در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۷۱۱۱۰
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۰
مجله تایم در سال 2000 نام طارق رمضان را جزو 100 تن از نوآوران سده بیست و یکم مطرح کرد.

گروه راهبرد خبرگزاری دانا- طارق رمضان پسر سعید رمضان است. سعید رمضان از رهبران اصلی اخوان‌المسلمین بود که در زمان انحلال این سازمان در مصر (1954)، و دستگیری و اعدام‌های جنجالی سران اخوان توسط حکومت جمال عبدالناصر، به سوریه و پاکستان پناه برد. او سپس به اروپا رفت و دکترایش را از دانشگاه کلن اخذ کرد و در ژنو (سوئیس) مقیم شد. زن سعید رمضان و مادر طارق، خانم وفاء البنا، دختر بزرگ حسن البنا، بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین در 1928، است. به دلیل شهرت سعید رمضان، دانشجویان مسلمان مقیم اروپا، که بیش‌تر در آلمان غربی بودند، در پیرامون او گرد آمدند و رمضان در سوئیس مرکز اسلامی ژنو را تاسیس کرد.

یان جانسون، روزنامه‌نگار آمریکایی، در کتاب «مسجدی در مونیخ: نازی‌ها، سیا و ظهور اخوان‌المسلمین در غرب» (2010) از تاسیس مرکز اسلامی مونیخ با کمک سیا و سازمان اطلاعات آلمان غربی سخن گفته است. در این پروژه، که در چارچوب جنگ سرد فرهنگی سامان یافت، یکی از کارشناسان برجسته آلمان نازی، بنام گرهارد فن مند، که اینک به خدمت سازمان اطلاعات آلمان غربی درآمده بود، به سیا و سرویس‌های اطلاعاتی پیمان ناتو یاری می‌رسانید.

این ماجرا عجیب نیست. در سال 1999 خانم فرانسیس ساندرس کتاب «جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب» را منتشر کرد و نشان داد که در دوران جنگ سرد، یعنی از پایان جنگ جهانی دوّم تا انحلال رسمی اتحاد شوروی در سال 1991 یعنی حدود 45 سال، سیا در چارچوب طرح‌های مقابله با کمونیسم گروه کثیری از نویسندگان و روشنفکران ضد شوروی را، مستقیم یا غیرمستقیم، برمی‌کشیده یا تقویت و حمایت می‌کرده است. در آن زمان کتاب خانم ساندرس را در وبگاهم معرفی کردم و این معرفی انعکاس وسیع یافت؛ اصطلاح «ناتو فرهنگی» از آن زمان در ایران رواج یافت و کتاب خانم ساندرس نیز در سال 1382 به فارسی ترجمه و منتشر شد.

در دوران جنگ سرد، سیا و سایر سرویس‌های اطلاعاتی متحد آن، بویژه ام. آی. 6 بریتانیا، در چارچوب طرح‌های مبارزه با کمونیسم از تمامی جریان‌ها و روشنفکران متنفذ ضد شوروی حمایت می‌کردند. حمایت از تروتسکیسم و گروه‌های مائوئیستی ضد شوروی و ترجمه و انتشار آثار کسانی چون ایزاک دویچر تروتسکیست یا آرتور کستلر به فارسی در این چارچوب بود. و می‌دانیم پدران نئوکان‌های سرشناس کنونی آمریکا، که امروز «لولوی اسلام‌گرایی» را علم می‌کنند، مانند اروینگ کریستول (پدر ویلیام کریستول)، در زمان جنگ سرد مروج تروتسکیسم بودند یا مانند ریچارد پایپز (پدر دانیل پایپز) کارشناس امور شوروی و کمونیسم.

اخوان‌المسلمین نیز از این قاعده مستثنی نبود و سرویس‌های اطلاعاتی پیمان ناتو در تقویت آن در اروپا، برای مقابله با گسترش مارکسیسم و ناصریسم در میان دانشجویان عرب و مسلمان، ذینفع بودند. ولی اگر به این دلیل سعید رمضان را «عامل سیا» بخوانیم مانند آن است که همه مخالفان شوروی را، و حتی تروتسکی و مائو، را «عامل سیا» بدانیم.

پس از فوت سعید رمضان، همسر او، وفا رمضان (البنا)، و پسرانش، هانی و طارق و بلال و یاسر، و دخترش، اروی، فعالیت مرکز اسلامی ژنو را ادامه دادند. هم اکنون مدیریت مرکز اسلامی ژنو با هانی رمضان، برادر بزرگ طارق، است.

طارق رمضان در اوت 1962 در ژنو به دنیا آمد، یعنی الان پنجاه ساله است، و به دلیل تولد در سوئیس تابعیت سوئیسی دارد. طارق در دانشگاه ژنو در رشته‌های فلسفه و ادبیات فرانسه و مطالعات عربی و اسلامی تحصیل کرد. عنوان پایان‌نامه دکترایش «نیچه بمثابه فیلسوف تاریخ» بود. طارق رمضان در دانشگاه‌های مختلف اروپا، از جمله دانشگاه لیدن و دانشگاه‌های آکسفورد و لندن، و قطر و اندونزی و ژاپن تدریس کرده و می‌کند و چهره سرشناسی است. چند بار کار طارق رمضان به جنجال کشید. مهم‌ترین آن، جنجال ویزای آمریکا و دفاع از حقوق اندیشمندانی است که در لیست سیاه دولت بوش قرار داشتند.

در فوریه 2004 قرار بود طارق رمضان به دعوت دانشگاه‌های آمریکا به این کشور سفر کند ولی دولت آمریکا به او ویزا نداد. ندادن ویزا به رمضان به جنجالی بزرگ تبدیل شد که در آن دانشگاهیان فعال بودند که چرا «به دلایل ایدئولوژیک» دولت آمریکا به طارق رمضان ویزا نداده است. به این دلیل، «انجمن آمریکایی آزادی‌های مدنی» و «انجمن آزادی‌های مدنی نیویورک» و «انجمن اساتید دانشگاه‌های آمریکا» و «انجمن قلم آمریکا» در ژانویه 2005 علیه دولت آمریکا در دادگاه اقامه دعوی کردند و ندادن ویزا به رمضان را مغایر با اصول قانون اساسی آمریکا خواندند. دادگاه حکم داد که به طارق رمضان ویزای 90 روزه داده شود ولی در سپتامبر 2006 باز دولت آمریکا درخواست ویزای رمضان را رد کرد و اعلام کرد که این اقدام را به دلیل حمایت رمضان از گروه‌های تروریستی کرده است. گویا رمضان در سال‌های قبل 940 دلار به دو انجمن فلسطینی مرتبط با حماس کمک مالی کرده بود که اسناد آن ارائه شد بعنوان همکاری با سازمان‌های تروریستی. طارق رمضان با انتشار مقاله‌ای در واشنگتن پست نوشت که زمان کمک وی قبل از زمانی است که دولت آمریکا این دو انجمن را در لیست سیاه خود قرار داده و «من چگونه باید از فعالیت‌های آنان مطلع می‌شدم زمانی که هنوز دولت آمریکا مطلع نبود؟» باز جنجال ادامه پیدا کرد و انجمن‌های آمریکایی به فعالیت حقوقی خود علیه دولت ادامه دادند. در سال 2007 یک دادگاه به نفع دولت رأی داد و دلیل آن را موجه دانست. در سال 2009 دادگاه عالی فدرال اعلام کرد که رمضان از ارتباطات تروریستی دو انجمن فلسطینی مرتبط با حماس مطلع نبوده و اقدام دولت در ندادن ویزا به طارق رمضان را نقض قانون اساسی دانست. در پی این حکم، که در واقع کمپین دفاع از اندیشمندان بود نه فقط رمضان، انجمن‌های دفاع از حقوق اساتید دانشگاه‌ها و آزادی‌های مدنی اعلامیه‌ای صادر کردند و این حکم را دفاع از حقوق تمامی «اندیشمندان، نویسندگان و هنرمندان خارجی» خواندند که دولت بوش «به دلایل ایدئولوژیک» مانع ورود آن‌ها به آمریکا می‌شد و از دولت اوباما خواستند که سریعا به طارق رمضان ویزا بدهد. سرانجام، پس از یک کشاکش طولانی، که قریب به شش سال به درازا کشید، در 20 ژانویه 2010 هیلاری کلینتون، وزیر خارجه، دستور داد ممنوعیت ورود طارق رمضان و آدام حبیب (استاد دانشگاه اهل آفریقای جنوبی) لغو شود.

در جنجال فوق، نشریات و روزنامه‌نگاران نئوکان (نومحافظه‌کار) به شدت علیه طارق رمضان بودند. اولیویه گیتا در نشریه نومحافظه‌کار ویکلی استاندارد از عدم صدور ویزای رمضان توسط دولت بوش حمایت کرد و پدر رمضان، سعید رمضان، را مبدع پروژه استقرار حکومت‌های اسلامی در غرب از طریق تبلیغ و موعظه و در صورت لزوم جنگ نامید. دانیل پایپز، روزنامه‌نگار نئوکان سرشناس، نیز مدعی ارتباط طارق رمضان با گروه‌های افراطی اسلام‌گرا شد. پس از صدور ویزای رمضان، مایکل روبین، نئوکان سرشناس دیگر، در نشریه «نشنال ریویو» مقاله دیگری نوشت و دولت آمریکا را به رفتار دوگانه متهم کرد که چرا به رمضان ویزا می‌دهد ولی به عصام ابوعیسی ویزا نمی‌دهد.

عصام ابوعیسی سرمایه‌دار فلسطینی مقیم قطر است که در سال 1999، در زمان یاسر عرفات، دولت خودمختار فلسطین بانک او را در فلسطین مصادره کرد و نئوکان‌ها و لابی‌های وابسته به اسرائیل کمپین گسترده‌ای را به سود او و علیه عرفات و فلسطینی‌ها به راه انداختند.

علاوه بر دولت بوش، دولت‌های تونس و مصر و عربستان سعودی و لیبی و سوریه نیز ورود طارق رمضان را به خاک خود ممنوع کرده بودند. پس از سقوط رژیم مبارک طارق رمضان به مصر سفر نکرد و در مقاله اخیرش علت را اقتدار نظامیان و بقایای رژیم مبارک در دوران مرسی عنوان کرده است.

در سال 2009 طارق رمضان موضوع جنجال دیگری نیز شد. در اوت 2009 دانشگاه اراسموس نوتردام به دلیل گفتگوی طارق رمضان با تلویزیون ایرانی «پرس تی. وی.» وی را اخراج کرد و طارق رمضان این را بیانگر اسلام‌هراسی (اسلاموفوبیا) در اروپا دانست.

جنجال دیگر، حمله شدید خانم کارولین فورست، فمینیست فرانسوی و روزنامه نگار لوموند و رئیس مرکز گی‌ها و لسبین‫های فرانسه به طارق رمضان بود در کتابی که در سال 2004 منتشر کرد با نام «برادر طارق»؛ و با بررسی کتاب‌ها و مقالات و سخنرانی‌های طارق رمضان او را «جنگ‌طلب» و ادامه‌دهنده راه پدربزرگش، حسن البنا، خواند.

طارق رمضان چه می‌گوید؟

طارق رمضان در غرب معروف است و در میان اروپاییان و آمریکاییان مسلمان طرفدارانی دارد. تاثیرگذار هم هست. مجله تایم در سال 2000 نام او را جزو یکصد تن نوآوران سده بیست و یکم مطرح کرد (نفر هفتم در فهرست شخصیت‌های دینی)؛ و در سال 2004 او را جزو یکصد اندیشمند تاثیرگذار برتر جهان عنوان کرد. مجله فارین پالیسی نیز در سال‌های 2008 و 2009 و 2010 و 2012 طارق رمضان را در فهرست یکصد اندیشمند برتر جهان قرار داد. بنابراین، طارق رمضان حتما آدم مهمی است و باید حرف‌هایش را دنبال کرد صرفنظر از این که مورد قبول ما باشد یا نباشد. بعضی نویسندگان ایرانی مقیم غرب، که در حوزه نواندیشی دینی قلم می‌زنند، از نظر شهرت هنوز به گرد پای طارق رمضان نرسیده‌اند.

دیدگاه‌های طارق رمضان به نوعی تداوم فکری پدربزرگش، حسن البنا، است؛ البته با تاکید بر فرهنگ اروپایی. طارق رمضان اروپایی است؛ در سوئیس بدنیا آمده و بزرگ شده و بیش‌تر فرزند فرهنگ اروپایی است تا مصری. تاثیر فرهنگ خانوادگی و تربیت پدر و مادر سبب شده که طارق رمضان عرب و مصری نیز باشد. طارق رمضان می‌گوید «فرهنگ» یک چیز است و «دین» چیز دیگر؛ و هم مسلمانان و هم غربی‌ها در بسیاری موارد این دو را خلط می‌کنند. اسلام نیز، بعنوان دین، در هر حوزه فرهنگی منطبق با آن فرهنگ تعریف شده. برای همین طارق رمضان از «اسلام آسیایی» و «اسلام آفریقایی» و «اسلام اروپایی» و غیره سخن می‌گوید. البته، منظورش این نیست که چند نوع اسلام وجود دارد؛ منظورش این است که اسلام با فضاهای بومی فرهنگی آمیخته شده بنحوی که تصوّر می‌کنند آن اضافات همان اسلام است.

طارق رمضان می‌گوید که میان اسلام و فرهنگ غربی تعارض وجود ندارد؛ همان‌طور که مسیحیت دینی برخاسته از خاورمیانه بود ولی چنان با فرهنگ اروپایی آمیخته شد که غربیان تصوّر می‌کنند مسیحیت دینی اروپایی است و سده‌ها برای ترویج این دین، حتی از طریق جنگ‌های صلیبی، کوشیدند. بنابراین، میان مسلمان بودن و غربی بودن تعارض وجود ندارد. طارق رمضان اطلاق «دارالحرب» بر جهان غرب را قبول ندارد و غرب را «دارالدعوه» می‌خواند.

معروف‌ترین کتاب‌های طارق رمضان این‌هاست:

بیداری عرب (2012)

در جستجوی معنا: تطور یک فلسفه کثرت گرا (2010)

آنچه به آن اعتقاد دارم (2009)

اصلاح رادیکال: اخلاقیات اسلامی و آزادی (2009)

در جای پای پیامبر: درس‌هایی از زندگی محمد (2007)

مسلمانان غرب و آینده اسلام (2004)

اسلام، غرب و چالش مدرنیته (2001)

چگونه می‌توان یک مسلمان اروپایی بود (1999)

منبع: خبرآنلاین
ارسال نظر