/گفت و گو با محمد سلیمانی، وزیر سابق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات/
به گزارش گروه فناوری خبرگزاری دانا، از زمانی که محمد سلیمانی، وزارت ارتباطات را ترک کرد بیش از سه سال میگذرد. از آن زمان تاکنون سلیمانی را در دانشگاه علم و صنعت میتوان پیدا کرد و ما نیز در طبقه دوم آزمایشگاه آنتن همین دانشگاه به سراغش رفتیم و با او درباره حال و روز الان جامعه ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت وگویی ترتیب دادیم.
هزینه پایین، سرعت بالا و دسترسی آسان از مزایای شبکه ملی اطلاعات است
به عنوان کارشناس حوزه ارتباطات و ICT و همچنین کسی که سالها دستی در این حوزه داشتید اینترنت ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟
شبکه ملی که در کشور ما تحت عنوان شبکه ملی اطلاعات مطرح شده است مقوله جدیدی نیست و در جهان بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و استرالیا و بسیاری از کشورهای دیگر این شبکه را راه اندازی کرده اند.
دلیل راه اندازی شبکه های این چنینی هم این است که به هرحال از آنجایی که اطلاعات ارزشمند است و چرخش اطلاعات هم اثر اقتصادی، هم اثر اجتماعی و آثار امنیتی و فرهنگی دارد، لذا باید به نحوی مدیریت شود که نتیج مطلوبی به همراه داشته باشد.
از این رو تمام کشورها تلاش میکنند سازوکارها و زیرساختهایی را ایجاد کنند تا این گرد ش اطلاعات با این آثار چند جانبهای که دارد بتواند در راحتترین شکل ممکن انجام بگیرد.
حال در کشور ما شبکه ملی اطلاعات از این جهت اهمیت دارد که کشور ما از نظر جمعیتی کشور بزرگی است و بیش از 75 میلیون جمعیت را در خود جا داده است پس مسایل اقتصادی برای چنین جمعیتی از اهمیت بالایی برخوردار است. نکته دیگر اینکه ایران کشوری پهناور است و از نظر سطح جغرافیایی وسیع است.
از ویژگیهای دیگر کشورمان این است که در یک موقعیت سوقالجیشی خاصی در جهان قرار گرفتیم و این موقعیت از نظر ارتباطی یک مزیت محسوب میشود. لذا باید از این مزایا استفاده کنیم و برای بروز هرگونه مشکلی از پتانسیلهای موجود استفاده کنیم.
در صحنه عمل یکی از مشکلاتی که اینترنت دارد مقوله گردش اطلاعات است، نمیتوانیم منکر اینترنت جهانی شویم اما اگر بشود یک سری اطلاعات داخلی را به گونهای مدیریت کرد که در داخل کشور گردش اطلاعات صورت گیرد و به بیرون نرود و مجددا برگردد، میتوانیم سرعت بیشتری را تجربه کنیم.
چراکه زمانی که اطلاعات از یک نقطه به نقطهای دیگر ارسال میشود هرقدر فاصله این دو نقطه کوتاهتر باشد و امکانات مناسب ارتباطی بین دو نقطه به خوبی فراهم شده باشد این انتقال اطلاعات با سرعت بیشتری انجام میگیرد و هزینه کمتری هم در بر خواهد داشت. نسبت به اینکه اطلاعات از داخل کشور به یک سرور خارجی فرستاده شود و مجددا از آنجا به داخل کشور بازگردد.
این بحث هم هیچ منافاتی با اتصال به اینترنت جهانی ندارد، به عنوان مثال در محیط داخلی یک سازمان دو نفر میخواهند اطلاعاتی را با هم رد و بدل کنند اگر بشود در یک شبکه داخلی این اتفاق صورت بگیرد که کم هزینه تر هم است، چرا باید این اطلاعات به بیرون راه پیدا کند. درست مانند شبکه تلفن داخلی که در یک محیط راه اندازی میشود که چند مزیت دارد.
اول اینکه یک سرمایه گذاری اولیه انجام میگیرد و سپس شبکه رایگان تلفن داخلی در اختیار مشترکان قرار میگیرد در صورتیکه اگر همین تماس بخواهد از خطوط خارجی انجام گیرد هزینه قابل توجهی را به آن مرکز تحمیل میکند.
از نظر مباحث ترافیکی نیز وضع به همین منوال است که امکان ارتباط در شبکه های داخلی راحتتر و با حجم ترافیک کمتری صورت میگیرد. حال در کنار اینها بحث امنیت قضیه نیز میتواند مطرح باشد.
اینترنت ملی هم دقیقا به مثابه همین مساله است الگو وکلیت این طرح باید اینگونه باشد و باید این اتفاق بیفتد حال اگر در این زمینه ضعف وجود دارد باید ضعف آن برطرف شود.
کارشناسان معتقدند این شبکه نمیتواند بحث امنیت را آنطور که مسوولان انتظار دارند، ایجاد کند. بنابراین صرفنظر از بحث امنیت شبکه ملی اطلاعات، شما چه توجیه اقتصادی برای ایجاد این شبکه میبینید؟
نمیدانم در رابطه با این شبکه همه ابتدا میروند سراغ بحث امنیت اطلاعات؟ مهمترین مزیت این طرح توجیه اقتصادی آن است. اینکه اینترنت داخلی است و تنها هزینه سرمایه گذاری اولیه و هزینه نگهداری دارد. بنابراین بسیار مقرون به صرفه است.
دیگر اینکه از نظر سرعت مورد توجه است. اگر قرار باشد تمام حجم ترافیک یک جا متمرکز شود، سرعت دسترسی به اینترنت چیزی میشود که در حال حاضر همه کاربران در حال تجربه کردن آن هستند. دقیقا مانند همین شبکه تلفن داخلی است اگر بخواهیم از بیرون به آن مرکز زنگ بزنیم باید مدتی پشت خط بمانیم تا ارتباط برقرار شود اما تلفن داخلی چنین مشکلی را ندارد.
پس هزینه پایین، سرعت بالا و دسترسی آسان میتواند از مزایای این طرح باشد اگر تمام اینها در کنار هم جمع شود، بحث امنیت هم بهبود پیدا میکند.
در شبکه ملی اطلاعات باید چند اتفاق بیفتد. از طریق این شبکه گردش اطلاعات در درون کشور انجام بگیرد. مقرون به صرفه باشد و هزینه اینترانت پایین بیاید که بتواند در سبد خانوار بگنجد.
با دسترسی به اینترنت جهانی منافاتی نداشته باشد و آن هم قطع نشود. البته طبیعی است که احساس نیاز به اینترنت جهانی کمرنگ میشود اما به هر حال وجودش لازم است.
نکته دیگر بحث سرعت دسترسی است که باید بهبود پیدا کند. اگر اینگونه شود مطمئن باشید که راه اندازی این شبکه به نفع کاربران است چراکه کاربران نتیجه میخواهند و میخواهند ارتباطات و دسترسی به سایتهای مورد نظرشان به راحتی و با سرعت انجام شود. در این شبکه محدودیت پهنای باند باید برداشته شود، حال اگر تمام این اتفاقات بیفتد امنیت هم به طور خودکار برقرار میشود.
البته ایجاد امنیت نیاز به تخصص و تدابیر لازم دارد. اگر مدیریت نباشد امنیت دادهها در شبکه ملی اطلاعات هم به خوبی صورت نمیگیرد، درست مانند شبکه جهانی اینترنت.
اگر افراد کم تجربه و تنگ نظر مسوول فیلترینگ شوند، مردم را به زحمت میاندازند
به اعتقاد شما بحث فیلترینگ که مدتهاست از سوی مسوولان مربوطه اعمال میشود،تا چه حد لازم است؛ آنقدر اهمیت دارد که به قیمت به زحمت افتادن کاربران تمام شود؟
مساله فیلترینگ باید در چند لایه بررسی شود. اول اینکه ببینیم آیا فیلترکردن برخی سایتها اصلا لازم است یا نه؟ که پاسخ این سوال مثبت است. بحث گزینش در همه امور مطرح است و مطلوب؛ اگر غیر از این باشد مشکلاتی را ایجاد میکند همانطور که هر دستگاه الکترونیکی که بخواهد دریافت و ارسال انجام دهد نیازمند فیلتر است.
فیلتر در حالت کلی یک ضرورت است در بحثهای موردی باید موردی برخورد کنیم اما در حالت کلی باید قبول کنیم که بحث فیلترینگ به نفع همه است و در هر سیستمی که ایجاد میشود باید مدیریت فیلترینگ ایجاد شود و اگر نباشد همه خسارت میبینند.
اگر قرار باشد نظام فناوری اطلاعات مدیریت نشود خطرات جدی فضای مجازی کشور را تهدید میکند. همانطور که در زندگی اجتماعی هم بحث مدیریت و کنترل ضرورتی است که باید باشد. اما نکته اینجاست که چه چیزی را کنترل کنیم و چه چیزی را کنترل نکنیم؟ در واقع این مقولهای که باید به آن توجه کنیم. چراکه اگر اشتباهی صورت گیرد و آنچه را نباید محدود کرده و یا آنچه را باید محدود نکنیم دچار نقصان و خسارت میشویم.
پس باید مدیریت به درستی صورت گیرد. یعنی اینکه ابتدا باید مرزها و چارچوبها تعریف شود؛ مساله مهمی که نباید نادیده گرفته شود این است که کار باید به کاردان سپرده شود و نیاز به ملاحظات دقیق دارد. باید سعی شود میزان مزاحمتها و آسیبها کم شود و به حداقل برسد، اما مطمئنا هیچ گاه به شرایط ایده آل نخواهیم رسید. فضای مجازی هم مانند فضای حقیقی است باید تلاش کنیم میزان خطاها را کم کنیم اما هیچ گاه ممکن نیست این خطاها به صفر برسد و امنیت صد در صدی تحقق پیدا کند.
تا اینجا مشکلی وجود ندارد، جایی کار سخت میشود که سلیقهها و دیدگاه ها متفاوت باشد. البته واضح است که یک سری اصول و ضوابط کلی در نظام تعریف شده است و مشخص است. اما گاهی افراد کم تجربه و تنگ نظر مسوول این کار میشوند و همه دسترسی ها را می بندند و مردم را به زحمت میاندازند، کسب و کار مردم را دچار اشکال میکنند.
مبانی فکری و عقیدتی نظام ما کاملا مشخص است، نظام کشور ما برپایه مردم است و عموم مردم نباید به زحمت و دردسر بیفتند و نباید با اتخاذ برخی قوانین بی فایده برایشان مشکلات ایجاد کنیم.
مساله بعدی فنهای مدیریتی که یکی از آنها مدیریت نامحسوس است. همیشه نمیتوان سخت افزاری مدیریت کرد، چون گاهی مدیریت سخت افزاری جواب نمیدهد و استفاده از تکنولوژی را غیرممکن می کند. مانند الان که سرعت دسترسی به سایتهای اینترنتی به قدری پایین است که کاربران عطای استفاده از اینترنت را به لقایش بخشیدند.
به عنوان مثال چند شب پیش کار فوری با جی میلم داشتم اما پس از 45 دقیقه که جی میل باز نشد از انجام کارم منصرف شدم.
به عقیده من شما باید مسوولان را پیدا کنید و علت این اختلالات را از آنها جویا شوید. نظام ما یک نظام پاسخگوست و همانطور که از نامش پیداست مسوول کسی است که باید پاسخگو باشد و مورد سوال قرار بگیرد.
باید از مسوولان امر پرسیده شود چرا سیستمی که همه دارند در آن کار میکنند، سیستمی که آموزش، کسب و کار و تمام وجوه زندگی افراد را در برگرفته است باید دچار اختلال شود و کسی هم پاسخگو نیست. اما متاسفانه من ارادهای در رسانهها نمی بینم که بخواهند مسوولان را به پاسخگویی وادارند.
اگر سایتی فیلتر شد باید دلیل و مسوول این کار مشخص شود، به عنوان مثال وقتی گوگل و جی میل فیلتر میشود باید مشخص شود که این عمل در راستای رسیدن به کدام سیاست نظام است که مطمئنا چنین کاری از سیاستهای نظام نیست. موضوعی که کسی مسوولیت آن را قبول نکند و در رابطه با آن پاسخگو نباشد از سیاستهای نظام نیست و امری سلیقهای است که این امور باید شفاف باشد و موضوع روشن شود که به اعتقاد من روشن کردن موضوعات این چنینی رسالت رسانههای کشور است.
مرکز ملی فضای مجازی در عرصه فضای مجازی مشکلاتی را ایجاد کرده است
چند وقتی است که پدیدهای به نام شورای عالی فضای مجازی و مرکز فضای مجازی شروع به فعالیت کرده و اختلالاتی را در سیستم کاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به وجود آورده است؛ شما وضعیت فعالیت این مرکز را چگونه ارزیابی میکنید؟
مشکلی که در فضای مجازی ایجاد شده است بحث دو مدیریتی شدن این فضاست، در حال حاضر مرکز فضای مجازی که البته با شورای عالی فضای مجازی تفاوت دارد؛ شورای عالی فضای مجازی توصیه مقام معظم رهبری است که سران سه قوه، روسای کشور و چند وزیر در آن عضو هستند و در آن سیاستگذاری در مورد فضای مجازی انجام میگیرد و هیچ مشکلی هم ندارد اما آنچه رسانهها و مطبوعات آن را اشتباه میگیرند مرکز فضای مجازی است که مسوولیت اجرایی دارد وگرنه کار شورای عالی فضای مجازی فقط صادر کردن مصوبه است.
مرکز ملی فضای مجازی در حال حاضر در عرصه فضای مجازی مشکلاتی را ایجاد کرده است و برخی امور تصدی گری را بر عهده گرفته است که این مساله خلاف قانون است اینکه در حال حاضر این مرکز مسوولیت ثبت نام VPN قانونی را برعهده گرفته است یک کار خلاف قانون است؛ بخش دولتی نمیتواند چنین فعالیتهایی را انجام دهد. البته میتواند سازوکار آن را فراهم کند و وظیفه نظارت، هدایت و حمایت از این طرح را بر عهده بگیرد اما جنبه اجرایی آن باید به بخش خصوصی محول شود.
در باب ارایه VPN قانونی شما تا چه حد فعالیتهای این مرکز را مجاز میدانید؟
ماهیت ارایه VPN قانونی مشکلی ندارد و میتواند انجام بگیرد اما شیوه ارایه آن مشکل دارد که چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ بر اساس اصل 44 دولت نمیتواند وارد حیطه تصدی گری شود. بنابراین ممکن نیست جایی که ماهیت دولتی دارد برای ارایه VPN قانونی وارد عمل شود.
این مرکز نمیتواند تعیین کند که این VPNبه چه کسی تعلق بگیرد. بخش دولتی فقط باید مصوبه و دستورالعمل صادر کند که بخش خصوصی مجری آن باشد و دولت فقط نظارت کند.
اما متاسفانه در حوزه فعالیتهای این مرکز می بینیم که دستورالعملی وجود ندارد و همین مساله باعث ایجاد نابسامانی در این عرصه شده است. دستورالعملها و مقررات باید تعریف شود. نکته دیگر اینکه مرکز فضای مجازی وارد بحث تعرفه و قیمت گذاری هم شده است که این ورود صد در صد غیر قانونی است و ورود به این حیطهها خطرناک است.
وقتی دو اپراتور با هم در حال رقابت هستند و یک مرکز دولتی به این حوزه ورود پیدا میکند عملا رقابت بین این دو را از بین میبرد و این ورود به بحثهای تعرفهای اصلا درست و قانونی نیست.
عدم تولید محتوا؛ کمبود بودجه یا عدم تخصص
همانطور که اطلاع دارید مبلغ قابل توجهی از بودجههای کشور صرف تولید محتوا میشود، اما عملا در عرصه فضای مجازی محتوایی به آن معنا تولید نمیشود، تکلیف بودجههایی که به این حوزه اختصاص پیدا میکند چه میشود؟
در زمینه تولید محتوا باید ابتدا محتوا را تعریف کنیم ببینیم تعریف و برداشت ما از محتوا چیست؟ اگر منظور اخبار و سایتهای سرگرمی و وبلاگ باشد که باید بگویم از این نظر در دسته چند کشور نخست دنیا هستیم. اما برخلاف نظر عامه محتوا فقط در این چند دسته خلاصه نمی شود. اغلب افراد درک درستی از محتوا ندارند. به عنوان مثال بیشتر کتابخانههای کشور دیجیتالی هستند اما در دسترس عموم نیستند. یعنی در حال حاضر یک کتابخانه دیجیتالی در کشور نداریم که چند صد میلیون کتاب در آن ذخیره شده باشد و مردم بتوانند به راحتی و با قیمت ارزان از آن استفاده کنند. اگر هم کتابخانه دیجیتالی وجود داشته باشد در دسترس نیست و به صورت جزیرهای عمل می کند، این ضعف است و در عمل تفاوتی با کتابخانه سخت افزاری ندارد.
مثال دیگری که میتوانم در این زمینه بیاورم این است که به طور متوسط دانشجویان ما هرکدام یک پایان نامه مینویسند و اگر بخواهیم به طور میانگین محاسبه کنیم در کشور بیش از سالی یک میلیون پایان نامه نوشته میشود. بنابراین محتوا تولید شده است اما جایی وجود ندارد که این محتوا را جمع آوری کند اگر هم پایگاهی باشد که ادعا کند که اینها را جمع آوری کرده است فقط در حد ادعاست چراکه با کمی تفکر مشخص میشود که اگر قرار بود این رسالهها جمع آوری شود در حال حاضر باید دست کم 80 میلیون رساله جمع آوری شده داشته باشیم اما با اطمینان میگویم که هیچ سایت، کتابخانه و مرجعی را پیدا نخواهید کرد که این تعداد پایان نامه را در خود جای داده باشد. اما به هر حال این محتوا تولید شده است، دانشجویان کار خود را انجام داده اند اما کسی نیست که اینها را مدیریت و ساماندهی کند.
حال اگر با متولیان صحبت کنیم شاید ادعا کنند که بودجه لازم را در اختیار ندارند و شاید هم این مساله ناشی از عدم وجود تخصص باشد. به هر حال من قصد ندارم در اینجا این مساله را ریشه یابی کنم.
ادغام یا انحلال وزارتخانهها، دولت را کوچک نمیکند / یکپارچگی مدیریت در حوزه فناوری اطلاعات یک ضرورت است
بهتر است کمی هم راجع به وضعیت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات صحبت کنیم، در حال حاضر وضعیت این وزارتخانه را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه اتفاقی افتاد کع این وزارتخانه از انحلال و ادغام رهایی پیدا کرد؟
عدهای معتقدند که باید دولت را کوچک کرد و برای کوچک سازی به سراغ اعداد و ارقام میروند و گمان میکنند با ادغام یا انحلال وزارتخانهها دولت کوچک میشود، اما تجربه نشان داده است که این تفکر اشتباه است. به عنوان مثال وارت مسکن و وزارت راه و شهرسازی با هم ادغام شدند دردی از دولت دوا شد و یا دولت کوچک شد؟
بنابراین باید ابتدا مشخص کنیم که کوچک شدن دولت یعنی چه؟ در جواب به این سوال باید بگویم برخی معتقدند از طریق بازی با اعداد میتوانند دولت را کوچک کنند، اما اینطور نیست دولت باید چابک شود. به عقیده من به جای کوچک سازی باید کلمه چابک سازی را به کار ببریم و چنین چیزی از سیاستهای نظام است اما برخی متاسفانه این حرکت صحیح را منحرف کردند و بحث ادغام و انحلال وزارتخانهها را پیش کشیدند.
وزارت ارتباطات هم با واگذاریهایی که انجام داد الان چابک شده است و از نظر نیروی انسانی هم کوچکتر شده و بنابراین میتواند به سرعت تصمیم بگیرد.
پس با این حساب با واگذاری بخشهایی از این وزارتخانه به بخش خصوصی موافقید؟
بله، دقیقا. من با واگذاری برخی از قسمتهای این وزارتخانه به بخش خصوصی موافقم، چراکه نقش دولت سیاستگذاری، هدایت و نظارت است و در حال حاضر این وزارتخانه چابک شده است و میتواند ماموریتهایش را به خوبی انجام دهد.
حساسیت این وزارتخانه بسیار بالاست و به عنوان مثال الان که مخابرات به بخش خصوصی محول شده میتواند اتفاق مثبتی برای وزارت ارتباطات تلقی شود در بحث خصوصی سازی دولت فقط باید نقش نظارت و هدایت را عهده دار شود اما متاسفانه شاهد این مساله هستیم که وقتی یک بخش خصوصی واگذار میشود این نظارت برداشته میشود که نباید اینگونه باشد بلکه برعکس باید نظارت قدرتمندتر صورت گیرد.
اشتباه ما این است که واگذاری را انجام میدهیم و به مقوله کنترل و نظارت توجهی نمیکنیم و دچار نابسامانی میشویم. وگرنه الان وزارت ارتباطات به شرایط خوبی رسیده است و آماده بازدهی است اما پدیدهای مانند مرکز فضای مجازی که میخواهد با این وزارتخانه رقابت کند کار را خراب میکند و این پرواضح است که یک حوزه را نمیتوان از دو جا مدیریت کرد.
یکپارچگی مدیریت در حوزه فناوری اطلاعات یک ضرورت است و حتما باید مدیریت، نظارت، سیاستگذاری و کنترل از یک محل انجام گیرد.
گفت و گو از هانیه حقیقی
هزینه پایین، سرعت بالا و دسترسی آسان از مزایای شبکه ملی اطلاعات است
به عنوان کارشناس حوزه ارتباطات و ICT و همچنین کسی که سالها دستی در این حوزه داشتید اینترنت ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟
شبکه ملی که در کشور ما تحت عنوان شبکه ملی اطلاعات مطرح شده است مقوله جدیدی نیست و در جهان بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و استرالیا و بسیاری از کشورهای دیگر این شبکه را راه اندازی کرده اند.
دلیل راه اندازی شبکه های این چنینی هم این است که به هرحال از آنجایی که اطلاعات ارزشمند است و چرخش اطلاعات هم اثر اقتصادی، هم اثر اجتماعی و آثار امنیتی و فرهنگی دارد، لذا باید به نحوی مدیریت شود که نتیج مطلوبی به همراه داشته باشد.
از این رو تمام کشورها تلاش میکنند سازوکارها و زیرساختهایی را ایجاد کنند تا این گرد ش اطلاعات با این آثار چند جانبهای که دارد بتواند در راحتترین شکل ممکن انجام بگیرد.
حال در کشور ما شبکه ملی اطلاعات از این جهت اهمیت دارد که کشور ما از نظر جمعیتی کشور بزرگی است و بیش از 75 میلیون جمعیت را در خود جا داده است پس مسایل اقتصادی برای چنین جمعیتی از اهمیت بالایی برخوردار است. نکته دیگر اینکه ایران کشوری پهناور است و از نظر سطح جغرافیایی وسیع است.
از ویژگیهای دیگر کشورمان این است که در یک موقعیت سوقالجیشی خاصی در جهان قرار گرفتیم و این موقعیت از نظر ارتباطی یک مزیت محسوب میشود. لذا باید از این مزایا استفاده کنیم و برای بروز هرگونه مشکلی از پتانسیلهای موجود استفاده کنیم.
در صحنه عمل یکی از مشکلاتی که اینترنت دارد مقوله گردش اطلاعات است، نمیتوانیم منکر اینترنت جهانی شویم اما اگر بشود یک سری اطلاعات داخلی را به گونهای مدیریت کرد که در داخل کشور گردش اطلاعات صورت گیرد و به بیرون نرود و مجددا برگردد، میتوانیم سرعت بیشتری را تجربه کنیم.
چراکه زمانی که اطلاعات از یک نقطه به نقطهای دیگر ارسال میشود هرقدر فاصله این دو نقطه کوتاهتر باشد و امکانات مناسب ارتباطی بین دو نقطه به خوبی فراهم شده باشد این انتقال اطلاعات با سرعت بیشتری انجام میگیرد و هزینه کمتری هم در بر خواهد داشت. نسبت به اینکه اطلاعات از داخل کشور به یک سرور خارجی فرستاده شود و مجددا از آنجا به داخل کشور بازگردد.
این بحث هم هیچ منافاتی با اتصال به اینترنت جهانی ندارد، به عنوان مثال در محیط داخلی یک سازمان دو نفر میخواهند اطلاعاتی را با هم رد و بدل کنند اگر بشود در یک شبکه داخلی این اتفاق صورت بگیرد که کم هزینه تر هم است، چرا باید این اطلاعات به بیرون راه پیدا کند. درست مانند شبکه تلفن داخلی که در یک محیط راه اندازی میشود که چند مزیت دارد.
اول اینکه یک سرمایه گذاری اولیه انجام میگیرد و سپس شبکه رایگان تلفن داخلی در اختیار مشترکان قرار میگیرد در صورتیکه اگر همین تماس بخواهد از خطوط خارجی انجام گیرد هزینه قابل توجهی را به آن مرکز تحمیل میکند.
از نظر مباحث ترافیکی نیز وضع به همین منوال است که امکان ارتباط در شبکه های داخلی راحتتر و با حجم ترافیک کمتری صورت میگیرد. حال در کنار اینها بحث امنیت قضیه نیز میتواند مطرح باشد.
اینترنت ملی هم دقیقا به مثابه همین مساله است الگو وکلیت این طرح باید اینگونه باشد و باید این اتفاق بیفتد حال اگر در این زمینه ضعف وجود دارد باید ضعف آن برطرف شود.
کارشناسان معتقدند این شبکه نمیتواند بحث امنیت را آنطور که مسوولان انتظار دارند، ایجاد کند. بنابراین صرفنظر از بحث امنیت شبکه ملی اطلاعات، شما چه توجیه اقتصادی برای ایجاد این شبکه میبینید؟
نمیدانم در رابطه با این شبکه همه ابتدا میروند سراغ بحث امنیت اطلاعات؟ مهمترین مزیت این طرح توجیه اقتصادی آن است. اینکه اینترنت داخلی است و تنها هزینه سرمایه گذاری اولیه و هزینه نگهداری دارد. بنابراین بسیار مقرون به صرفه است.
دیگر اینکه از نظر سرعت مورد توجه است. اگر قرار باشد تمام حجم ترافیک یک جا متمرکز شود، سرعت دسترسی به اینترنت چیزی میشود که در حال حاضر همه کاربران در حال تجربه کردن آن هستند. دقیقا مانند همین شبکه تلفن داخلی است اگر بخواهیم از بیرون به آن مرکز زنگ بزنیم باید مدتی پشت خط بمانیم تا ارتباط برقرار شود اما تلفن داخلی چنین مشکلی را ندارد.
پس هزینه پایین، سرعت بالا و دسترسی آسان میتواند از مزایای این طرح باشد اگر تمام اینها در کنار هم جمع شود، بحث امنیت هم بهبود پیدا میکند.
در شبکه ملی اطلاعات باید چند اتفاق بیفتد. از طریق این شبکه گردش اطلاعات در درون کشور انجام بگیرد. مقرون به صرفه باشد و هزینه اینترانت پایین بیاید که بتواند در سبد خانوار بگنجد.
با دسترسی به اینترنت جهانی منافاتی نداشته باشد و آن هم قطع نشود. البته طبیعی است که احساس نیاز به اینترنت جهانی کمرنگ میشود اما به هر حال وجودش لازم است.
نکته دیگر بحث سرعت دسترسی است که باید بهبود پیدا کند. اگر اینگونه شود مطمئن باشید که راه اندازی این شبکه به نفع کاربران است چراکه کاربران نتیجه میخواهند و میخواهند ارتباطات و دسترسی به سایتهای مورد نظرشان به راحتی و با سرعت انجام شود. در این شبکه محدودیت پهنای باند باید برداشته شود، حال اگر تمام این اتفاقات بیفتد امنیت هم به طور خودکار برقرار میشود.
البته ایجاد امنیت نیاز به تخصص و تدابیر لازم دارد. اگر مدیریت نباشد امنیت دادهها در شبکه ملی اطلاعات هم به خوبی صورت نمیگیرد، درست مانند شبکه جهانی اینترنت.
اگر افراد کم تجربه و تنگ نظر مسوول فیلترینگ شوند، مردم را به زحمت میاندازند
به اعتقاد شما بحث فیلترینگ که مدتهاست از سوی مسوولان مربوطه اعمال میشود،تا چه حد لازم است؛ آنقدر اهمیت دارد که به قیمت به زحمت افتادن کاربران تمام شود؟
مساله فیلترینگ باید در چند لایه بررسی شود. اول اینکه ببینیم آیا فیلترکردن برخی سایتها اصلا لازم است یا نه؟ که پاسخ این سوال مثبت است. بحث گزینش در همه امور مطرح است و مطلوب؛ اگر غیر از این باشد مشکلاتی را ایجاد میکند همانطور که هر دستگاه الکترونیکی که بخواهد دریافت و ارسال انجام دهد نیازمند فیلتر است.
فیلتر در حالت کلی یک ضرورت است در بحثهای موردی باید موردی برخورد کنیم اما در حالت کلی باید قبول کنیم که بحث فیلترینگ به نفع همه است و در هر سیستمی که ایجاد میشود باید مدیریت فیلترینگ ایجاد شود و اگر نباشد همه خسارت میبینند.
اگر قرار باشد نظام فناوری اطلاعات مدیریت نشود خطرات جدی فضای مجازی کشور را تهدید میکند. همانطور که در زندگی اجتماعی هم بحث مدیریت و کنترل ضرورتی است که باید باشد. اما نکته اینجاست که چه چیزی را کنترل کنیم و چه چیزی را کنترل نکنیم؟ در واقع این مقولهای که باید به آن توجه کنیم. چراکه اگر اشتباهی صورت گیرد و آنچه را نباید محدود کرده و یا آنچه را باید محدود نکنیم دچار نقصان و خسارت میشویم.
پس باید مدیریت به درستی صورت گیرد. یعنی اینکه ابتدا باید مرزها و چارچوبها تعریف شود؛ مساله مهمی که نباید نادیده گرفته شود این است که کار باید به کاردان سپرده شود و نیاز به ملاحظات دقیق دارد. باید سعی شود میزان مزاحمتها و آسیبها کم شود و به حداقل برسد، اما مطمئنا هیچ گاه به شرایط ایده آل نخواهیم رسید. فضای مجازی هم مانند فضای حقیقی است باید تلاش کنیم میزان خطاها را کم کنیم اما هیچ گاه ممکن نیست این خطاها به صفر برسد و امنیت صد در صدی تحقق پیدا کند.
تا اینجا مشکلی وجود ندارد، جایی کار سخت میشود که سلیقهها و دیدگاه ها متفاوت باشد. البته واضح است که یک سری اصول و ضوابط کلی در نظام تعریف شده است و مشخص است. اما گاهی افراد کم تجربه و تنگ نظر مسوول این کار میشوند و همه دسترسی ها را می بندند و مردم را به زحمت میاندازند، کسب و کار مردم را دچار اشکال میکنند.
مبانی فکری و عقیدتی نظام ما کاملا مشخص است، نظام کشور ما برپایه مردم است و عموم مردم نباید به زحمت و دردسر بیفتند و نباید با اتخاذ برخی قوانین بی فایده برایشان مشکلات ایجاد کنیم.
به عنوان مثال چند شب پیش کار فوری با جی میلم داشتم اما پس از 45 دقیقه که جی میل باز نشد از انجام کارم منصرف شدم.
به عقیده من شما باید مسوولان را پیدا کنید و علت این اختلالات را از آنها جویا شوید. نظام ما یک نظام پاسخگوست و همانطور که از نامش پیداست مسوول کسی است که باید پاسخگو باشد و مورد سوال قرار بگیرد.
باید از مسوولان امر پرسیده شود چرا سیستمی که همه دارند در آن کار میکنند، سیستمی که آموزش، کسب و کار و تمام وجوه زندگی افراد را در برگرفته است باید دچار اختلال شود و کسی هم پاسخگو نیست. اما متاسفانه من ارادهای در رسانهها نمی بینم که بخواهند مسوولان را به پاسخگویی وادارند.
اگر سایتی فیلتر شد باید دلیل و مسوول این کار مشخص شود، به عنوان مثال وقتی گوگل و جی میل فیلتر میشود باید مشخص شود که این عمل در راستای رسیدن به کدام سیاست نظام است که مطمئنا چنین کاری از سیاستهای نظام نیست. موضوعی که کسی مسوولیت آن را قبول نکند و در رابطه با آن پاسخگو نباشد از سیاستهای نظام نیست و امری سلیقهای است که این امور باید شفاف باشد و موضوع روشن شود که به اعتقاد من روشن کردن موضوعات این چنینی رسالت رسانههای کشور است.
مرکز ملی فضای مجازی در عرصه فضای مجازی مشکلاتی را ایجاد کرده است
چند وقتی است که پدیدهای به نام شورای عالی فضای مجازی و مرکز فضای مجازی شروع به فعالیت کرده و اختلالاتی را در سیستم کاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به وجود آورده است؛ شما وضعیت فعالیت این مرکز را چگونه ارزیابی میکنید؟
مشکلی که در فضای مجازی ایجاد شده است بحث دو مدیریتی شدن این فضاست، در حال حاضر مرکز فضای مجازی که البته با شورای عالی فضای مجازی تفاوت دارد؛ شورای عالی فضای مجازی توصیه مقام معظم رهبری است که سران سه قوه، روسای کشور و چند وزیر در آن عضو هستند و در آن سیاستگذاری در مورد فضای مجازی انجام میگیرد و هیچ مشکلی هم ندارد اما آنچه رسانهها و مطبوعات آن را اشتباه میگیرند مرکز فضای مجازی است که مسوولیت اجرایی دارد وگرنه کار شورای عالی فضای مجازی فقط صادر کردن مصوبه است.
مرکز ملی فضای مجازی در حال حاضر در عرصه فضای مجازی مشکلاتی را ایجاد کرده است و برخی امور تصدی گری را بر عهده گرفته است که این مساله خلاف قانون است اینکه در حال حاضر این مرکز مسوولیت ثبت نام VPN قانونی را برعهده گرفته است یک کار خلاف قانون است؛ بخش دولتی نمیتواند چنین فعالیتهایی را انجام دهد. البته میتواند سازوکار آن را فراهم کند و وظیفه نظارت، هدایت و حمایت از این طرح را بر عهده بگیرد اما جنبه اجرایی آن باید به بخش خصوصی محول شود.
در باب ارایه VPN قانونی شما تا چه حد فعالیتهای این مرکز را مجاز میدانید؟
ماهیت ارایه VPN قانونی مشکلی ندارد و میتواند انجام بگیرد اما شیوه ارایه آن مشکل دارد که چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ بر اساس اصل 44 دولت نمیتواند وارد حیطه تصدی گری شود. بنابراین ممکن نیست جایی که ماهیت دولتی دارد برای ارایه VPN قانونی وارد عمل شود.
این مرکز نمیتواند تعیین کند که این VPNبه چه کسی تعلق بگیرد. بخش دولتی فقط باید مصوبه و دستورالعمل صادر کند که بخش خصوصی مجری آن باشد و دولت فقط نظارت کند.
اما متاسفانه در حوزه فعالیتهای این مرکز می بینیم که دستورالعملی وجود ندارد و همین مساله باعث ایجاد نابسامانی در این عرصه شده است. دستورالعملها و مقررات باید تعریف شود. نکته دیگر اینکه مرکز فضای مجازی وارد بحث تعرفه و قیمت گذاری هم شده است که این ورود صد در صد غیر قانونی است و ورود به این حیطهها خطرناک است.
وقتی دو اپراتور با هم در حال رقابت هستند و یک مرکز دولتی به این حوزه ورود پیدا میکند عملا رقابت بین این دو را از بین میبرد و این ورود به بحثهای تعرفهای اصلا درست و قانونی نیست.
عدم تولید محتوا؛ کمبود بودجه یا عدم تخصص
همانطور که اطلاع دارید مبلغ قابل توجهی از بودجههای کشور صرف تولید محتوا میشود، اما عملا در عرصه فضای مجازی محتوایی به آن معنا تولید نمیشود، تکلیف بودجههایی که به این حوزه اختصاص پیدا میکند چه میشود؟
در زمینه تولید محتوا باید ابتدا محتوا را تعریف کنیم ببینیم تعریف و برداشت ما از محتوا چیست؟ اگر منظور اخبار و سایتهای سرگرمی و وبلاگ باشد که باید بگویم از این نظر در دسته چند کشور نخست دنیا هستیم. اما برخلاف نظر عامه محتوا فقط در این چند دسته خلاصه نمی شود. اغلب افراد درک درستی از محتوا ندارند. به عنوان مثال بیشتر کتابخانههای کشور دیجیتالی هستند اما در دسترس عموم نیستند. یعنی در حال حاضر یک کتابخانه دیجیتالی در کشور نداریم که چند صد میلیون کتاب در آن ذخیره شده باشد و مردم بتوانند به راحتی و با قیمت ارزان از آن استفاده کنند. اگر هم کتابخانه دیجیتالی وجود داشته باشد در دسترس نیست و به صورت جزیرهای عمل می کند، این ضعف است و در عمل تفاوتی با کتابخانه سخت افزاری ندارد.
مثال دیگری که میتوانم در این زمینه بیاورم این است که به طور متوسط دانشجویان ما هرکدام یک پایان نامه مینویسند و اگر بخواهیم به طور میانگین محاسبه کنیم در کشور بیش از سالی یک میلیون پایان نامه نوشته میشود. بنابراین محتوا تولید شده است اما جایی وجود ندارد که این محتوا را جمع آوری کند اگر هم پایگاهی باشد که ادعا کند که اینها را جمع آوری کرده است فقط در حد ادعاست چراکه با کمی تفکر مشخص میشود که اگر قرار بود این رسالهها جمع آوری شود در حال حاضر باید دست کم 80 میلیون رساله جمع آوری شده داشته باشیم اما با اطمینان میگویم که هیچ سایت، کتابخانه و مرجعی را پیدا نخواهید کرد که این تعداد پایان نامه را در خود جای داده باشد. اما به هر حال این محتوا تولید شده است، دانشجویان کار خود را انجام داده اند اما کسی نیست که اینها را مدیریت و ساماندهی کند.
حال اگر با متولیان صحبت کنیم شاید ادعا کنند که بودجه لازم را در اختیار ندارند و شاید هم این مساله ناشی از عدم وجود تخصص باشد. به هر حال من قصد ندارم در اینجا این مساله را ریشه یابی کنم.
ادغام یا انحلال وزارتخانهها، دولت را کوچک نمیکند / یکپارچگی مدیریت در حوزه فناوری اطلاعات یک ضرورت است
بهتر است کمی هم راجع به وضعیت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات صحبت کنیم، در حال حاضر وضعیت این وزارتخانه را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه اتفاقی افتاد کع این وزارتخانه از انحلال و ادغام رهایی پیدا کرد؟
عدهای معتقدند که باید دولت را کوچک کرد و برای کوچک سازی به سراغ اعداد و ارقام میروند و گمان میکنند با ادغام یا انحلال وزارتخانهها دولت کوچک میشود، اما تجربه نشان داده است که این تفکر اشتباه است. به عنوان مثال وارت مسکن و وزارت راه و شهرسازی با هم ادغام شدند دردی از دولت دوا شد و یا دولت کوچک شد؟
بنابراین باید ابتدا مشخص کنیم که کوچک شدن دولت یعنی چه؟ در جواب به این سوال باید بگویم برخی معتقدند از طریق بازی با اعداد میتوانند دولت را کوچک کنند، اما اینطور نیست دولت باید چابک شود. به عقیده من به جای کوچک سازی باید کلمه چابک سازی را به کار ببریم و چنین چیزی از سیاستهای نظام است اما برخی متاسفانه این حرکت صحیح را منحرف کردند و بحث ادغام و انحلال وزارتخانهها را پیش کشیدند.
وزارت ارتباطات هم با واگذاریهایی که انجام داد الان چابک شده است و از نظر نیروی انسانی هم کوچکتر شده و بنابراین میتواند به سرعت تصمیم بگیرد.
پس با این حساب با واگذاری بخشهایی از این وزارتخانه به بخش خصوصی موافقید؟
بله، دقیقا. من با واگذاری برخی از قسمتهای این وزارتخانه به بخش خصوصی موافقم، چراکه نقش دولت سیاستگذاری، هدایت و نظارت است و در حال حاضر این وزارتخانه چابک شده است و میتواند ماموریتهایش را به خوبی انجام دهد.
حساسیت این وزارتخانه بسیار بالاست و به عنوان مثال الان که مخابرات به بخش خصوصی محول شده میتواند اتفاق مثبتی برای وزارت ارتباطات تلقی شود در بحث خصوصی سازی دولت فقط باید نقش نظارت و هدایت را عهده دار شود اما متاسفانه شاهد این مساله هستیم که وقتی یک بخش خصوصی واگذار میشود این نظارت برداشته میشود که نباید اینگونه باشد بلکه برعکس باید نظارت قدرتمندتر صورت گیرد.
اشتباه ما این است که واگذاری را انجام میدهیم و به مقوله کنترل و نظارت توجهی نمیکنیم و دچار نابسامانی میشویم. وگرنه الان وزارت ارتباطات به شرایط خوبی رسیده است و آماده بازدهی است اما پدیدهای مانند مرکز فضای مجازی که میخواهد با این وزارتخانه رقابت کند کار را خراب میکند و این پرواضح است که یک حوزه را نمیتوان از دو جا مدیریت کرد.
یکپارچگی مدیریت در حوزه فناوری اطلاعات یک ضرورت است و حتما باید مدیریت، نظارت، سیاستگذاری و کنترل از یک محل انجام گیرد.
گفت و گو از هانیه حقیقی