در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۱۹۴۷
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۶
گزارش
کتاب خاطرات محمدجواد ظریف که همزمان با اخذ رای اعتماد مجلس به او روانه بازار شد، حاوی نکات زیادی از ساز و کار و عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور پس از انقلاب است.

به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) محمدجواد ظریف که اکنون وزیر امورخارجه ایران است؛ دیپلماتی است با 34 سال تجربه. در حقیقت او جز دیپلماتهایی است که بی برو برگشت وی را می توان فرزند انقلاب نام نهاد.

در مرداد سال جاری و زمانی که مشخص شد رییس جمهوری او را نامزد پست حساس وزارت امور خارجه کرده است، خاطرات ظریف با عنوان «آقای سفیر» و با تیراژ نامید کننده 1000 نسخه، از سوی «نشر نی» روانه بازار شد. اقدامی رندانه از سوی این انتشارات معتبر که حاکی از موقعیت شناسی مدیرانش بود و کمک کرد کتاب از فروش بالایی برخوردار شود.

طولی نکشید که «آقای سفیر»، «آقای وزیر» شد؛ مسوولی محبوب که خوش پوش است و صفحه ای نیز در شبکه اجتماعی فیس بوک راه اندازی کرد که چند صد هزار نفر هوادار دارد و دایما گزارش کار به جامعه می دهد.

کتاب از گفت و شنودی 40 ساعته میان محمدمهدی راجی و ظریف تشکیل شده است؛ از زمان تولد و پیشینه خانوادگی ظریف آغاز می شود و در ادامه آن وی به شرح فعالیت های دانشجویی خود در آمریکا، پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل(به مدت 25 سال)، شرکت در مذاکرات مربوط به قطعنامه 598، ایفای نقش به عنوان معاونت سیاسی اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران، مذاکرات بن پس از اشغال افغانستان، ملاقات با صدام حسین، شرکت در مذاکرات هسته ای و... می پردازد.

راجی در بخش های پایانی کتاب سوالاتی را از ظریف در خصوص سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پرسد و نظر او را در خصوص بخش های مختلف تصمیم سازی و تصمیم گیری دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران جویا می شود.

دشمن قابل احترام

ظریف دیپلماتی شناخته شده و دارای اعتبار در جهان است؛ بی جهت نبود «هنری کسینجر» استراتژیست برجسته و وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده، در حاشیه کنفرانسی کتاب خود (دیپلماسی) را به ظریف هدیه داد در حالیکه در صفحه نخست آن نوشته بود: «تقدیم به دشمن قابل احترام من»

حضور جمعی از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا (از جمله سعید امامی) در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل و شرح اختلاف نظر با آنها، ملاقات با صدام حسین به همراه کمال خرازی، شرح مذاکرات سعدآباد و شکستن تعلیق UCF اصفهان، اتهامات روزنامه کیهان به ظریف و واکنش مقامات عالیرتبه نظام به آن، برکناری از نمایندگی ایران در سازمان ملل توسط محمود احمدی نژاد و... از جمله مطالبی است که ظریف به آنها پرداخته است.

صداقتی حیرت انگیز

ظریف در این کتاب با صداقتی باورنکردنی، حتی از نقد عملکرد خود نیز ابا ندارد؛ آنجا که به ژولیدگی و بی مبالاتی خود و سایر اعضای هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل (در سالهای نخست انقلاب) اشاره می کند که دافعه زیادی در بین سایر نمایندگان حاضر در سازمان ملل ایجاد می کرد یا ناآگاهی او و همکارانش از قواعد بازی های دیپلماتیک که موجب بدنامی ایران می شد.

ورود به خدمات دیپلماتیک

ظریف در سال 57 در رشته کامپیوتر دانشگاه سانفرانسیسکو ثبت نام می کند اما با وقوع انقلاب و به توصیه حسین شیخ الاسلام، وارد رشته روابط بین الملل این دانشگاه شد. او سپس برای ادامه تحصیل به دانشگاه کلمبیا رفت ولی در نهایت سر از دانشگاه دنور در آورد و موفق به اخذ مدرک دکتری رشته روابط بین الملل از این دانشگاه شد.

ظریف سال 1358 و در 20 سالگی وارد کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو شد. این آغازی بود برای یک خدمت طولانی در امور دیپلماتیک. با تسخیر لانه جاسوسی و به دنبال آن لغو ویزای تمام ایرانیان ساکن ایالات متحده از سوی جیمی کارتر (رییس جمهوری وقت ایالات متحده) ظریف مامور پیگیری وضعیت دانشجویان ایرانی مقیم سانفرانسیسکو شد تا اینکه در فروردین 59، کارتر دستور قطع روابط ایران و آمریکا را صادر کرد و کنسولگری نیز به کار خود پایان داد.

مدتی بعد ظریف راهی نیویورک شد و به عنوان کارمند محلی، به استخدام دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد درآمد.

سال 66 فشار به ایران برای مشخص کردن موضعش درباره قطعنامه 598 شروع شد. جواد لاریجانی، مسوول مذاکرات بود. ایران برای کش دادن ماجرا، به روش های تاخیری روی می آورد، دبیرکل سازمان ملل را وادار می کند طرح اجرایی برای قطعنامه 598 بنویسد، «با این توجیه که قطعنامه مبهم و نامفهوم است». پس از افزایش فشارها، ظریف و محمد جعفر محلاتی، نماینده وقت ایران در سازمان ملل نامه ای تهیه و برای دور زدن آمریکایی ها، به جای پذیرش قطعنامه، اعلام می کنند طرح اجرایی دبیرکل سازمان ملل را می پذیرند. به گفته ظریف، «شخص حضرت امام اجازه این کار را داده بودند» چند روز بعد اما علی اکبر محتشمی پور، وزیر کشور در سخنان قبل از خطبه نماز جمعه  اعلام می کند که «این نامه کار آقای محلاتی است و اجازه از تهران نیست.» نتیجه این اختلافات به برکناری محلاتی منجر می شود.

در همین حال ولایتی تصمیم می گیرد ظریف را به عنوان نماینده معرفی کند ولی محتشمی پور در هیات دولت میرحسین موسوی می گوید: «این فرد آمریکایی است و نمی تواند برود.» موسوی تصمیم می گیرد موضوع را به وزارت اطلاعات بفرستد. ولایتی برای جبران این موضوع با روزنامه رسالت مصاحبه ای داشت و به شدت از ظریف حمایت و تقدیر کرد. ظریف از ولایتی خواست که پاسخ وزارت اطلاعات هر چه بود، او را از رفتن به نیویورک معاف کند و به محتشمی پور پیغام داد که «در این دنیا نمی توانم کاری انجام دهم اما در آن دنیا از شما نخواهم گذشت.»

اتفاق دیگر سه هفته بعد رقم می خورد. «کا.گ.ب شوروی هیاتی را به ایران اعزام» و اعلام می کند نمایندگی نیویورک به شما خیانت کرده و ما خودمان جلوی آمریکا می ایستادیم. این در حالی است که به گفته ظریف در جریان بررسی قطعنامه، همکاری چندانی با ایران نداشتند. ظریف حدس می زند که از دست رفتن موقعیت جواد لاریجانی هم به خاطر گزارش روس ها بود.

آشنایی با مقام معظم رهبری

مهرماه 66، مقام معظم رهبری (که در آن زمان رییس جمهوری بودند) برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک می رود. این نخستین آشنایی ظریف با ایشان بود چراکه او «تمام کارهای تشریفاتی» را انجام می داد. با درگذشت بنیانگذار انقلاب، کمال خرازی (نماینده ایران در سازمان ملل) برای اولین بار از رهبری اجازه گرفتند که با افراد مختلف آمریکایی به جز مقامات رسمی دولتی، صحبت و گفت و گو شود. صادق خرازی هم به این تیم پیوست، سیروس ناصری هم بود و جمع دوستان کامل شد.

از نکات جالب توجه زندگی ظریف، گذراندن دوره خدمت سربازی اش در هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل است در حالیکه پس از چند سال اقامت در آمریکا، مایل به بازگشت به این کشور بوده است اما علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت) با این توجیه که «شما سرباز هستید. ما می توانستیم شما را به جیرفت بفرستیم اما حالا به نیویورک می روید!» مهر پایان بر این بحث می زند.

 ظریف به نیویورک باز می گردد و به همراه سیروس ناصری، علی اکبر ولایتی را در مذاکرات مربوط به قطعنامه 598 یاری می کند. تابستان 68 تیمی از ایران راهی آمریکا می شود تا در سطحی قوی تر مذاکرات را دنبال کند، عطاءالله مهاجرانی، معاون حقوقی و پارلمانی نخست وزیر و حسن روحانی، نایب رییس مجلس هم در این تیم بودند. این نخستین باری بود که ظریف و حسن روحانی بر سر یک میز دیپلماتیک در عرصه بین الملل نشستند.

ظریف تا سال 1371 در آمریکا ماند و سپس به خواست علی اکبر ولایتی به تهران بازگشت تا جای منوچهر متکی، معاون وزیر امور خارجه را بگیرد. رابطه متکی و ولایتی در این دوران تیره شده بود و ولایتی او را محترمانه برکنار و به یک معاونت کم اهمیت تر فرستاد.

سال 76 موقعیت ظریف تضعیف شد؛ به گفته ظریف «در دوره آقای خاتمی که دوستان چپ گرایش معتدل تری در سیاست خارجی پیدا کردند، باز هم رابطه شان با افرادی چون من خوب نشد در دوره دوم آقای خاتمی، یکی از شرایط تندروهای چپ مجلس ششم برای اینکه به آقای دکتر خرازی رای اعتماد بدهند این بود که من را از معاونت عزل کند.» این ماجرا البته سبب نشد که رابطه ظریف و خاتمی خراب شود، چون که ظریف اعتقاد داشت: «آقای خاتمی، رییس جناح چپ نبود، رییس جناح چپ کسانی مانند آقای موسوی خویینی ها و در سیاست خارجی، آقای بهزاد نبوی بودند که دیدگاه های بسیار تندی داشتند.» رابطه خوب ظریف با خاتمی و حمایت ویژه کمال خرازی اما سبب شد که ظریف در معاونت بین الملل باقی بماند، از سال 76 تا سال 81.

نمایندگی در سازمان ملل متحد

به موازات دور شدن چپ ها از ظریف، همچنان رابطه او با علی اکبر ولایتی که آن زمان سمت مشاور امور بین الملل قام معظم رهبری را داشت، خوب بود و ظریف پشت گرم به حمایت او و  خرازی پیش می رفت. این مثلث، دو موقعیت را در این سال ها رقم زدند. بهمن سال 80 خرازی با ظریف تفاهم می کند که به نیویورک برود و از مقام معظم رهبری هم اجازه می گیرد: «رهبری به من فرمودند همان روز من به آقای حجازی گفتم که بهترین گزینه برای نیویورک شما هستید . صحبت های بسیار محبت آمیزی را با من داشتند. همچنین نکاتی را که برای ماموریت لازم بود، یادآوری کردند.»

 کیهان در این ایام اما مخالف سرسخت رفتن ظریف به نیویورک بود: «در صفحه اولش نوشته بود که گروهی در وزارت خارجه سعی می کنند ظریف را با استفاده از روش های دبیرخانه ای علیرغم مخالفت مقامات عالیه نظام، به نیویورک بفرستند ... فردای آن روز مجبور شد عذرخواهی کند ... همیشه می گویم که از مسوول آن نمی گذرم ... نمی دانم این چه شرعی است و ایشان چه متشرعی است که از کسی که به او تهمت زده است، معذرت خواهی نمی کند و حلالیت نمی طلبد. البته کماکان نیز این دشمنی و عداوت شان با بنده ادامه دارد.»

سال 82 هم با حمایت ولایتی، ظریف ماموریت دشوار دیگری را بر عهده می گیرد: «آژانس اولین قطعنامه خود را با لحن بسیار تند در شهریور 82 تصویب کرده بود ... در جلسه ای در شورای امنیت، یکی از بزرگواران [علی اکبر ولایتی] با لطفی که به بنده و بعضی دوستان داشتند گفتند این، یک موضوع مهم ملی است و بهترین دیپلمات های ما باید مسوول این موضوع شوند.» همکاری ویژه ظریف و حسن روحانی در یکی از مهم ترین پرونده های سه دهه گذشته دیپلماسی ایران، از این تاریخ، قوی تر می شود.

به گفته ظریف «در تمام دورانی که من مسوولیت داشتم، یک کلمه بدون اجازه رهبری گفته نشده است. مجری سیاست هایی بودیم که رهبری تعیین کرده است.»

روزی که ظریف، سیگار را ترک کرد

اعتماد مقام معظم رهبری به ظریف در سال 84 مانع از برکناری او از نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد توسط احمدی نژاد می شود: «مشخص بود با یک دید بسیار منفی به افرادی که در پرونده هسته ای  مسئولیت داشتند، نگاه می کنند ... تمایل داشتند بنده را قبل از دیگر سفرا برکنار کنند، اما ظاهرا مورد توافق رهبری قرار نگرفت ... قبل از اینکه ایشان به برکنار کردن بنده اقدام کنند، درخواست کرده بودم که من را از ادامه کار معاف کنند و این درخواست را [از طریق دفتر رهبری ] خدمت رهبری مطرح کردم ... این درخواست مورد موافقت ایشان قرار نگرفت.» با این حال احمدی نژاد، ظریف را کاملا گوشه نشین و از فرایند کار خارج و سرانجام برکنار کرد: «از نظر روحی دو سال بسیار پر فشار را گذراندم.  نامه رییس جمهوری به بوش را از یک خبرنگار آمریکایی گرفتم. آمادگی این را نداشتم که ادامه دهم، اما صرفا از رهبری امتثال امر کرده بودم که مایل بودند ادامه بدهم. جانشین بنده مشخص شد. من بسیار از انتخاب ایشان استقبال کردم. من که به شدت سیگار می کشیدم، از خوشحالی این جابجایی، از روزی که جانشینم ویزا گرفت تا به امروز سیگار نکشیده ام. در صورتی که روزانه سه سیگار برگ می کشیدم.»

پس از برکناری، ظریف به تهران بازگشت، مدتی استاد دانشگاه امام صادق (ع) بود و مدتی هم معاون عبدالله جاسبی شد در دانشگاه آزاد. مرداد 89 علیرغم مخالفت ولایتی، متکی او را بازنشسته اعلام کرد تا کاملا از دستگاه دیپلماسی دور باشد. هجرانی که چندان دوام نداشت و تابستان 92، او با معرفی حسن روحانی، رای اعتماد از مجلس اصولگرایان گرفت و به خانه خویش باز گشت، این بار در مقام وزیر امور خارجه.

ارسال نظر