به گزارش میز ایرانگردی خبرگزاری دانا، مساحت تقریبی کوهی که این قلعه بر آن قرار گرفته است 40 متر در 50 متر است که به علت روئیدن درختان زیاد و بوتههای خار نمیتوان آن را بطور دقیق اندازه گیری کرد.
این قلعه یکی از قدیمیترین آثار تاریخی استان گیلان با قدمتی هزارساله است. تنها کسانی موفق به بازدید از قلعه میشوند که قبلاً در مورد آن تحقیقی کرده باشند یا به طور اتفاقی بنای آن را از جاده اصلی ببینند.
از تابلو یا نشانه و راهنمایی در طول مسیر خبری نیست و باید آرام آرام مسیر قلعه را دنبال کرد. اتومبیلها تا پای قلعه میآیند ,دیوارههای قلعه از انواع گیاهان و بخصوص سرخسها پوشیده شده است.
امکان حضور و حرکت انسانها و حیوانات در تمامی مناطق قلعه، حتی دیوارههای آن نیز به راحتی میسر است
در منابع مختلف، صلصال با املای «ص» در لغت به معنای گل خشکیده ورز داده شده و آماده جهت کوزهگری و سفالگری است که با توجه به طبیعت این منطقه و وجود خاکهای رسی قرمز و زرد رنگ حاصل از فرسایش دامنههای کوهستانی تالش، میتواند نام با مسمایی باشد ولی برخی دیگر معتقدند که نام اصلی این قلعه با املای سلسال است و سلسال در لغت به معنای آب خنک و خوشگوار است و امکان داشته است که وجود آبهای زلال و گوارا در انبارهای این قلعه دلیل این نامگذاری باشد.
قلعهی صلصال بر بستر صخره ای سنگی به ابعاد 40×50 متر قرار گرفته است و از دو قسمت داخلی و خارجی تشکیل شده است .
قدمت این قلعه به دورهی سلجوقی میرسد . با کاوشهای صورت گرفته ، بقایایی از پی اتاقها و مسیر آب رسانی قلعه مشخص شده است که نشان از مسکونی و تدافعی بودن قلعه دارد .
این قلعه دارای دو طبقه همکف و اول است که نورگیری آن به واسطه پنجرههایی که دو جهان شرق و غرب و جنوب تعبیه شده انجام گرفته و سقف آن از آجر ساخته شده است.
دو آب انبار بزرگ در ضلع شمالی و غربی قلعه واقع شده و در کاوشها و حفاریهای صورت گرفته مکانهایی چون آبریزگاه، حمام، محل طبخ نان، محل طبخ غذا و... کشف شدهاند
بخش داخلی قلعه که بر روی صخره سنگی قرار دارد دومین قسمت آن را تشکیل میدهد و اکنون نیز بقایای آن بر جای مانده است.
ساختمان قلعه طوریست که در تمام جهات اصلی و فرعی به اطراف اشراف داشته و ساکنان قلعه از بالای آن میتوانستند کلیه تحرکات را در شعاع خارج قلعه زیر نظر داشته باشند.
درب ورودی قلعه، شرقی و به ارتفاع 3.5 متر تا وسط هلال شکسته و عرض آن 2.2 متر است، درب ورودی قلعه روزی جلوتر قرار داشته است که به دلیل خرابی باروی خارج، سردر دومی، درب ورودی قلعه شده است.
عرض باروی قلعه 1.8 متر تا 2.1 متر و ارتفاع موجود آن 5 تا 6 متر و در پاره ای جاها 10 تا 12 متر است، قطر دیوار جنوب غربی 1.9 متر و مصالح ساختمانی دیوارها سنگ بادبر و ساروج است.
"ارگ قلعه" در بالای تپه قرار دارد و امروزه فقط دیوارهای آن بر جای مانده است، ظاهراً ارگ در طبقات مختلفی بنا شده که طبقات زیرین آن به دنبال ریزش طبقات بالا پر شده است.
مدخل ارگ نیز دارای طاقی با هلال شکسته بوده که امروزه این دو از بین رفته اند مصالح ساختمانی ارگ نیز آجر و ساروج است.
"آب انبار قلعه" خارج از ارگ و داخل بارویی اصلی است و در شمال شرقی بنای قلعه بنا شده است، طول آن حدود پنج متر و عرض آن سه متر و ارتفاع از کف موجود چهار متر است.
"شبکه انتقال آب" در قسمت داخلی دیوارهای دژ آبراهههای باریکی به صورت یک شبکه لوله کشی دیده میشود که با مهارت خاصی ساخته شده است.
معتمدین محلی عقیده دارند که قلعه "سلسال" در زمان اسماعیلیان از قلاع مهم آنان بوده است، شباهت ساختمانی قلعه "لیسار" با قلعه "الموت" و یا قلاع دیگر اسماعیلیه از یک طرف و ارتباط نزدیک پیروان این فرقه با افرادی در تالش از طرف دیگر، احتمال چنین تعلقی را بسیار میکند.
بر خلاف نواحی مرکزی و فلات داخلی ایران که قلعهها را حتی بر روی زمینهای هموار نیز میساختند و سپس آنها را با برج و باروی بلند مستحکم میکردند.
در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این امر بیشتر مربوط به کاربردهای نظامی این دژها در مواقع حساس است و چه بسا که در دیگر مواقع دژها مورد استفاده چندانی نداشتند و تنها برای نگهداری زندانیان از آنها استفاده میکردند.
در کاوشهای صورت گرفته در خصوص این قلعه نکات بسیار جالبی وجود دارد که یکی از آنها ارتباط مستقیم و عمیق میان نقوش سفالینه و ظروف بدست آمده در قلعه با نقوش دست بافتههای سنتی منطقه کهن تالش است که شامل نقوش کاجها، گلها، حیوانات و اشکال هندسی است.
همچنین سال 1382طی کاوشی در این قلعه سه شیء با ارزشی از قبیل "پیکان فلزی" ، "ظرف مسی نقره کوب" و "یک سکه مسی" مربوط به قرن پنجم و ششم هجری از تبار اتابکان بدست آمده است.
"پیکان آهنی" بیانگر این است که این قلعه بر اثر هجوم و یک واقعه نظامی با توجه به آثار فراوان آتش سوزی در کف بنا سوخته و تخریب شده است.
بر روی "قلمدان مسی نقره کوب" که از اشیای منحصر به فرد به دست آمده در این قلعه است خطوطی نوشته شده که این خطوط احتمالا جزو "خطوط ریحان" است.
سومین شیء به دست آمده "یک سکه یا فلوس مسی" مربوط به دوره اتابکان آذربایجان و قرن ششم هجری است زیرا اتابکان آذربایجان جزء نائب السلطنههای سلجوقی محسوب میشدند و سلسله سلجوقی از قرن 4 تا 6 هجری حکومت میکردند.
سکه به دست آمده مربوط به دومین اتابک آذربایجان معروف به "جهان پهلوان محمد" است که بر روی یک طرف آن نوشته شده " المستضی با الله السلطان الاعظم طغرل" و در روی دیگر آن نوشته شده "الملک المعظمه اتابک اعظم محمد" که المستضی باالله در واقع همان سی و سومین خلیفه عباسی و احتمالا سی و هفتمین خلیفه عباسی هم آخرین خلیفه عباسی بوده است.
"طغرل" نیز جزو دست نشاندههای سلاطین سلجوقی است و "جهان پهلوان محمد" به نوعی جانشین طغرل و جزو فامیلهای سببی طغرل و سلجوقیان محسوب میشود.
این موضوع نشانگر این است که این منطقه جزو حوضه حکمرانی اتابکان بوده و یا مراوداتی با آنها داشته اند و به احتمال زیاد قلعه لیسار چون قلعه ای هم تدافعی و هم مرزبانی بوده جزو آخرین نقاط مرزی حوضه اتابکان آذربایجان بوده است زیرا دارای موقعیت سوق الجیشی است و بر روی تپه ای منفرد و به ارتفاع 80 متر واقع شده است و به دلیل نزدیکی آن به ساحل دریا و جاده قدیمی ساحلی میتوانسته هم بر دریا و هم بر کل منطقه نظارت و کنترل داشته باشد.
با توجه به حفاریهای صورت گرفته و اطلاعات به دست آمده از روی سکهها و سفالها میتوان گفت: "این قلعه مربوط به دوره سلجوقی بوده و دارای قدمت هزار ساله دارد" و میتوان آن را قدمیترین بنای استان گیلان نام برد.