در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۲۶۸۹
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۷
بی ثباتی مزمن در پاکستان معلول عوامل مختلفی است که عمدتا ریشه در چرخه باطل فقر و بی ثباتی سیاسی، روابط بدقواره دولت - جامعه و نیز نفوذ گسترده نظامیان دارد.
پاکستان و موج تازه بی ثباتی در این کشور
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - پس از یک دوره آرامش نسبی کوتاه مدت در فضای سیاسی پاکستان، شاهد هستیم که ناآرامی ها و بی ثباتی های ریشه دار و ساختاری این کشور بار دیگر و با دلایل مقطعی جدید سربرآورده است.

ساختار سیاسی قدرت در پاکستان با پویایی روابط نظامیان و غیرنظامیان و پیوند اسلامگرایی با دولت شکل گرفته است، از این رو همیشه یک گفتمان خشونت آمیز حول محور تصاحب قدرت و سیاست خارجی در پاکستان جریان داشته است.

پیچیدگی کنش ها میان بازیگران عرصه سیاسی پاکستان ضمن آنکه در دوران 10ساله حکومت غیرنظامیان از سال های 1988 تا 1999 جلو نهادینه شدن دموکراسی نیم بند را گرفت و راه را برای ورود مجدد نظامیان به عرصه قدرت باز کرد، نوعی سردرگمی سیاسی را در صحنه روابط بین المللی این کشور نیز به وجود آورده است.

برای اولین بار از زمان استقلال (1947)، در سال 2013 پاکستان شاهد پایان یک دوره قانونی دولت و برگزاری انتخابات بود. در این فرآیند نظامیان خود را از صحنه سیاسی کنار کشیدند و نتیجه آن شد که نوازشریف پیروز شد.

نخست وزیر جدید برآن بود تا با اتخاذ سیاست های عملگرایانه در حوزه سیاست، اقتصاد و امنیت چهره جدیدی از پاکستان را به جهان ارایه دهد. تصویر منفی این کشور به عنوان پایگاه تروریسم اسلامی منجر به آن شده است که پاکستان با وجود منابع داخلی و حتی تجربه رشد هشت درصدی در سال 2005 -2004 و کسب رتبه دوم رشد سریع بعد از چین در قاره آسیا، مجددا روند نزولی را تجربه کند.

سرمایه گذاری مستقیم خارجی در این کشور در سال 2013 تنها 900 میلیارددلار بود. بر این اساس نواز شریف با اتخاذ سیاست هایی مانند خصوصی سازی، برقراری شرایط مساوی برای سرمایه گذار داخلی و خارجی، مشوق های مالیاتی و ایجاد مناطق ویژه صادراتی و پروژه صلح با طالبان تلاش دارد شرایط بهتری برای ورود ارز خارجی به کشور ایجاد کند.

در این مدت کوتاه سطح فقر 10درصد کاهش یافت اما حضور هزاران معترض در خیابان های اسلام آباد طی هفته های اخیر، چشم انداز سیاست های اقتصادی نوازشریف را با ابهام روبه رو کرد.

اعتراضات اخیر در پاکستان به بهانه موضوع تقلب در انتخابات پارلمانی، سال گذشته آغاز شده است. عمران خان، رییس حزب تحریک انصاف و طاهر القادری، رییس حزب جنبش مردمی پاکستان با تهییج هزاران نفر از طرفداران خود با این ادعا خواستار استعفای نخست وزیر شدند.

در این اوضاع نخست وزیر برای خاتمه بحران سیاسی رو به گسترش، پیشنهاد برگزاری انتخابات میان دوره ای در صورت اثبات تقلب در سال 2013 توسط دیوانعالی کشور را داد اما رهبران مخالفان همچنان بر مواضع خود تاکید می کنند. آنها انتخابات آزادانه تحت نظارت گروه های بی طرف را مدنظر دارند.

در این شرایط بازار سهام پاکستان با ضرر سه میلیارددلاری مواجه و بازار بورس این کشور دچار بحران شد. قیمت دلار در 10روز گذشته 70 درصد افزایش یافت و ارتش نشانه هایی از مداخله خود در عرصه سیاسی را با درخواست از طرفین برای حل وفصل مسالمت آمیز اختلاف بروز داد.

برآیند آنچه در کشور ناآرام پاکستان در حال وقوع است همانطور که اشاره شد دور باطل فقر و ناآرامی است.

حتی اگر بحران مذکور به سرعت و با مداخله رهبران سیاسی به شیوه صلح آمیز پایان یابد، سرمایه گذار را متقاعد خواهد کرد که این کشور برای تبدیل شدن به محلی برای رونق و شکوفایی اقتصادی مسیری طولانی و ناهموار دارد.

تحزب و قبیله گرایی در کنار عدم نهادینه شدن اصول دموکراسی، حضور نظامی آمریکا و انجام اقداماتی علیه شبه نظامیان طالبان که ناقض حاکمیت این کشور است و همچنین عملیات انتحاری جنگجویان مخالف دولت مانند حمله به فرودگاه کراچی، تمامی شرایط ناامن و غیرمطمئن برای جذب سرمایه خارجی و حتی داخلی و توریست را در این کشور ایجاد کرده است.

اگرچه اخیرا کشورهای خلیج فارس، عربستان، ترکیه، ایران و چین در زمینه انرژی و امور دفاعی همکاری هایی را با اسلام آباد آغاز کرده اند، اما کماکان پاکستان کمتر از هند برای دولت ها و بخش خصوصی جذابیت دارد.

در واقع مهم ترین دلیل نرخ نامنظم رشد تولید ناخالص داخلی پاکستان و توسعه اقتصادی در عدم تداوم سیاست های اقتصادی یک دولت، دقت ناکافی اجرای این سیاست ها و عدم وجود تحلیل در شکست های سیاست اقتصادی، تغییر دولت ها قبل از اتمام دوره قانونی، دخالت نظامیان، فقدان امنیت، بی ثباتی سیاسی، عدم احترام به حقوق معنوی و وضعیت بد زیرساخت ها خلاصه می شود.

در نهایت آنچه از درپیش گیری منافع قومی و شخصی رهبران احزاب قبیله ای پاکستان به جای منافع ملی عاید این ملت می شود، تداوم فقر، بیکاری، قدرت روبه رشد و تخریبگرانه طالبان، نقض حاکمیت از سوی قدرت های فرامنطقه ای و وابسته شدن به کمک های خارجی هاست.

عربستان در اوایل سال جاری میلادی بیش از یک میلیارددلار به صورت وام در اختیار دولت نوازشریف گذاشت. ضمن آنکه پیوند خود را در زمینه تولیدات دفاعی تقویت کرد. نیاز اسلام آباد به چنین کمک های مالی و دفاعی ای منجر به آن می شود که وابستگی احزاب به خارج و شکاف میان دسته بندی ها بیشتر شود.
در مواجهه با چنین چالش ها و شکاف های ساختاری ای، عرصه سیاست در پاکستان به طور کلی لرزان و بی ثبات است. چنین کشورهایی که در ادبیات سیاسی به آنها دولت های ضعیف گفته می شود، زمینه ای فراخ را برای حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای ایجاد می کنند.

در چنین شرایطی پاکستان به دلیل نزدیکی به چین و هم مرزی با افغانستان گزینه مناسبی در سیاست خارجی ایالات متحده محسوب می شود. در شرایطی که تا پایان سال 2014، نیروهای ائتلاف بین المللی و البته آمریکایی باید افغانستان را ترک کنند، حضور نظامی ایالات متحده در شمال پاکستان به بهانه مقابله با طالبان، کابل را همچنان تحت نظارت کاخ سفید نگه خواهد داشت.

منبع: شرق
ارسال نظر