در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۲۶۹۱
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۹
برخی کارشناسان روابط بین الملل معتقدند هیچ یک از تحولات سالهای اخیر از بعد تاثیرگذاری بر سیاست بین الملل، مانند رخدادهای سال 2014 میلادی نیست.
سال 2014 نقطه عطف روابط بین الملل خواهد بود
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) – چهارده سالی را که از قرن21 سپری کرده ایم، بسیاری از اندیشه های ایده آلیستی در روابط بین الملل، قدرت تبیین کنندگی خود را از دست داده اند.

جنگ آمریکا علیه افغانستان و عراق نشان داد جنگ در سیاست بین الملل اجتناب ناپذیر است. تفسیر موسع آمریکا از ماده51 منشور ملل متحد در مورد دفاع مشروع که حاصل آن طرح جنگ پیشدستانه بود، حکایت از ناکارآمدی حقوق بین الملل و سازمان ملل متحد در ممانعت از جنگ داشت.

سازمان های بین المللی و منطقه ای که قرار بود در کنار دولت - ملت ها ایفای نقش کنند، در برابر قدرت بازیگری دولت ها سر فرود آوردند و در کنج سیاست بین الملل صرفا تا حد تصویب قطعنامه ها و بیانیه های بی حاصل رضایت دادند.

با اینکه قدرت نرم مورد تفسیر جدی قرار گرفت اما قدرت سخت در شکل نظامی آن اهداف دولت - ملت ها را تحقق بخشید.

در این 14سال دیگر صدایی از اندیشه ورزان جهانی شدن، وابستگی متقابل، جامعه جهانی و... که در فصلنامه های علمی روابط بین الملل اندیشه های خود را جولان می دادند و افسار تفسیر واقعیت های بین المللی را طی دهه های 80 و 90میلادی در دست داشتند، شنیده نشد.

با این وجود هیچ یک از این تحولات از بعد تاثیرگذاری بر سیاست بین الملل مانند رخدادهای سال2014میلادی نیست.

از میان این رخدادها ظهور ناگهانی داعش در سوریه و عراق که جنایت علیه بشریت را عادت معمول خود کرده و جنگ اسراییل علیه غزه که جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت را توامان مرتکب می شود و بحران اوکراین را می توان فهرست قرار داد.

در حوزه سیاست بین الملل از 2 نوع پیش بینی می توان سخن گفت: پیش بینی مبتنی بر وضعیت و پیش بینی مبتنی بر فرآیند.

امکان پیش بینی مبتنی بر وضعیت یعنی پیش بینی رخدادی که هنوز حادث نشده، غیرممکن است اما پیش بینی مبنی بر فرآیند ممکن است؛ یعنی رخدادی که حادث شده و می توان جهت های پیش رونده آن را تشخیص داد.

بر این اساس در چارچوب پیش بینی مبتنی بر فرآیند می توان گفت به نظر می رسد داعش به سرنوشت طالبان دچار شود و جنگ اسراییل علیه غزه نیز با یک موافقتنامه به پایان می رسد با این تفاوت که چهره واقعی رژیم اسراییل بر ناباوران عالم آشکار می شود.

این 2 بحران به هیچ رو موجب رویارویی قدرت های بزرگ نشده اند. از این رو تاثیری بر ساختار سیستم بین المللی نداشته اند اما به نظر می رسد بحران اوکراین تاثیر چشمگیری بر ساختار نظام بین الملل داشته باشد و ترکیب قرارگرفتن اجزای (دولت-ملت ها) را در برابر هم دگرگون کند.

بوی فضای سیاسی حاکم بر سیاست بین الملل قبل از جنگ اول و دوم جهانی به مشام می رسد. احتمالا سیاست بین الملل با بحران اوکراین ائتلاف ها و اتحادهای  جدیدی را تجربه کند، همان گونه که فرید ذکریا سرمقاله نویس مشهور واشنگتن پست اشاره می کند.

هند به عنوان قدرت منطقه ای جنوب آسیا در کنار روسیه قرار می گیرد چرا که در برابر بحران اوکراین سکوت اختیار کرد و از حمایت از هرگونه تحریم علیه روسیه سر باز زد. دلیل این را باید در روابط هند و روسیه جست وجو کرد که در سال های 2013-2009 روسیه 38درصد تسلیحات روانه هند کرده است.

از سوی دیگر اسراییل به عنوان بزرگ ترین حامی آمریکا در بحران اوکراین از آن کشور فاصله گرفت. آنها اعلام کرده اند که نمی خواهند روسیه را از خود منزجر کنند چرا که در برابر تهدید ایران و جنگ داخلی سوریه به آن کشور نیاز دارند.

از سوی دیگر چین به طور  شگفت انگیزی درصدد محکوم کردن روسیه یا تحریم آن برنیامد. بنابراین ائتلاف و اتحاد روسیه، هند و چین و حتی اسراییل در قضیه اوکراین بسیار محتمل است؛ جبهه ای که می خواهد رقابت خود را با غرب یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان آغاز کند و ساختار جدیدی را برای سیستم بین الملل رقم بزند.

طبیعتا اتحاد و ائتلاف در سطح قدرت های بزرگ تاثیر عمیقی بر روابط میان دولت های متوسط و کوچک خواهد گذاشت. به نظر می رسد با سقوط هواپیمای بویینگ777 خط هوایی مالزی در منطقه دونتسک صدای پای جنگ در اروپا شنیده شود و یکی دیگر از فرض های لیبرالیست های روابط بین الملل مبنی بر اینکه «دموکراسی ها با یکدیگر نمی جنگند»، ابطال شود.

الکساندر جی. ماتیل (Alexander j. motyl) در شماره17 فصلنامه «فارن افزر» تحلیلی از پیامدهای سقوط این هواپیما عرضه می کند که در جای خود بسیار می تواند روشنگر باشد.

او می گوید جدایی طلبان حامی روسیه پرواز 17 خطوط هوایی مالزی را در شرق اوکراین هدف دادند. مهاجمان در ظاهر امر فکر می کردند بویینگ777 یک هواپیمای اوکراینی است که می خواهد وارد فضای هوایی روسیه شود. بلافاصله بعد از حمله، ایگورگیرکین (Igor Girkin) فرمانده ارتش دونتسک در وب سایت خود با غرور اعلام می کند ما فقط نزدیک تورز (Torez) یک هواپیمای An26 را هدف قرار دادیم. ما به آنها هشدار می دهیم در آسمان مان پرواز نکنند، بلافاصله بعد از آن آژانس خبری روسیه ادعای اوکراین را مورد تایید قرار می دهد. سپس معلوم می شود هواپیمای مذکور اصلا اوکراینی نبوده است. گیرکین پست خود را از وب سایتش حذف می کند سه روز بعد نظامیان روسیه هواپیمای باربری اوکراینی را در منطقه لوهانسک هدف قرار می دهند و یک روز بعد، یک موشک که اوکراینی ها بر این باورند که روسی است، جت su-25 اوکراینی را در استان لوهانسک مورد هدف قرار می دهد. نیروهای نظامی روسیه افزایش می یابد و در ساعات اولیه صبح یکشنبه 13جولادی، صدنفربر زرهی روسیه به داخل استان لوهانسک در اوکراین وارد می شود؛ نفربرهایی که علایم و پرچم های روسی را حمل می کنند.

سقوط هواپیمای مالزیایی واقعیت های ناخوشایندی را برای آمریکا و اروپا به ارمغان آورد: اول اینکه روسیه جنگ علیه اوکراین را شروع کرده است، کی یف با شورشیان دونتسک نمی جنگد بلکه با روسیه در حال جنگ است، این صدای پای باورنکردنی جنگ در اروپاست. دوم اینکه روسیه باور دارد دونباس (Donbas) جزو قلمرو روسیه است و خشونت ابزار قابل توجیهی برای حفظ کنترل بر آن محسوب می شود.

در آینده مداخله نظامی غرب در اوکراین محتمل است و نکته قابل توجه اینکه تجهیزات نظامی ایالات متحده از عراق و افغانستان به راحتی قابل انتقال به اوکراین است.


منبع: شرق
ارسال نظر