به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا( داناخبر)، «آدام متز » بنابر تاریخ های و گزارش های سده چهارم هجری در کتاب تاریخ تمدن اسلامی اش می گوید: «مردم مصر در نوروز کسی را به عنوان «میر نوروزی» بر می گزیدند. صورتش را یا گچ سفید کرده با لباس زرد یا قرمز سوار دراز گوش با عده کثیری به دنبالش کوچه ها را می گشت و به شیوه محتسب دفتری در دست با تحکم از مردم درخواست وجه مرسوم می کرد و هر کسی نمی داد آب آلوده بر او می پاشیدند.»
در این مراسم مردم همدیگر را با چرم و پوست می زدند، مترجم تاریخ تمدن اسلامی اثر «متز» یادآور می شود که به احتمال، این یادآور بازی شاه و وزیر امروزی است که در قهوه خانه ها و سایر اماکن عمومی معمول است.
اسم دیگر این مراسم کوسه بر نشین است و یکی از مراسم های جشن آب پاشان بوده است که در کارناوال جشن های نوروزی برگزار می شده است.
در معنای کوسه آمده است که این واژه آرامی و هزوارش واژه «گشنیز » فارسی میانه است که نام عروسک محبوب و مقدس باران بوده و شاید جلوه دیگری از ایزد بانوی آب و برخاسته از فرهنگ مردمان بومی فلات ایران باشد.«کتاب جشن های آب اثر هاشم رضی»
اما داستان میر نروزی در ایران بدین شرح است، در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه فردی عامی و از میان مردم را به عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب میکردند و فرمانرویان و حکام محلی، برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهدهاش میسپردند. در مدت امارت موقتی میر نوروزی ظاهرا عنان اختیار را به دست وی سپرده و اوامر او را رعایت کرده و لازم الاجرا میدانستهاند.
پس از انقضای ایام نوروز پادشاهی او نیز به پایان میرسیده است. از آغاز تا انجام دوره حکومت سپنجی (حکومت عاریتی) حق هر گونه خندیدن یا تبسم از میر نوروزی سلب میشد و وظیفه همگان این بود که در صورت مشاهده کمترین خنده یا تبسم از میر وی را از مقام خلع کنند.
بزرگان شهر نیز امکانات گوناگون و شمشیر و خنجر و انواع وسایل مورد نیاز را در اختیار وی و یارانش میگذاردهاند و مردم شهر هم دستورهای میر را که بسیاری از آنها در جهت فراهم ساختن شادی و نشاط و سرگرمی عموم و خنداندن طبقات مردم صادر میشده، به طیب خاطر اجرا میکردهاند.
اعضای حکومت سپنجی میر عبارت بودهاند از:
· میر یا امیر
· کهن وزیر که مشاور میر بوده و از میان پیرمردان بذلهگو و نکتهپرداز انتخاب میشدهاست.
· وزیر دست راست که اوامر عادی و معمولی را برعهده داشتهاست.
· وزیر دست چپ که مامور اجرای دستورهای غیرعادی و مضحک بودهاست.
· میرزا که سمت منشیگری داشتهاست.
· مرد گوپال زیوین که همواره کوپالی سیمین در دست داشته و فرمانهای میر را به دیگران ابلاغ میکردهاست.
· وشکهرن که لباسی از پوست پشمی حیوانات میپوشیده و زنگولههای متعدد به آن میبستهاست. این شخص با طنزها و شوخیهای گوناگون موجبات خنده دیگران را فراهم میساخته و جز میر همه را به باد شوخی و مسخره میگرفتهاست.
خدمتگزاران و خنجرزنان که لباس دسته اخیر غالباسرخرنگ بودهاست.
رامشگران و نوازندگان محلی که در دستگاه امیر به نوازندگی و رامشگری میپرداختهاند.
این رسم هر ساله به صورت نمایشنامه مضحک و نشاطانگیزی برگزار میشدهاست.
واضح است که جز تفریح و خنده و بازی هیچ منظور دیگری در بین نبودهاست و احکامی که میرنوروزی صادر میکرده، پس از نوروز به حال اول بازگردانده میشدهاست.
نظیر این جشن در بابل و در بین ملل دیگر نیز مرسوم بود. نشانی از این رسم را در اثر سروانتس به نام دن کیشوت نیز ملاحظه میکنیم.
قهرمان داستان را که علیالظاهر سفیه و ابله است در شهری لباس شاهان میپوشانند که چند روزی حکومت کند و مردمان تفریح نمایند.
همچنین از شواهد چنین بر میآید که انتخاب میر نوروزی نه تنها در نقاط ایرانیان در سرآغاز سال نو مرسوم بوده بلکه پا به پای گسترش آیین نوروزی در قلمرو اسلام که به وسیله ایرانیان انجام میگرفته، برگزیدن میر نوروزی در برخی از کشورها از جمله مصرنیز رواج عام یافته بودهاست.