در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۱۷۶۳۰
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۸
افرادی که در روابط عاشقانه وارد می شوند ممکن است از طرق مختلف دچار صدمات روحی و عاطفی گردند که این مسئله حس انتقام جویی را در برخی از آنها بیدار میکند. فرد صدمه دیده که به نوعی قربانی عشقی بحساب می آید به شدت تحت تاثیر عواطف خود قرار گرفته و در صدد تخلیه خشم و احساساتش برمی آید. صدمات عاطفی که می تواند در درون فرد ایجاد بحران نماید به دلایل زیر پدید می آید:
به گزارش خبرگزاری دانا،بی وفایی و خیانت یکی از عوامل اصلی ایجاد بحرانهای عمیقی احساسی و روحی در فرد است. غریزه انسانها در رابطه با پیوند ایجاد شده بین دو جنس بسیار حساس و قوی عمل می کند به این معنی که اشخاص بطور طبیعی تمایل زیادی برای حفظ جفت خود دارند و هر مسئله ای که باعث سست شدن این رابطه شود با عکس العمل و فوران شدید احساسات روبرو خواهد شد. مردان و زنانی که به هم خیانت میکنند در حقیقت بار عاطفی و درد روحی بسیاری را به یکدیگر وارد میکنند. فرد خیانت دیده ممکن است تا مدتی طولانی دچار عارضه هایی مانند عدم اعتماد به دیگران، حساسیت شدید، شکاکی، خود خوری، بیماری های عصبی، افسردگی و اختلالهای شخصیتی گردد و اعتماد بنفس خود را نیز از دست بدهد. فشاری روانی ناشی از خیانت بار احساسی سنگینی را بر فرد خیانت دیده تحمیل خواهد کرد و درمان کامل آن می تواند بسیار زمان بر و یا حتی در برخی از موارد غیر ممکن باشد.

 

کسی که مورد خیانت قرار گرفته ممکن است در دو حالت در صدد انتقام جویی برآید. در حالت اول انتقام از همان شخصی که خیانت کرده و حالت دوم از فردی که جدیداً رابطه ای را با او شروع نموده است. در حالت اول شخص بدلیل وسواس فکری و بیاد آوری مکرر اتفاقات و حوادث روی داده تصور می کند که اگر مقابله به مثل کند می تواند از صدمات عاطفی خود بکاهد. به این صورت که اولاً طعم تلخ خیانت را به وی چشانده و دقیقاً همان احساس را در ذهن او تداعی کرده است و دوم از بُعد تسویه حساب شخصی.

 

طبق تحقیقات و بررسی های انجام گرفته روی زوجهایی که در صدد انتقام عشقی به دلیل خیانت طرف مقابل برآمدند، در اکثر موارد وضعیت پیچیده تر و بحرانی تر شده و احتمال برهم خوردن کلی رابطه بسیار بالا رفته است. بدلیل تفاوتهای احساسی در بین زنان و مردان فرد خیانت دیده و خیانت کننده هر یک به نوعی خاص به این پدیده نگاه میکنند و عکس العملهای درونی آنها متفاوت است. زنان بسیار مشکل تر می توانند خیانت احساسی مردان را تحمل کنند و مردان بسیار مشکل تر می توانند با خیانت جنسی زنان کنار بیایند. انتقام فقط شرایط را بدتر و رابطه را متزلزل تر خواهد کرد. راه حل مشکل این است که در وهله اول زوجین از خیانت نسبت به هم جداً پرهیز کنند و بدانند راه وفاداری و صداقت به همراه گفتگوی آزاد و صریح میتواند راه حل اکثر مشکلات زناشویی باشد و در صورت بروز خیانت، هیچ گاه انتقام جویی نکنند و بجای آن با ریشه یابی مشکل و بهره گیری از مشاوره صحیح، اعتماد از دست رفته را بازسازی کنند و به رابطه شان برگردند. البته فرد خیانت دیده نباید به سادگی از مسئله بگذرد و فرد خیانت کننده نیز نباید با توجیهات واهی بر کار خود صحه بگذارد و باید در پی جبران باشد.

 

گاهی اوقات بعد از بر هم خوردن رابطه، فرد خیانت دیده در رابطه جدیدش تصمیم میگیرد به طرفش خیانت کند چون احساس میکند ممکن است که این شخص نیز همان رفتار نفر قبل را در مقابلش در پیش بگیرد و می خواهد به نوعی پیش دستی نماید. اختلالات عاطفی و حس بدبینی و عدم اعتماد به دیگران نیز میتواند دلیل بر این عمل باشد. فرد خیانت دیده ممکن است تصور کند که همه افراد مانند فردی هستند که به او خیانت کرده و این حس بدبینی انگیزه انتقام جویی از افراد بیگناه را شدت می بخشد. در این مورد نیز باید دانست که انتقام بی دلیل هیچ پایه و اساس منطقی نداشته و به هیچ عنوان زخمهای کهنه را التیام نخواهد بخشید.

 

 

عدم پذیرش:

 

گاهی فرد از طرف کسی که به وی علاقه مند است پس زده میشود و بطور مکرر مورد عدم پذیرش او قرار میگیرد. معمولاً اشخاص تمایل زیادی به کسی که ردشان میکند پیدا میکنند به این دلیل که در خود نوعی ضعف و در طرف مقابل نوعی قدرت و برتری حس می نمایند. هرچقدر چیزی دست نیافتی تر جلوه کند، برای دیگران جذاب تر و خواستنی تر میگردد. وقتی فردی مرتب از طرف مقابلش رد می شود، تماسهایش بی جواب می ماند، ابراز احساساتش با بی تفاوتی روبرو میگردد و در نهایت شکست می خورد، این فرایند بصورت گره ای ناگشودنی در ذهنش نقش می بندد و بصورت وسواس فکری در می آید. فردی که این گونه شکست عشقی را تجربه کرده و همیشه از ناتوانی خود برای بدست آورن شخص مورد علاقه اش در عذاب و مشغول ملالت خویش است، ممکن است همین رویکرد را در برابر نفرات دیگر در پیش بگیرد یعنی دقیقاً همانگونه که با وی رفتار شده، او نیز با دیگران برخورد نماید. شاید یکی از دلایلش این باشد که بخواهد انتقام بگیرد و یا آزار و اذیتهایی که در این راه دیده را بر سر دیگری فرود آورد.

 

انگیزه دیگر این است که فرد قربانی از تجربه اش دریافته که می تواند با همین طرز برخورد دیگران را جذب خودش کند همانگونه که خود جذب نفر اول شده بود. در کل باید ابراز داشت که اینگونه رفتارها که منشا آن در روابط گذشته است، ممکن است بصورت موقت اثر دلخواه را بر جای گذارد، اما در دراز مدت رابطه را بر هم خواهد زد. کم محلی، رد و عدم پذیرش کسی که تمایل به برقراری رابطه با او داریم هیچگاه باعث نخواهد شد از صدمات عاطفی روابط قبلی آسوده شویم و فقط شخصیت ما را زیر سوال خواهد برد. اینکه برخی احساس کنند چون نفر قبلی اینگونه برخورد میکرده، آنها نیز طرف مقابلشان را رد کنند و یا ابراز احساساتشان را به سخره بگیرند و یا تماسهایشان را بی پاسخ بگذارند، باعث التیام زخمهایشان خواهد شد، سخت در اشتباهند. راه حل این است که بصورت منطقی با مسئله برخورد کنند، و اصلاً اجازه ندهند کسی با آنها اینگونه برخورد کند. اگر با مقاومت شخص مورد نظرشان روبرو شدند، بدانند که همیشه حق انتخاب های بیشتر و بهتری نیز وجود دارد و عشق هیچگاه با اجبار و اسرار، جاودان نخواهد ماند.

 

 

تحقیر و بد رفتاری:

 

یکی دیگر از دلایل بروز صدمات عاطفی در افراد، نحوه رفتار و برخورد طرف مقابلشان است. اگر شخصی در رابطه ای ناسالم قرار بگیرد، ممکن است مورد بی احترامی، بد دهانی، تحقیر، سوء استفاده جسمی، جنسی و مالی قرار بگیرد که این موضوع نیز باعث ایجاد احساسات ناسالم در فرد خواهد شد.

 

در این مورد هم قربانی میتواند در دو حالت در صدد انتقام و مقابله بمثل برآید. در حالت اول مقابله به مثل در برابر همان شخص و در حالت دوم در برابر فرد جدید که با او وارد رابطه شده است. او سعی می کند آنها را تحقیر کند، و رفتار مناسبی نداشته باشد. همواره زمانهایی را بخاطر می آورد که مورد بد رفتاری قرار میگرفت و مایل است دقیقاً همان گونه برخورد نماید. اگر شخص اول تلفن را بدون خداحافظی برویش قطع میکرد، از الفاظ زشت استفاده می نمود، کلمات محبت آمیز به زبان نمی آورد، رفتاری دوگانه و مبهم داشت، از ظاهرش ایراد می گرفت،... او نیز تمایل پیدا میکند دقیقاً همین برخوردها را با طرف مقابلش داشته باشد. نوعی حس انتقام جویی بدون پشتوانه منطقی. در این شرایط باید دانست که هر انسانی دارای شخصیت و خط مشی منحصر به خود است. صرف اینکه مورد بی احترامی و تحقیر قرار گرفته ایم دلیل نمی شود که ما نیز با دیگران اینگونه رفتار کنیم و این تنها باعث سستی و برهم خوردن رابطه خواهد شد.

 

در کل باید دانست انتقام عشقی به هر صورتی که باشد باعث التیام عاطفی نخواهد شد و این ما هستیم که با سلامت احساسی و دوری ورزیدن از هر گونه رفتار ناهنجار میتوانیم دوام و مانایی رابطه مان را تضمین کنیم. محبت، صداقت و رفتار صحیح میتواند جایگزین مناسبی برای انتقام جویی باشد. همیشه بیاد آورید که آنگونه رفتارها چقدر برای شما عذاب آور و ناراحت کننده بود، بنابراین هیچگاه در مورد دیگران تکرارشان نکنید.

منبع: mardoman.net

ارسال نظر