تعداد نظرات: ۱ نظر
به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا (داناخبر)، متن یادداشت این سایت به این شرح است:
این یادداشت به مسالهای پرتکرارو بنا به شواهد، بسیار مورد غفلت واقع شده و خطرناک در زندگی شهری مربوط است: رانندگی در خیابانهای کلانشهری مانند تهران.
کاری به ظاهر ساده که توسط افراد دارای گواهینامه رانندگی، یعنی آگاه از قانون و آموزش دیده و آزمون داده، به تجربهای هیجانانگیز تبدیل شده است. عدهای که تاب و تحمل این هیجان را ندارند عطای رانندگی را به لقایش بخشیدهاند و با پشت فرمان نشستن وداع کردهاند. دیگرانی که ناچارند در این شهر رفت و آمد کنند، با توکل به خدا، مبدا را ترک و با امید و نذر و نیاز راهی مقصد میشوند. عدهای دیگر هم میروند و میآیند و تنها برایشان این مهم است که به کار و مقصد خودشان برسند. برخی هم گویا سپری نامرئی دارند و در این همهمه، امن و امان رفت و آمد میکنند.
جزو هر دستهای که خودمان را فرض کنیم، این یادداشت دربردارنده فهرستی است از چیزهایی که باید هنگام رانندگی در ایران و به ویژه تهران، مراقبشان باشیم. برای همه این موارد نیز سند و مدرک تصویری وجود دارد. اگر مسؤولان محترم نیاز داشتند اطلاع دهند تا در یک فراخوان عمومی، نمونههای بسیاری برایشان ارسال کنیم. برای از دست ندادن فرمان، مراقب این 15 فرمان باشیم:
1. شاخ و برگهای هرس شده درختان و شمشادهای وسط بزرگراه یا بلوار که کنار گارد ریل یا خیابان یا خط سرعت، ریخته شده تا بعدا جمعآوری شود؛
2. پاشش آب از فوارههای آبیاری فضای سبز وسط بلوار، اتوبان یا خیابان و حاشیه بوستان، روی شیشه و بدنه خودرو؛
3. ترمزهای ناگهانی و توقف اتوبوسهایی که برای از دست ندادن حتا یک مسافر، هر کجا ممکن است بیدرنگ تصمیم به توقف بگیرند؛
4. واکنشهای آنی راننده جلویی، عقبی یا کناری که مشغول گپ صمیمانه یا عاطفی با کناردستی یا دیگر سرنشینهای خودروی خود است؛
5. خانم راننده جلویی، عقبی یا کناری و یا آنطرفتر، که بیشتر مراقب تدارکات ظاهری خود برای خوب رسیدن به مقصد و دیدار بعدی خود است و کمتر نگران نیازمندیاش به چابکی و تسلط هنگام رانندگی؛
6. موتورسواری که از دوربرگردان و خلاف جهت یا مسیر دو حاشیه بزرگراه البته در جهت مخالف گذر قانونی، با سرعت میراند و هر لحظه ممکن است تعادلش به هم بخورد؛
7. تیرآهن و میلگردی که یک رشته نخ کاموا یا طنابی کوتاه به انتهای آن گره خورده یا سطل ماستی به آن آویزان است و همه اینها بار یک وانت، نیسان یا بارکش بزرگتر شده؛
8. نوع مکالمه راننده خودروهای جلو، عقب یا دو طرف شما با تلفن همراهی که دست اوست و شدت هیجان یا عصبانیت قابل تصور وی و پیامد آن واکنشی که حین رانندگی بروز خواهد داد؛
9. راننده خودروی مسافرکش اطراف شما که هر لحظه ممکن است حتا وسط خیابان ترمز کند تا مسافری سوار یا پیاده شود؛
10. موتورسواری که باری به اندازه یک وانت یا صندوق عقب سواری را ترک موتورش جا داده و تقریبا روی فرمان یا جلوی باک بنزینش نشسته و هر آن ممکن است تعادلش را از دست بدهد؛
11. موتورسواری که به جای طول خیابان، عرض آن را طی میکند تا از وسط بزرگراه، بلوار یا خیابان زودتر عبور کند؛
12. عابر یا پلیس کنار خیابان، بزرگراه یا بلوار که از سر دلسوزی به راننده دوبله یا سوبله توقف کرده، آدرسی را راهنمایی میکند یا مشغول صدور برگه جریمه برای اوست؛
13. پاشش آب شیشهشوی خودروی جلویی یا پوست موز یا ته سیگار یا هر زباله دیگری که راننده و سرنشینهای آن خودرو از شیشه بیرون میاندازند؛
14. رفتار و البته ظاهر غیرعادی رانندههایی که در آینه یا اطراف خود میبینید و ممکن است در یک آن به ویژه شبها و آن هم شبهای تعطیل، توهم بزنند و خیابان و گذر شهری را با پیست اتوموبیلرانی اشتباه بگیرند؛
15. پدر و مادر دلسوزی که کودک خردسالشان را در آغوش خود و پشت فرمان نشاندهاند و هنگام رانندگی، گاهی هم فرمان را به او میسپرند.
از مدیران ارشد پلیس راهور که سالها است برای فرهنگسازی تلاش میکنند و رویکردهای متنوع ترویج قانونمداری را نیز مدنظر دارند، تقاضا میشود پیش از آن که از ترس، اصلا پا به خیابانها نگذاریم، عنایتی ویژه به موتورسواران محترم داشته باشند که از آسمان و زمین و چپ و راست، ممکن است هر لحظه و در هر شرایطی سر راه رانندگان دیگر، سبز شوند و چهره ایشان را از عصبانیت یا هیجان، سرخ کنند.
یاد آن موش کوچولویی میافتم که در یکی از برنامههای کودک سالهای دور فریاد میزد: «بچهها مواظب باشید!»
شما که تجربه و مشاهداتی در رانندگی دارید چه مواردی به این فهرست اضافه میکنید؟ کدامها در شهر شما متفاوت یا مشابه تهران است؟
این یادداشت به مسالهای پرتکرارو بنا به شواهد، بسیار مورد غفلت واقع شده و خطرناک در زندگی شهری مربوط است: رانندگی در خیابانهای کلانشهری مانند تهران.
کاری به ظاهر ساده که توسط افراد دارای گواهینامه رانندگی، یعنی آگاه از قانون و آموزش دیده و آزمون داده، به تجربهای هیجانانگیز تبدیل شده است. عدهای که تاب و تحمل این هیجان را ندارند عطای رانندگی را به لقایش بخشیدهاند و با پشت فرمان نشستن وداع کردهاند. دیگرانی که ناچارند در این شهر رفت و آمد کنند، با توکل به خدا، مبدا را ترک و با امید و نذر و نیاز راهی مقصد میشوند. عدهای دیگر هم میروند و میآیند و تنها برایشان این مهم است که به کار و مقصد خودشان برسند. برخی هم گویا سپری نامرئی دارند و در این همهمه، امن و امان رفت و آمد میکنند.
جزو هر دستهای که خودمان را فرض کنیم، این یادداشت دربردارنده فهرستی است از چیزهایی که باید هنگام رانندگی در ایران و به ویژه تهران، مراقبشان باشیم. برای همه این موارد نیز سند و مدرک تصویری وجود دارد. اگر مسؤولان محترم نیاز داشتند اطلاع دهند تا در یک فراخوان عمومی، نمونههای بسیاری برایشان ارسال کنیم. برای از دست ندادن فرمان، مراقب این 15 فرمان باشیم:
1. شاخ و برگهای هرس شده درختان و شمشادهای وسط بزرگراه یا بلوار که کنار گارد ریل یا خیابان یا خط سرعت، ریخته شده تا بعدا جمعآوری شود؛
2. پاشش آب از فوارههای آبیاری فضای سبز وسط بلوار، اتوبان یا خیابان و حاشیه بوستان، روی شیشه و بدنه خودرو؛
3. ترمزهای ناگهانی و توقف اتوبوسهایی که برای از دست ندادن حتا یک مسافر، هر کجا ممکن است بیدرنگ تصمیم به توقف بگیرند؛
4. واکنشهای آنی راننده جلویی، عقبی یا کناری که مشغول گپ صمیمانه یا عاطفی با کناردستی یا دیگر سرنشینهای خودروی خود است؛
5. خانم راننده جلویی، عقبی یا کناری و یا آنطرفتر، که بیشتر مراقب تدارکات ظاهری خود برای خوب رسیدن به مقصد و دیدار بعدی خود است و کمتر نگران نیازمندیاش به چابکی و تسلط هنگام رانندگی؛
6. موتورسواری که از دوربرگردان و خلاف جهت یا مسیر دو حاشیه بزرگراه البته در جهت مخالف گذر قانونی، با سرعت میراند و هر لحظه ممکن است تعادلش به هم بخورد؛
7. تیرآهن و میلگردی که یک رشته نخ کاموا یا طنابی کوتاه به انتهای آن گره خورده یا سطل ماستی به آن آویزان است و همه اینها بار یک وانت، نیسان یا بارکش بزرگتر شده؛
8. نوع مکالمه راننده خودروهای جلو، عقب یا دو طرف شما با تلفن همراهی که دست اوست و شدت هیجان یا عصبانیت قابل تصور وی و پیامد آن واکنشی که حین رانندگی بروز خواهد داد؛
9. راننده خودروی مسافرکش اطراف شما که هر لحظه ممکن است حتا وسط خیابان ترمز کند تا مسافری سوار یا پیاده شود؛
10. موتورسواری که باری به اندازه یک وانت یا صندوق عقب سواری را ترک موتورش جا داده و تقریبا روی فرمان یا جلوی باک بنزینش نشسته و هر آن ممکن است تعادلش را از دست بدهد؛
11. موتورسواری که به جای طول خیابان، عرض آن را طی میکند تا از وسط بزرگراه، بلوار یا خیابان زودتر عبور کند؛
12. عابر یا پلیس کنار خیابان، بزرگراه یا بلوار که از سر دلسوزی به راننده دوبله یا سوبله توقف کرده، آدرسی را راهنمایی میکند یا مشغول صدور برگه جریمه برای اوست؛
13. پاشش آب شیشهشوی خودروی جلویی یا پوست موز یا ته سیگار یا هر زباله دیگری که راننده و سرنشینهای آن خودرو از شیشه بیرون میاندازند؛
14. رفتار و البته ظاهر غیرعادی رانندههایی که در آینه یا اطراف خود میبینید و ممکن است در یک آن به ویژه شبها و آن هم شبهای تعطیل، توهم بزنند و خیابان و گذر شهری را با پیست اتوموبیلرانی اشتباه بگیرند؛
15. پدر و مادر دلسوزی که کودک خردسالشان را در آغوش خود و پشت فرمان نشاندهاند و هنگام رانندگی، گاهی هم فرمان را به او میسپرند.
از مدیران ارشد پلیس راهور که سالها است برای فرهنگسازی تلاش میکنند و رویکردهای متنوع ترویج قانونمداری را نیز مدنظر دارند، تقاضا میشود پیش از آن که از ترس، اصلا پا به خیابانها نگذاریم، عنایتی ویژه به موتورسواران محترم داشته باشند که از آسمان و زمین و چپ و راست، ممکن است هر لحظه و در هر شرایطی سر راه رانندگان دیگر، سبز شوند و چهره ایشان را از عصبانیت یا هیجان، سرخ کنند.
یاد آن موش کوچولویی میافتم که در یکی از برنامههای کودک سالهای دور فریاد میزد: «بچهها مواظب باشید!»
شما که تجربه و مشاهداتی در رانندگی دارید چه مواردی به این فهرست اضافه میکنید؟ کدامها در شهر شما متفاوت یا مشابه تهران است؟