به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا، محمدرضا جوادی یگانه، طی مطلبی در هفته نامه پنجره به آثار و کارکردهای اجتماعی فوتبال پرداخته است که در ادامه این مطلب از نظرتان می گذرد:
اوجگیری جاذبه فوتبال حرفهای در کشور ما طی سالیان اخیر، ابعاد و آثار اجتماعی ویژهای، بهخصوص در سطح ملی به این پدیده بخشیده است. توسعه لیگهای ورزشی و اقبال سازمانهای رسمی و غیررسمی جدید، به تشکیل و حمایت تیمها و باشگاههای فوتبال و جلب نظر و علاقه اقشار جدیدی از مردم، از جمله زنان و بزرگسالان و تشدید تعلق خاطر یا تعصب طرفداران سنتی تیمهای شناخته شده، بروز رخدادها و رویاروییهای خشونت بار در میادین ورزشی و در سطح شهر و روستاها و چشمگیرتر از همه اینها، شکلگیری جشنهای فراگیر و خودجوش ملی در شهرهای بزرگ و کوچک کشور پس از پیروزی تیم ملی، جلوههایی از آثار اجتماعی فوتبال در ایران است.
فوتبال بهعنوان محبوبترین و پرهیجانترین ورزش حرفه ای، هزاران نفر از جوانان ایرانی را مستقیما به خود مشغول داشته و فراتر از آن، میلیونها تن از جوانان مشتاق را بهعنوان طرفداران پرشور یا تماشاچیان علاقه مند درگیر کرده است. برگزاری مسابقات در سطوح گوناگون باشگاهی، ملی و بینالمللی، ابزار و مسیری برای توسعه ورزش حرفهای و راهی برای پوشش اوقات فراغت علاقه مندان پرشمار است و بازتاب گسترده آن در رسانههای جمعی مخصوصا تلویزیون، فوتبال را بهعنوان کاراترین و پردامنهترین پدیده فراغتی مطرح ساخته است.
بنابراین یکی از ابعاد مهم اجتماعی فوتبال، کارکرد فراغتی آن است، ولی آثار و ابعاد دیگری نیز در تحلیل پدیده فوتبال قابل تامل و مطالعه است. شکلگیری جریان اقتصادی در فوتبال با رونق گرفتن بازار نقل و انتقالات بازیکنان و مربیان حرفه ای، پخش تلویزیونی بازیها و خرید و فروش امتیاز پخش آن، تبلیغات تجاری در جریان بازیها و سرمایهگذاری کلان در حمایت از تیمهای باشگاهی، ابعاد دیگری از این پدیده اجتماعی است. از طرف دیگر با شکلگیری تجمعات بزرگ و پرهیجان تماشاچیان در ورزشگاهها و کنش و واکنشهایی که در حاشیه بازیها میان طرفداران جریان مییابد، مسایل امنیتی و قانونی پردامنه و پیچیدهای مطرح میسازد که بهویژه با تشدید خشونتهای رفتاری و گفتاری، ابعاد بیشتر و جدیدتری یافته است.
با رشد حوزه فعالیت رسانههای ورزشی و تنوع روشها و تکثر مخاطبان آنها، دامنه تاثیرگذاری فوتبال در عرصه رسانهای بهویژه در حوزه مطبوعات بازتر و بارزتر شده است. رسانههای ورزشی و مشخصا مطبوعات فوتبالی، پیوند فوتبال را با اجزای گوناگون جامعه تقویت کرده است، بهگونهای که بیشترین مخاطبان این رسانهها خوانندگانی هستند که نه ورزشکار محسوب میشوند و نه در عرصه ورزش کنش فعال دارند.
در راستای همه این ابعاد و آثار و به موازات آنها، کارکرد و نقش هویتی فوتبال، قابل تامل است.
ورزش محبوب و پرطرفدار فوتبال با فضای رقابتی جدی و شدیدی که ایجاد میکند به شکلگیری و مرزبندی گروههای رقیب دامن میزند و با استمرار آن در طول زمان، به قطب بندیهای موجود قوت و استمرار میبخشد. تکرار دوره بازیهای لیگها در مقطع سالانه و بازیهای بینالمللی در سطوح و دورههای مختلف، موجب تصریح، تشدید و تقویت نگرشها و گرایشهای پدید آمده میشود.
در این میان مرزبندی قرمز و آبی در سطح ملی و تعریف موقعیت با موضع و موقعیت تیم ملی در بازیهای منطقهای، قارهای و جهانی، آن هم با تکرار بازی در مقاطع زمانی یک، دو یا چهارساله، جهت گیریهای همدلانه ملی و تقابل با رقبا را در عالم ذهن و عواطف تماشاچیان و طرفداران تصریح و تقویت میکند، بهگونهای که اوج احساسات و هیجانات ملی را در بازیهای حساس ملی یا باشگاهی میتوان مشاهده کرد. البته فوتبال میتواند آسیبهایی را در سطوح ملی و محلی بر هویت جمعی بگذارد و باعث ناآرامی و تضعیف هویت ملی شود.
جامعهشناسی فوتبال
رویکرد جامعه شناسانه به فوتبال، دامنه متنوعی از موضوعات را در بر میگیرد، اما آنچه در ایران بیش از همه مورد توجه بوده، خشونتهای فوتبال و تاثیرات اجتماعی آن است. به هر حال مساله نقش فوتبال در هویت ملی مدتی است که مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته. هویت ملی و قومی از انواع هویت جمعی و بهمعنای احساس همبستگی عاطفی با اجتماع بزرگ ملی و قومی و احساس وفاداری به آن است. در علوم اجتماعی و انسانی نظر غالب آن است که ملت نه نژاد مشترک است و نه دولت مشترک، بلکه عوامل و عناصر اصلی ملت و ملیت، زبان مشترک، دین مشترک و سرزمین مشترک است بدون آنکه هیچکدام از عوامل سهگانه به تنهایی شاخص ملت و ملیت باشند. هویت ملی ریشه در احساس تعلق به طایفه، تیره، قبیله، ایل و قوم دارد. اعضای یک طایفه که نیا، آداب و رسوم و رهبران مشترک دارند، در سرزمینی معین زیست میکنند، همزبانند و با یکدیگر در زمینههای اقتصادی همکاری دارند و برای دفاع از منافع طایفه میجنگند، معمولا دارای نام معین و هویت جمعی هستند.
هر قومی روح خاص خود را دارد که کاملا متمایز از اقوام دیگر است. بهعلاوه اینکه در هر مرحله از مراحل تاریخیاش نیز تظاهرات یا هستی متفاوتی را به خود گرفته و ظاهر میکند. تمامی دستاوردهای یک قوم که در کل سنتها یا دستاوردهای فرهنگی آن را میسازد، محصول این روح قومی بوده و نشان خاص آن را با خود دارد؛ کما اینکه این نشان را بر افراد یا اعضای خود نیز حک میکند. از این منظر زندگی طبیعی و سعادت یک فرد در پیوستن به این روح قومی قرار دارد. روح قومی همان هویت اجتماعی هر فرد است که از طریق انعکاس یا تظاهر آن در فرد، جامعه را به وحدت و تمامیت خود میرساند. از آنجا که روح قومی نماد و معرف کل جامعه بوده و کل تاریخ و تمامی دستاوردهای فرهنگی ـ اجتماعی یک قوم حاصل آن است، موضوع تعلق خاطر، دلبستگی و افتخار یا پرستش افراد آن قوم نیز هست.
هویت ملی را میتوان گفتمانی دانست که میکوشد بهلحاظ نظری و عملی وحدتی خاص برای مردم مشخص اثبات کند و آنها را بهلحاظ اجتماعی به هم پیوند دهد. مفهوم عنصری و اساسی در این گفتمان از این حیث (وحدتبخشی و ایجاد همبستگی اجتماعی) مفهوم ملت یا ملیت است. مفهوم همعرض یا در راستای این دو مفهوم که کارکرد مشابهی دارد، مفهوم هویت ملی است که خصیصه جمعی یا کیستی اجتماعی افراد متعلق به یک ملت یا ملیت را مشخص میکند.
هویت ملی اجزایی دارد که عناصر اساسی آن هستند. اما در کنار این ابعاد اساسی، عناصر دیگری نیز هست که میتوانند به تقویت هویت ملی کمک کنند. فوتبال یکی از این موارد است. البته باید وزن هریک از این عناصر، از جمله فوتبال را مورد توجه قرار داد.
نقش فوتبال در هویت سازی
رقابتهای ورزشی، جلوهای تصعیدیافته از تنشهای خشونتآمیز اقوام و ملتها در روزگاران گذشته است. نوربرت الیاس معتقد است که ورزش جبران خشونتهای فیزیکی است که در قدیم مجاز شمرده میشد و اکنون مجاز شمرده نمیشود و بوردیو آن را استفاده مشروع از تن مینامد. هرچند هنوز جنگها از این نظر، کارکرد هویتی خود را دارند. از این منظر، تمایزات بین کشورها ـ و حتی بخشهای کوچکتر یک کشور، که با هم رقابت دارندـ میتواند در ورزش خود را نشان دهد، با این تفاوت که ورزش، رفتاری نهایتا صلحطلبانه و غیرخشونتآمیز است و جایگزین درگیریهای خشن و غیرعقلانی شده است. رقابت مسالمتآمیز و مبتنی بر تفاهم و قرارداد اجتماعی با عقلانیت روزافزون در عصر حاضر بسیاری از کارکردهای رقابتهای خشن گذشته را بر عهده گرفته است و از این منظر پیشرفتی در بشریت حادث شده.
این مساله گاه باعث شده ملتهایی که از لحاظ نظامی در یک سطح نیستند نیز بتوانند هماورد شوند و از این منظر، برای ملل ضعیفتر نوعی اعتماد به نفس ایجاد شده است.
مهمترین و فراگیرترین عرصه بروز رقابتهای مسالمتآمیز ورزشی، در مسابقات جام جهانی فوتبال بروز مییابد. هرچند در جام جهانی، ملتهای جهان با هم همبازی میشوند و از این طریق آشنایی میان فرهنگها صورت میگیرد و صلح و دوستی تقویت میشود، اما مرزهای میان ملتها در یک فضای مسالمتآمیز و دوستانه به شکل بارزی برجسته میشود و تاکید بر تعلقات ملی و تمایزات بین یک ملت با ملتهای دیگر، پذیرفته شده و تایید میشود. از این منظر، فوتبال کارکردی آموزشی برای یاد دادن قواعد زندگی اجتماعی و شیوههای سازگاری با جامعه و مرزبندیهای مرسوم یافته است. بازی ایران و آمریکا در جام جهانی سال 1998 در فرانسه، نمونه بارزی از ایجاد پیوندهای عاطفی و برجسته شدن تعلقات مشترک در میان ایرانیان ساکن در نقاط مختلف جهان بود. از سوی دیگر در شرایطی که فضای سیاسی ایران و آمریکا، این بازی را به صحنه نبرد غیرخشونتآمیز میان دو کشور تبدیل کرده بود، واکنشهای خودجوش مردم ایران پس از پیروزی تیم ایران، نشان داد که فراتر از تعارضات نظامهای سیاسی دو کشور، مسابقه فوتبال قادر است جبههای هویتی پدید آورد.
پیروزی ایران در این بازی، حتی کسانی را که چندان از تقابلهای سیاسی موجود میان این دو نظام خرسند نیستند. شاد کرد و بهنحوی حس پیروزی بر رقیب را در آنان برانگیخت؛ بهگونهای که در این مسابقه، آمریکا حداقل به رقیب یا «دیگری» هویتی عموم ایرانیان ـ با هر گرایش سیاسی ـ تبدیل شد. در بحبوحه چالشهای سیاسی و ایدئولوژیک میان گروههای مختلف ایرانیان، از جمله موضعگیریهای متفاوت اکثریت جامعه ایرانی با اقلیتهایی در کشور و با گروههایی در خارج از کشور، مسالهای که بتواند آنها را به راحتی به هم پیوند دهد و کنار هم بنشاند، بسیار مهم است. در سالهای اخیر جز فوتبال، تنها دو مساله خلیجفارس (پس از بروز خطای مجله نشنال جئوگرافیک) و نیز تاکید بر داشتن انرژی هستهای چنین توانی را داشته است. اما مسابقات مختلف فوتبال در سطح باشگاهی، ملی، قارهای و جهانی و بهصورت سالانه، دو سالانه یا چهارسالانه توانسته است ایرانیان را در کنار هم جمع کند و در جبههای واحد با تعلقات اجتماعی و عاطفی آشکار و قوی قرار دهد.
جذب اقلیتی قومی و مذهبی در جامعه ملی توسط فوتبال، یکی از کارکردهای هویتسازی فوتبال است. تجربه سایر کشورهای جهان نیز نشاندهنده نقش و کارکرد فوتبال در هویتسازی در سطح ملی است. یکی از علل رای نیاوردن لوپن، رقیب شیراک در انتخابات سال 2001 ریاستجمهوری فرانسه، تهدید به اخراج خارجی تبارها پیش از جام جهانی سال 2002 بود که مشخصا زیدان را نیز در بر میگرفت.
عناصر و مقومهای دیگر هویت ملی، کمتر میتواند اثر دوگانه داشته باشد؛ یعنی در بیشتر موارد تاثیر مثبت و افزاینده بر هویت ملی دارند، اما فوتبال بالقوه اثری دوگانه دارد. یعنی تاثیر مخرب آن بر هویت ملی، گاه به اندازه تاثیر مثبت آن است. «اگر پیروزی در فوتبال نقش مثبت در هویت ملی داشته باشد، باخت در آن هم بر هویت ملی تاثیر منفی دارد و میتواند منجر به افسردگی و غمگینی اجتماعی شود».
بروز هیجانات و احساسات قوی در فوتبال، همراه با تعلقات و تعصبات شدید نسبت به تیم محبوب، بر این دوگانگی دامن میزند. بهویژه رسانههای جمعی که گاه تمام سعی خود را در تهییج احساسات مردم بهکار میبرند، به تشدید این هیجانات کمک میکنند. در این حالت، اگر تیم ملی دچار باخت شود، جامعه که بهشدت از نظر احساسی تهییج و تحریک شده، در انفعال و سردرگمی فرو میرود. البته جاذبه و هیجان فوتبال، مرهون همین احساسات و اوجگیری آن است، ولی مرزبندیهای پدید آمده در فوتبال میتواند از طریق ارتقای سطح آگاهی و قدرت تحلیل تماشاچیان و طرفداران، در مسیر منطقی و معقول خود قرار گیرد. اصولا تخریبها و بروز خشونتهای فیزیکی در حاشیه مسابقات فوتبال، متاثر از همین هیجانات کنترل نشدنی است، ولی در عمل و در طول زمان، بهتدریج رفتارها و تمایلات علاقهمندان به فوتبال با عقلانیت بیشتری همراه شده است. بنابراین میتوان ادعا کرد که جذابیت فوتبال با رویکرد و عملکردی نسبتا عقلانی نسبت به مرزبندیهای اجتماعی پدیده آمده در فوتبال حرفهای، مانعهالجمع نیست.
نتیجه گیری
در شرایطی که چالشهای هویتی در سطح ملی و فراملی، بهعنوان یکی از چالشهای مهم توجه صاحبنظران و سیاستگذاران را به خود جلب کرده، فوتبال حرفهای بهعنوان یک عنصر هویتساز جلوه کرده است. امروزه تیم ملی فوتبال به یکی از شاخصترین نمادهای ملی تبدیل شده و حضور این تیم در عرصه رقابتهای بینالمللی و جهانی، سرمایه بزرگی از حمایت و همدلی ملی را با خود همراه میکند. این سرمایه ملی میتواند در جوامع مختلف مورد توجه جدی قرار گرفته و راهکارها و تمهیداتی برای بهرهگیری از آن، برای تقویت انسجام ملی و ارتقای غرور ملی اندیشیده شود. تاثیرات هویتی فوتبال محدود به جلب و تقویت تعلقات و هویت ملی نیست، بلکه در سطوح فراملی نیز جلوههای آن را میتوان مشاهده کرد.
حمایت مسلمانان غیرایرانی از جمله اعراب و مسلمانان مقیم آلمان، از تیم ایران و سایر تیمهای کشورهای مسلمان، جلوههایی از بروز هویت فراملی را نشان داد. در تحلیل آثار هویتی فوتبال حرفهای و ترسیم آثار مثبت آن، البته نباید از آسیبها و آفات احتمالی آن نیز غافل شد. جاذبههای فوتبال، البته میتواند چالشهایی را نیز در سطح محلی و منطقهای پدید آورد و تعارضاتی را میان هویت محلی، ملی و جهانی پدید آورد. بنابراین ضمن توجه به آثار و کارکردهای مثبت فوتبال در عرصه هویتسازی، باید وقوف کافی نسبت به آسیبها و تعارضات احتمالی ناشی از آن نیز بهوجود بیاید و نهایتا این پدیده ورزشی ـ فرهنگی بهعنوان نمادی از هویت و عنصری هویتساز مورد مطالعه و توجه قرار گیرد.