. به علاوه اینکه عمدتا سلاسل صوفیه گرفتار سکولاریزم شده‌اند و این بار مکتب نوصدرایی تناسب ندارد. تصوف علوم بشری را علم را بنای آخور می‌داند، اما بزرگان حکمت صدرایی و از جمله امام خمینی(ره) در کنار اجتهاد و فقاهت برای همه علوم ارزش والایی قائلند و کسب آنها را واجب کفایی می‌دانند.

وی ادامه داد: حکمت نوصدرایی با سنت‌گرایی هم در تعارض است. سنت‌گرایان اگرچه خود را از هواداران صدرا می‌دانند و نقش موثری در ترویج حکمت صدرایی داشته‌اند، اما از چند جهت در تقابل با این حکمت قرار می‌گیرند. نخست آنکه اسلام‌شان سکولار است و اصالت را به اسلام صوفیانه می‌دهند و دغدغه اجتماع و حکومت اسلامی ندارند. دوم آنکه سنت‌گراها اصالت را به سنت شرقی می‌دهند و در حکمت خالده همه سنت‌های شرقی از جمله هندوئیسم و قرون وسطای مسیحیت اصیل است. اما حکمت صدرایی ضمن قبول سخنان حق دیگر مکاتب آنها را نقد می‌کند.

رییس موسسه پژوهشی مکتب و فلسفه ایران ادامه داد: در واقع سنت‌گرایان نوعی پلورالیسم دینی را البته با قرائت خودشان پذیرفته‌اند و برای مثال معتقدند که خداوند عیسی را برای مسیحیان مصلوب و برای ما به نوعی دیگر داده است. به علاوه سنت‌گرایان همان مشکل صوفیه را در نگاه به علم دارند.

وی تصریح کرد: حکمت صدرایی با جریان تجددستیزی نیز مخالف است که با کلیت جهان غرب و یا عصر مدرن مخالفند، اما حکمت صدرایی غرب‌گزینی انتقادی دارد و غربگرا، غرب‌ستیز و غرب‌گریز نیست. به عقیده من اگر حکمت نوصدرایی بخواهد پاسخگوی نیازهای امروز در عرصه‌های مختلف باشد باید شاگردان آن تعریف فلسفه را عوض کنند و تکاملی در روش و ساختارخود به عمل آورند.

ارسال نظر