بردیا صدرنوری، سرپرست دفتر توسعه فناوری و اطلاعات سازمان ثبت به جامجم میگوید: این اتفاق از یک سال قبل، یعنی زمانی که دفاتر به سامانه ثبت الکترونیک متصل شده است، رخ داده، اما از ماه مرداد است که این ثبت اجباری شده و حالا میتوان به خروجی دفترخانهها استناد کرد.
طبق آمارهای سازمان ثبت، از فروردین تا مهر امسال یعنی فقط در هفت ماه، 90 هزار و 653 مورد طلاق در کشور ثبت شده که 15.5 درصد آنها به دخالت خانوادهها ربط داشته است. در واقع عاملی که یک ششم زوجها را به سمت جدایی سوق داده، همان عامل سنتی طلاق در کشور است که سالهاست زوجهای جوان را آزار میدهد.
اما دلیل دوم وقوع طلاق در کشور که شانه به شانه دخالت خانوادهها پیش میرود، محقق نشدن یکی از شروط ضمن عقد است با فراگیری 15.3 درصد. طبق این آمار، یک ششم زوجها که تصمیم به جدایی میگیرند از این گله دارند که همسرانشان به قول و قرارهای هنگام عقد پایبند نبودهاند و در مسیر زندگی برخلاف وعدههای ابتدای آشنایی و ازدواج عمل کردهاند.
ترک زندگی، اعتیاد، فقر و چند چیز دیگر
زمستان سال گذشته، وزارت ورزش و جوانان دولت دهم نتایج پژوهشی را منتشر کرد که نشان میداد بیاخلاقی زوجها اصلیترین دلیل طلاق در ایران است. پیش از آن نیز اخباری منتشر میشد که طلاق را با قاطعیت به ارضا نشدن نیازهای جنسی زوجها ربط میداد و میزان شیوع آن را 50 درصد اعلام میکرد.
اما حالا آمارهای رسمی سازمان ثبت که از خوداظهاری زوجهایی که برای ثبت طلاق به دفترخانهها میروند به دست آمده، نشان میدهد که این دو عامل در ردههای پایین فهرست دلایل طلاق قرار دارد. در این فهرست، رتبه سوم به ترک زندگی مربوط میشود، با شیوع 7.6 درصد. رتبه چهارم نیز از آنِ اعتیاد است (6.5 درصد) که با توجه به وجود بیش از یک میلیون و 300 هزار معتاد رسمی و چند برابر این رقم، معتادان و مصرفکنندگان غیررسمی در کشور، رتبه چهارم جایگاه مناسبی برای تاثیر اعتیاد بر طلاق به نظر میرسد.
فقر مالی نیز علت 4.1 درصد از طلاقها در هفت ماه گذشته بوده که این عامل را در رتبه پنجم دلایل جدایی قرار داده است. شانه به شانه فقر مالی، پرداخت نشدن نفقه از سوی مرد قرار دارد که 4 درصد طلاقها به این مشکل مربوط میشود. این در حالی است که ضرب و شتم (3.1 درصد)، اختلالات روانی و افسردگی (1.4 درصد) و ازدواج مجدد زوج (1.2 درصد) در ردههای ششم تا نهم این فهرست قرار دارد.
پس از اینها نیز محکومیت حبس یکی از زوجین (0.9 درصد)، ارتباط نامشروع (0.9 درصد)، اختلالات جنسی (0.7 درصد) و بیماریهای صعبالعلاج (0.3 درصد) چهار عاملی هستند که زوجها البته به میزان کم برای طلاق به آنها متوسل میشوند.
فرار خانوادهها از واقعیت
خانواده که در غم و شادی کنار فرزند است و با لبخند او لبخند میزند و با گریهاش اشک میریزد و خوشبختیاش را در گرو خوشبختی فرزند میداند، وقتی با موضوع ازدواج و زندگی مستقل فرزندان مواجه میشود، بعضی وقتها آنی نیست که باید باشد.
با اینکه بساط خانوادههای گسترده در فرهنگ کشور دیگر تقریبا جمع شده و کمتر خانوادهای را میتوان یافت که با اقوام دور و نزدیک در یک خانه زندگی کند، اما خانوادههای هستهای امروز (متشکل از زن، شوهر و فرزند) حتی سالها پس از ازدواج، همچنان زیر نفوذ و تحت اظهارنظرهای خانوادههای خود قرار دارند.
بیشتر خانوادهها به این دخالتها، عنوان دلسوزی میدهند، اما با این حال سرک کشیدنها در زندگی زوجهای جوان آن طور که آمارها نشان میدهد، نتیجهای جز جدایی آنها از هم و فروپاشی خانواده نوپایشان ندارد.
فروزنده جعفرزادهپور، مدیرگروه جوانان و مناسبات نسلی پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی نیز با این دید به خانوادههای ایرانی نگاه میکند و به جامجم میگوید: با این که جامعه در ابعاد مختلف اجتماعی رشد کرده، اما هنوز بیشترخانوادهها با تمایل زوجها به فردگرایی و داشتن زندگی مستقل کنار نیامدهاند. این جامعهشناس توضیح میدهد که در جامعه در حال گذار ما جمعگرایی جای خودش را به فردگرایی و تمایل به استقلال فردی داده است و چون بیشتر خانوادهها هنوز خواهان جمعگرایی هستند، با زوجهای جوان اصطکاک پیدا میکنند.
او البته سطح تحمل زوجهای امروزی را نیز پائینتر از حد تحمل زوجهای قدیمی میداند و معتقد است جوانهای امروز آستانه تحمل پائینی دارند و برخلاف گذشتهها که زوجها هر شرایطی را تحمل میکردند، حاضر به پذیرش فشارهای غیرمنطقی نیستند.
وقتی جوانها تحمل را یاد نگرفتهاند
این گفتهها نشان میدهد بیشتر جوانان که در خیل متاهلان قرار میگیرند، یاد نگرفتهاند که رفتار و واکنشهای درست که کمترین اختلاف را در زندگی ایجاد کند، کدام است و چون مهارتهای زندگی را بلد نیستند در زمان وقوع بحرانهای کوچک یا بزرگ به جای حل مساله، مسیر آسان طلاق را انتخاب میکنند.
فروزنده جعفرزاده پور با این تحلیل موافق است، اما با این حال تاکید میکند این خانوادهها هستند که باید با جوانها کنار بیایند، شرایط جامعه و زمان را در نظر بگیرند و به حریم فردی زوجها احترام بگذارند.
او البته توضیح میدهد که اگر بیشتر جوانهای امروز آستانه تحمل کمی دارند نیز به این علت است که خانوادهها در زمان شکلگیری شخصیت فرزندان در دوره کودکی، نسبت به آموختن صبر و بالا بردن قدرت تحمل آنها بیتوجه بودهاند و نمیدانستند این بیتوجهی در دوره جوانی نمود پیدا میکند و باعث درگیر شدن خانواده میشود.
دانستن دلایل وقوع طلاق در کشور موضوع مهمی است، به ویژه حالا که نقش خانوادهها در از هم پاشیدگی زندگی مشترک زوجها، مسجل است. البته به عامل دومی که در هفت ماه گذشته باعث از هم پاشیده شدن زندگیهای مشترک زیادی در کشور شده نیز نمیتوان بیتوجه بود، چون اگر زوجها آموخته بودند که ازدواج، پیمانی مقدس است و برای رسیدن به وصال نباید به وعدههای غیرواقعی و غیرعملی متوسل شد، حالا ازدواجهایی که در هفت ماه گذشته به علت محقق نشدن یکی از شروط ضمن عقد به طلاق منجر شده، همچنان پابرجا بود.