در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۶۹۲۷
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۲
استاد تاریخ دانشگاه تهران باور به اتصال سلسله صفویه به حکومت امام عصر (عج) را از جمله مواردی دانست که موجب بی توجهی این خاندان به حکومت داری و در نهایت سقوط آنها شد.
چرا «سلسله صفویه» سقوط کرد؟
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - رسول جعفریان *: مدتی قبل مقاله ای در باره رستم الحکماء و باورهای او در باره مهدویت نوشتم. پیش از آن هم در مقاله «مهدیان دروغین»، درباره صفویان و ادعاهای مهدی گرایانه نوشته بودم.

دیگران هم البته مطالبی در این باره نوشته اند اما یک جمله شاخص در این باره، برای اهالی وبلاگ محل تامل است؛ مقدمه ای کوتاه و آن یک جمله در پایانش... خواهد آمد.

در تاریخ میانی ایران، نخستین بار سربدارن بحث از پیشقراولی برای ظهور مهدی (ع) مطرح شد. تا پیش از آن شیعیان حکومت مستقلی نداشتند و شاید هم تاسیس حکومت را در دستور کار خویش نداشتند، چون قدرت کافی هم نداشتند اما اکنون که قدرتی بدست آمده بود، اگر این قدرت ذاتا غصبی به نظر می آمد ولی به اعتبار پیشقراولی برای مهدی (ع) می توانست گونه‌ای از مشروعیت را داشته باشد؛ دولتی که انتظار را به نهایت نزدیک کند.

این وضعیت برای دولت صفوی هم مطرح بود و نظریه ای شد برای این امر که دولت صفویه، مقدمه ظهور مهدی (ع) است و متصل به آن خواهد شد.

بوداق منشی در جواهر الاخبار تعبیر «پیشرو مهدی آخر زمان» را برای شاه اسماعیل به کار برده است. این دیدگاه که حتی اسماعیل یا طهماسب، حکومت را به حضرت واگذار خواهند کرد، در متون صفوی آمده و حتی در حوالی سال 950 که قریب هزار سال هم از ظهور اسلام گذشته بود، در یک رساله بلکه دو سه رساله شرح این مطلب آمده است.

شاعری هم در این باره گفت:

امید است این دولت پایدار               به مهدی کشد ربقه اعتبار

عبارت «دولتنا فی آخر الزمان» که در روایتی هم ـ البته در قالب یک بیت شعر ـ آمده بود و پیش از آن رییس نوربخشیه هم به آن استناد کرده بود، باز زمینه برای این امر بود که این دولت به آخر الزمان نزدیک شده و دولت را تقدیم مهدی آل محمد (ص) خواهد کرد. در واقع، عبارت مزبور، منطبق بر دولت صفوی شده بود.

در برخی از نقلها از طهماسب با این عناوین یاد شده بود: «قائد عسکر المهدی صاحب الزمان السلطان بن السطان ابوالمظفر شاه طهماسب الصفوی الحسینی بهادر خان».

حتی نوشته‌اند که طهماسب خواهر خود «سلطانم» را نگاه داشته بود تا وقتی حضرت ظهور کرد، او را به عقد ایشان درآورد. این نکته البته در یک سفرنامه فرنگی آمده و در منابع تاریخی ایرانی گویا به آن اشاره نشده است.

برخی از افراطی ها، حتی تا آنجا پیش رفتند که درباره خود طهماسب نیز ادعای مهدویت کردند، اما طهماسب که عاقل بود، این امر را نپذیرفت و طبق آنچه در متون تاریخی این دوره آمده، آنها را تنبیه کرد:

سید حسن استرآبادی نوشته است: «و گويند در اين سال جمعى از قلندران بد اعتقاد به هم رسيده، نواب خاقان جنت مكان را به حضرت صاحب العصر و الزمان مخاطب كردند و «امام عصر» مى‏خواندند. نواب خاقان ايشان را طلب كرده، سئوال فرمودند. همگى اظهار عقيدت و اخلاص نمودند و اسناد مهدويت به آن حضرت دادند و سر ارادت بر خاك قدم او گذاشتند. نواب خاقان به دلايل عقلى و برهان نقلى خاطر نشان نتوانست نمود و از اين عقيده فاسد باز نگشتند. بالاخره سر ايشان را به تخماق خرد كردند».

به هر حال این ماجرا سر درازی دارد و تا پایان صفویه همچنان محل بحث بود.

شاید بتوان گفت در اواخر صفویه، این مساله، بیشتر از دوره اول صفوی، مطرح شد و شاهان صفوی ـ با تاکید برخی از علما ـ مطمئن بودند که دولتشان سقوط نکرده و حتما و لابد بدست حضرت مهدی (ع) خواهد رسید.

رستم الحکما بعدها در نیمه دوره قاجار در باره علامه مجلسی نوشت:

«آن جنت آرامگاهی به دلایل و براهین آیات قرآنی حکم های صریح نمود که سلسله جلیله ملوک صفویه، نسلا بعد نسل به ظهور قائم آل محمد (عج) خواهد رسید. از این احکام قوی دل شدند و تکیه بر این قول نمودند و سررشته مملکت داری را از دست رها نمودند». (رستم التواریخ، ص 98- 99).

البته و معمولا، حرفهای رستم التواریخ را جدی نمی گیرند، ولی شاید بهتر باشد در آن تامل کنیم.

*استاد دانشگاه تهران

  منبع: خبرآنلاین
ارسال نظر