در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۶۹۴۸
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۲
چند صدایی سیاسی و بلوغ اجتماعی در گفت‌و گو با دکتر حمیدرضا جلایی‌پور
اولین شرط و لازمه مردم‌سالاری این است وقتی جریانی رای نمی‌آورد و شکست می‌خورد، باید به حیات و فعالیت مدنی خود ادامه دهد.

گروه راهبرد خبرگزاری دانا- دولت یازدهم با سر دادن شعار اعتدال، دوباره زمزمه‌های تکثر و میانه‌روی را در عرصه سیاست بر زبان‌ها انداخت. چندی پیش وزارت کشور، شاهد حضور بیش از 60 حزب و تشکل سیاسی بود. در نشستی که برگزار شد، ضمن تاکید بر احیای فضای رقابتی، از باز شدن قفل خانه احزاب در کشور خبر داده شد. از این رو برآن شدیم تا تحلیلی جامعه‌شناختی از اثرات آزادی احزاب را با دکتر حمیدرضا جلایی‌پور، دانشیار گروه جامعه‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به بحث بگذاریم. وی آگاهی برآمده از تکثر جریان‌های فکری را به عنوان مهر تاییدی بر علاقه نیروهای پراکنده اجتماعی به «انسجام»، «حاکمیت عقلانیت» و «توسعه» معرفی می‌کند و در رابطه با اثرات اجتماعی تحزب بر این سه رکن تاکید می‌نهد. ماحصل این گپ‌وگفت پیش روی شما است.

به اعتقاد برخی از تحلیلگران اجتماعی، به‌رغم به‌رسمیت شناخته ‌شدن تحزب در قانون‌اساسی، ما هنوز در زمینه اجرایی‌شدن آن با مشکلاتی مواجه هستیم، علت چیست؟

متاسفانه چنین است. از زمان مشروطه که بازار انتخابات گرم شد و حضور احزاب ضرورت یافت، پیرامون علل ضعف تحزب‌، بحث‌های بسیار صورت گرفته و بیش از 100 پایان‌نامه نوشته شده است. از جمله علل مهم آن، علاقه نداشتن اکثر نظام های سیاسی حاکم برای تقویت احزاب است. دولت‌هایی که از تحزب‌ دفاع می‌کنند، اتفاقا از پایگاه اجتماعی قوی‌تری هم برخوردار می‌شوند و در مقابل، مخالفان تحزب‌ بتدریج و در بلندمدت از اهداف‌شان دور خواهند‌شد.

کما این که نمونه آن را دهه 50 در دوران پهلوی شاهد بودیم که به‌رغم رشد تکنولوژیک و اقتصادی به دلیل بی‌توجهی به دیدگاه‌های متفاوت جامعه، حکومت زیر بار سیستم رقابت حزبی نرفت و در نهایت با موج عظیم انقلاب و فروپاشی سیاسی روبه‌رو شد.

به میزانی که جاده‌ها در کشور توسعه می‌یابند و دانشگاه‌ها باز می‌شوند و درآمد ارزی بالا می‌رود، باید مشارکت سازمان‌یافته مردم هم بالا برود، چراکه در غیر این صورت با یک توسعه نامتوازن رو‌به‌رو خواهیم شد.

این در حالی است که آرمان انقلاب اسلامی هم آزادی و برابری و برادری- خواهری بود و تقویت سیستم رقابتی حزبی یکی از لوازم تحقق شعارهای انقلاب است. متاسفانه در زمان جنگ فرصت برای ارتقای احزاب فراهم نشد. در دوره سازندگی هم آنچنان که به توسعه اقتصادی توجه شد، به توسعه سیاسی و حزبی پرداخته نشد.

همچنین به‌رغم توسعه سیاسی و حزبی در دوره اصلاحات، گروهی در برابر رشد احزاب مقاومت کرد. این در حالی است که دولت نهم و دهم هم معتقد بود از آنجا که مسجد و بسیج داریم، حزب نمی‌خواهیم و عرصه را بر احزاب فراگیر تنگ کرد.

به واقع اگر در دوره اصلاحات شعار ایران برای همه ایرانیان یک شعار بهنگام بود، در دوره اعتدال هم شعار آزادی و تقویت احزاب یک شعار و سیاست بهنگام و مورد نیاز جامعه سیاسی ایران است، لذا اقدام دولت و وزارت کشور را در دعوت از احزاب باید به فال نیک گرفت و از دولت تشکر کرد.

شاهد بوده‌ایم که وقتی جریان فکری خاصی بر جامعه حاکم می‌شود، نخبگان منتسب به جریان مغلوب، به رکود و کناره‌گیری از فضای فکری می‌رسند. به اعتقاد شما فعالیت جریان‌های سیاسی متکثر، تا چه میزان می‌تواند پویایی جامعه فکری را تضمین کند؟

توجه داشته باشیم که جریان‌های سیاسی کنار نمی‌روند بلکه کنار گذاشته می‌شوند. همه می‌دانیم فعالیت جریان‌های متکثر اجتماعی سیاسی لازمه پویایی جامعه است.

اولین شرط و لازمه مردم‌سالاری هم همین است. جریانی که رای نمی‌آورد و شکست می‌خورد، باید به حیات و فعالیت مدنی خود ادامه دهد. چه بسا 4 سال دیگر گروه شکست خورده امروز، به اکثریت فردا بدل شود، لذا مادامی که قواعد و ساز و کار مردم‌سالاری از سوی حاکمیت رعایت شود، نیروی سیاسی شکست خورده ضمن ادامه فعالیت فکری (گفتمانی) و مدنی خود، دیگر به تخریب نمی‌اندیشد. زیرا راه تأثیرگذاری بر عرصه سیاست باز است.

به نظر می‌رسد با رونق گرفتن تحزب، ضمن این که جامعه از دیدگاه‌های مختلف تغذیه می شود، عقلانیت نیز در جامعه حاکم می‌شود، چراکه مردم با عقاید کثیری مواجه می‌شوند تا هنگام تصمیم‌گیری، یک پدیده را از جهات مختلف بررسی کرده و به صورت منطقی و عقلانی‌تری تصمیم‌گیری کنند. قضاوت شما در این باره چیست؟

بله، دقیقا همین طور است. اگر عرصه عمومی امن باشد، یعنی افراد آزادانه به ابراز عقاید و دیدگاه‌هایشان بپردازند و نهادهای مدنی و از آن جمله احزاب به راحتی برنامه‌هایشان را اعلام کنند، کیفیت تصمیم‌گیری شهروندان و مسوولان بالا می‌رود. پاره‌ای از کشورها با به‌کارگیری شبکه‌های مجازی، ذخیره و تجربه بیش از 120 سال نظام حزبی خود را جهت تحقیق و درس‌آموزی در دسترس قرار می‌دهند تا بدین‌سان در جامعه در کنار انباشت سرمایه، انباشت تجربه کار جمعی را هم ایجاد کنند.

بنابراین جامعه و دولت ما اگر به مشارکتی عقلانی می‌اندیشد، باید امنیت عرصه عمومی را برای دیدگاه‌های مختلف و متفاوت فراهم و از سیستم رقابت حزبی دفاع کند. از این رو شنیده شدن این دیدگاه‌های متعارض، همان طور که شما هم اشاره کردید، زمینه‌ساز تصمیم‌های پخته و عقلانی در جامعه خواهد ‌شد چرا که کیفیت تصمیم‌گیری شهروندانی که در معرض پیام‌های مختلف قرار می‌گیرند، قطعا پخته‌تر از تصمیمی است که در برابر یک انتخاب گرفته می‌شود و اینجا دیگر انتخاب نیست، اجبار است، لذا چندصدایی، بلوغ مدنی را در جامعه ایجاد می‌کند و مادامی که افراد پخته‌تر و عقلانی‌تر عمل کنند، جامعه هم عقلانی‌تر عمل خواهد کرد.

در اندیشه سیاسی بر این امر تاکید می‌شود که چندصدایی و آزادی احزاب باعث افزایش توان نیروهای اجتماعی پراکنده می‌شود، به اعتقاد شما این امر چگونه می‌تواند تسهیل‌کننده اهداف توسعه کشور باشد؟

زمانی حاکمیت، مطلوب دانسته می‌شود که مبتنی بر آرای مردم باشد و با مردم به صورت ذره‌ای، اتم‌وار و معلق برخورد نشود. به عبارتی باید مردم را منسجم خواست.

البته بخش زیادی از مردم درگیر مسایل معیشتی هستند و تنها گروهی که بر این مشکلات فائق آمده‌اند، امکان اندیشیدن به امور عمومی‌تر را پیدا می‌کنند.

با این حال اندیشیدن به امور عمومی‌تر هم به صورت شخصی ممکن نمی‌شود و مردم بر اساس عقایدشان با پیوستن به همین تشکل‌های مدنی و سیاسی به انسجام می‌رسند.

لذا بازخورد چندصدایی، انسجام همین نیروهای پراکنده اجتماعی است و محل این انسجام هم همین نهادهای مدنی و سیاسی است.

اهمیت این همبستگی برای توسعه جامعه از این رو است که کارآمدی یک دولت و جامعه را بالا می‌برد.

وقتی دولت، مردم را منسجم بخواهد، جامعه هم ثبات سیاسی‌اش را در عین پویایی حفظ خواهد کرد و می‌تواند در مسیر رشد و توسعه بلند‌مدت قرار گیرد، چراکه شهروندان در پایان چهار سال بهتر می‌توانند کار دولت را ارزیابی کنند و انتخاب‌ سیاسی عقلانی‌تری داشته باشند.

ارسال نظر