در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۹۳۵۱
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۸
مهدی نصیری:
مدیرمسوول فصلنامه سمات معتقد است: گریزی جز تن دادن به بسیاری از اقتضائات مدرنیته نیست و تنها به نحوی محدود و نسبی می‌توان به تحقق الگوی تمدنی دینی و غیرمدرن امیدوار بود.
گریزی از بسیاری اقتضائات مدرنیته نیستبه گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) مهدی نصیری در گفت‌ و‌گو با نشریه «گفتمان الگو» نواندیشی دینی را دارای وجوه مشترکی با روشنفکری دینی دانسته و آن را به دنبال مدرنیته‌ای می‌داند که نه تنها آخرت بشر را ویران کرده بلکه دنیای او را نیز با بحران‌ها و چالش‌های بسیار اساسی و مهلک مواجه کرده است.

وی تن دادن به اقتضائات جبری مدرنیته را بر ارایه خوانشی نو از دین و شریعت ترجیح می‌دهد.

مهدی نصیری در ابتدا نواندیشان دینی را به دو گروه فاضلان انقلابی و آن عده‌ای که صبغه اعتراضی شان نسبت به جمهوری اسلامی بیش از تعلق خاطرشان است، تقسیم می‌کند و نظرات خود را معطوف به گروه دوم می‌داند؛ گرچه معتقد است هر دو گروه در مبانی و نوع نگاه به زمانه اشتراکات فراوانی دارند.

به نظر وی در میان متدینین دو نگاه مثبت و منفی نسبت به مدرنیته جریان دارد و نواندیشی دینی حاصل نگاهی است که تجدد را نوعی کمال و فکری و تاریخی برای بشر می‌داند و دین و سنت را در معرض اتهام عقب ماندگی قرار می‌دهد.

از دیدگاه مهدی نصیری نواندیشی دینی اگر چه سعی می‌کند حرمت دین و نصوص دینی را پاس بدارد اما یک وجه مشترک اساسی با روشنفکری دینی دارد و آن اینکه «فهمش از تجدد و مدرنیته، تفاوت جوهری با فهم روشنفکری دینی ندارد.»

نویسنده «اسلام و تجدد» در این باره اضافه می‌کند: «نواندیشی دینی مانند روشنفکری دینی قائل به سیر خطی و تدریجی تاریخ بشر از توحش، کودکی، بساطت و عقب ماندگی به انسانیت، بلوغ، پیشرفت و تکامل است و رنسانس را فی الجمله جهش تکاملی بشر در عرصه علم، عقلانیت، آزادی و کسب حقوق فردی و اجتماعی و... می‌داند. نواندیشی دینی همچنان در بند نظریه قبض و بسط شریعت است و فکر می‌کند دنیای جدید به دستاوردهایی رسیده است که باید فقه و شریعت به نحوی خود را با آن‌ها منطبق نماید. خلاصه آنکه نواندیشی دینی کم و بیش مرعوب دنیای جدید و عناوینی چون حقوق بشر، انسان جدید و دنیای نوین و... است.»

وی درباره مدعای نواندیشی دینی می‌گوید: «این جریان معتقد است بر خلاف جریان سنتی به الزامات و مقتضیات زمانه توجه لازم را دارد و سعی می‌کند خوانشی متناسب با این الزامات از دین و نصوص ارائه دهد. این جریان مدعی است عناوینی چون کرامت انسانی، عدالت، تقدیم حق بر تکلیف و عقلانیت را در فقه و استنباط فقهی دخالت می‌دهد که در فکر سنتی جایگاهی ندارند.»

نصیری با ذکر اینکه هرگز از سلوک فقهی فقهایی چون امام خمینی و آیت الله بروجردی جریانی مانند نواندیشی دینی بر نمی‌آید تأکید می‌کند: «بعید است این جریان بتواند گسترش قابل توجهی در حوزه‌ها داشته باشد. این جریان هر چه جلو‌تر برود تعارضش با مسلمات دینی و نصوص معتبر و غیر قابل خدشه بیشتر آشکار می‌شود.»

اضطرار و مصلحت
وی در عین حال راه گریزی از مدرنیته نمی‌شناسد و مدعی است: «گریزی جز تن دادن به بسیاری از اقتضائات مدرنیته نیست و تنها به نحوی محدود و نسبی می‌توان به تحقق الگوی تمدنی دینی و غیرمدرن امیدوار بود.»

مدیرمسوول فصلنامه سمات به جای نواندیشی دینی راه دیگری را پیشنهاد می‌کند و آن اینکه: «با اذعان به جاودانگی دین، فقه و شریعت و غیرقابل تغییر بودن آن، به سراغ احکام ثانوی، اضطراری، حکومتی و مبتنی بر مصلحت، و قاعده شرعی و عقلانی تزاحم اهم و مهم می‌رویم و به بسیاری از مقتضیات زمانه از باب اضطرار و نه از باب مطلوبیت ذاتی و تکاملی تن خواهیم داد و جامعه را از بن بست در خواهیم آورد.»

وی با اشاره به اینکه باید از باب اضطرار به اقتضائات مدرنیته تن داد در توصیف راه پیشنهادی خود می‌گوید: «چنین الگویی ملغمه‌ای از راهکارهای سنتی و مدرن با هم خواهد بود و سخن گفتن از الگوی تراز اسلام در امر توسعه و پیشرفت وجهی ندارد. مدرنیته آنچنان مسیطر بر همه شئون نظری و عملی ما شده است که باید آرزوی تحقق الگویی تراز اسلام را به عالم و آدمی نو که انشاالله با ظهور حضرت بقیة الله رخ خواهد نمود، احاله کرد.»

به نظر نصیری: «توفیق دیدگاهی که مواجهه‌اش با مدرنیته اضطراری است و مدرنیته را نه حاصل کمال بشری که نتیجه انحطاط بشر مردن می‌بیند و سیطره تمام عیار آن را درک می‌کند، در امر اداره کم مساله‌تر، کم تنش‌تر و واقع بینانه‌تر جامعه بیشتر از نگاهی است که مدرنتیه را حداقل در ساختارهای مادی، علمی و تکنیکی حاصل تکامل بشری می‌داند و به زمین و زمان می‌زند تا قرائتی اسلامی و دینی از بسیار از پدیده‌های مدرن بدهد و در ‌‌نهایت نمی‌تواند بدهد و به التقاط نظری می‌انجامد.»

مدیر مسوول سابق روزنامه کیهان با محکوم کردن مدرنیته به خودبنیادی و خودسری بشر در برابر خدابنیادی و پیامبری نتیجه می‌گیرد: «هیچ ضرورتی برای خوانش‌های جدیدی دینی از نصوص، جهت انطباق با اقتضائات دنیای جدید و انسان جدید وجود ندارد. بلکه برای خروج از بن بست‌های عملی در زندگی روزمره راه برای احکام ثانویه و حکومتی باز است تا وقتی که این اضطرار به پایان برسد.»
ارسال نظر