در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۹۳۳۰
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۰
استاد حقوق بین الملل دانشگاه تهران:
یک حقوقدان با اشاره به سیر حقوقی مبارزه با تروریسم، مقابله با این پدیده را بدون پرداختن به ریشه های آن بی فایده ارزیابی کرد
ریشه تروریسم را باید خشکاندگروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - یوسف مولایی*: از سال 1971 که بحث تعریف تروریسم در قالب یک کنوانسیون فراگیر مطرح شد، این موضوع به یکی از چالش‌های بزرگ امنیتی جهان مبدل شده است.

در همان زمان تعدادی از اندیشمندان متذکر شدند که بدون پرداختن به منشا تروریسم، مبارزه با این پدیده امکانپذیر نیست.

عکس‌العمل مردم و دولت فرانسه و بخشی از جامعه جهانی که به کمک فضای احساسی فریاد زدند من هم یک شارلی هستم یک بار دیگر فرصت تامل و تعقل در مورد شناسایی منشا اقدام‌ها و فعالیت‌های هراس انگیز، وحشت‌آور و خشونت کور را به حاشیه راند. رهبران سیاسی فرانسه، تندروهایی همانند داعش، القاعده و طالبان را مسبب اصلی رویدادهای اخیر فرانسه معرفی کردند و راه حل را در تشدید تدابیر امنیتی و کنترل هرچه بیشتر مظنونین، محدود کردن آزادی‌های فردی در جریان بازجویی‌ها و رفت و آمدها، فعالیت‌های اجتماعی و مسافرت به کشورهای خاورمیانه معرفی کردند و عاملان رویدادهای پاریس را افراد معلوم الحالی معرفی کردند که سوابق خلاف کاری داشته و توسط افراطیون آموزش دیده و شست‌ و شوی مغزی شده‌اند.

خروجی این تفکر بدون شک مبارزه هرچه بیشتر با معلول و نپرداختن به علت از دلایل اصلی بروز پدیده‌هایی چون القاعده و داعش است. فرانسه و جهان غرب آنچنان بر حقانیت ارزش‌های تمدنی و باورهای فرهنگی و سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی و بین‌المللی خود اصرار می‌ورزند که گویی هر پدیده غیر منطبق با انتظارات و خواسته‌ها و سیاست‌ها و تدابیر آنها بدون شک یک پدیده بیگانه با پندار و کردار آنها بوده که مسوولیت آن متوجه تمدن‌های غیر اروپایی است که باید با آن برخورد شود. در آسیب شناسی این رویدادها توسط کشورهای غربی، سیاست‌های دوران استعمار و تداوم آن در شکل‌های جدیدش، با رویدادهای امروز هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کند. تقسیم جهان به دنیای توسعه یافته و محروم از توسعه و تقسیم ناعادلانه کار بین‌المللی و تلاش برای افزایش سهم خود، به بهای نابودی دیگران نیز به ارزیابی آنها از علل بروز حوادث تروریستی راه پیدا نمی‌کند.

تلاش‌های آنها برای تغییر آرایش سیاسی خاورمیانه به نفع اسراییل و دامن زدن به موج اختلاف‌های قومی، قبیله‌ای و اعتقادی نیز در خارج از دایره منشا و گستره پدیده تروریسم تلقی شده است، جهان غرب فراموش کرده است که در گذشته نه چندان دور، آنها فقط پیروان مسیحیت را متمدن تلقی کرده و دیگر ملل را نیمه متمدن و وحشی می‌خواندند و بدین طریق سیاست‌های استعماری و نیمه استعماری خود را توجیه می‌کردند. ادامه این سیاست‌ها موجب شد که بخشی از جهان با‌وجود داشتن منابع غنی به ورطه فقر بغلتد و بیکاری و ناامیدی نه تنها کشورهای پیرامونی دنیای غرب را فرا بگیرد بلکه شکاف اقتصادی مابین اقشار مختلف اجتماعی در جوامع غربی، بعضی از انسان‌های ساکن در این جوامع را نیز به شهروندان درجه دوم و سوم و بی‌درجه مبدل کند و نسل دوم و سوم مهاجران از آفریقا و سایر کشورهای اسلامی که پدران آنها برای فروش نیروی کار ارزان از موطن خود کوچانده شده بودند، ناگهان خود را در وضعیتی یافتند که هویت اروپایی آنها قابل اطلاق نبود و از هویت پدران خود نیز فاصله گرفته بودند، جذب جمعیت‌های خشونت‌طلب و افراطی شدند که به نوعی از درون سیاست‌های تبعیض‌آمیز و غیر‌انسانی غرب سربرآورده بودند. ظهور پدیده القاعده، طالبان و داعش، النصره،  بوکوحرام و غیره به هیچ‌وجه تصادفی نیست و غرب نمی‌تواند مسوولیت آن را به گردن فقدان دموکراسی در کشورهای دیگر بیندازد. تولید لشکر بیکاران، محرومان، ستمدیدگان و تحقیر‌شدگان محصول طبیعی سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی سرمایه‌داری است. از سوی دیگر بروز پدیده خشونت حکایت از فقدان گفت‌و‌گو و دیالوگ واقعی و معنی‌دار بین فرهنگ‌ها و تمدن‌ها است. غرب نمی‌تواند با جهانی معرفی کردن ارزش‌های تمدنی خود، راه گفت‌و‌گو و تعامل با دیگران را به روی خود ببندد. غرب نباید فراموش کند که بخشی از دستاوردهای علمی و فنی آن به برکت بهره‌برداری از ظرفیت‌ها و دستاوردهای تمدن‌های دیگر ممکن شده است.

بنابراین نباید آنها را فاقد ظرفیت‌های تمدنی داد و ستدهای سازنده و مثبت بداند. غرب به جای سرکوب حاشیه‌نشین‌های محروم از حداقل حقوق اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که عمدتا منشا غیر‌اروپایی دارند، آنها را به عنوان انسان‌های مستحق برخورداری از رفاه، کار مناسب، مسکن و تغذیه مناسب و عزت و کرامت قلمداد کند و رفتار خود را در قبال این حاشیه‌نشین‌ها مورد بازنگری و تجدید‌نظر قرار دهد. غرب بدون تحقیر تمدن‌های دیگر و جهانشمول دانستن نظام ارزشی خود، درهای تعامل وهمزیستی عادلانه و مسالمت‌آمیز را به روی تمدن‌های دیگر باز کند.  در سوی دیگر کشورهای اسلامی ظرفیت‌های تمدنی خود در احترام و رعایت حقوق مادی و معنوی شهروندان خود را فعال کند و برای دستیابی به توسعه پایدار و مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، زمینه مشارکت فعال و سازنده شهروندان را در حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و سیاسی فراهم کند. کشورهای اسلامی مسوولیت سنگینی در ارایه تصویر انسانی و معتدل از شیوه حکومت‌داری به عهده دارند. آنها باید بیش از کشورهای غربی در عمل دغدغه رعایت حقوق بشر واقعی در ساماندهی مدیریت سیاسی و نحوه برخورد با شهروندان را از خود نشان دهند. گزینه کشورهای غربی در انتشار مجدد کاریکاتورهای بحث‌برانگیز در تیراژ وسیع‌تر، یک اشتباه بزرگ است که نتیجه آن ایجاد شکاف بیشتر بین دنیای اسلام و دنیای غرب و تحریک هرچه بیشتر نیروهای افراطی به سوی اقدامات  غیرقابل پیش‌بینی است.  بدون برنامه‌ریزی و حرکت به سوی مقابله با ریشه پدیده‌ها و بازنگری و بازخوانی در مفهوم آزادی بیان و  جهانشمولی حقوق بشر و فراهم کردن زمینه گفت‌وگوی سازنده بین تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف و از همه مهم‌تر تجدید در قواعد حاکم بر اقتصاد کلان در سطح جهانی و صرف تشدید سیاست‌های امنیتی و پلیسی فقط می‌تواند بر پیچیدگی ابعاد بحران بیفزاید.  

در این میان کشورهایی مثل ایران که وظیفه خطیری در ارائه چهره انسانی اسلام در افکار عمومی جهان دارند، باید فرصت را برای نشان دادن ظرفیت‌های تمدنی خویش غنیمت بشمارند و فراهم کردن هر چه بیشتر زمینه‌های شادابی و طراوت مدنی و سیاسی جامعه می‌تواند کمک مؤثری به ارتقای جایگاه بین‌المللی ایران کرده و از این رهگذر به ایران نقش بی‌بدیلی در ایجاد تعامل بین فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف در سطح جهان ببخشد و تهدید علیه مسلمانان را به فرصتی برای ارتقای جایگاه مسلمانان مبدل نماید.

*حقوقدان
 منبع: ایران
ارسال نظر