به گزارش خبرگزاری دانا کافی است یکی دو ساعت در خیابان های تبریز قدم بزنی تا تمام طرح ها و مدل های لباس را برای چند بار مرور کنی، طراحی و مدل هایی که همه از نوعی ابتلا به تکرار رنج می برند و بیشتر آنها عاریت گرفته از فرهنگ های غربی و غیر بومی هستند و در خوشبینانه ترین حالت تقلیدی داخلی از مدها و طراحی های خارجی هستند.
این در حالی است که از دیرباز لباس و پوشش های آذری بویژه در مناطق روستایی و محلی، به دلیل تنوع در رنگ و طرح به عنوان یک مشخصه فرهنگی این منطقه محسوب می شده و حال باید پرسید چه اتفاقی رخ داده که این تنوع و غنای طرح و رنگ در البسه محلی جای خود را به مانتوهای جلو باز و شلوارهای جین پاره پاره ای داده که بنام اجناس ترک و امثال آن در کارگا ها و خیاطی های گوشه کنار شهر تولید و در ویترین های شیک مراکز تجاری عرضه می شوند. ویترین هایی که در آنها جایی برای لباس های رنگین و شاد و البته متناسب با فرهنگ مردم این خطه وجود ندارد و در این میان بی تمایلی به تولید لباس های محلی و کم توجهی رسانه ها به تبلیغ و اشاعه این نوع از البسه همه از مواردی هستند که ذهن را به سمت یک سئوال سوق می دهند: به راستی گره کار کجاست که این المان های فرهنگی مسیر نسیان را در پیش گرفته اند.
لباس های محلی از قافله مد عقب مانده اند
این سئوالی است که در وهله اول پاسخ آن را از یکی از تولید کنندگان و فروشندگان لباس در تبریز جویا می شویم و وی اشباع بازار با طرح های خارجی و البته تبلیغات گسترده پیدا و پنهان را مهمترین دلیل آن عنوان می کند و می گوید: وقتی شما به عنوان یک خریدار در بازار با طرح ها و مدهایی روبرو می شوی که مهمترین بخش ویترین را به خود اختصاص داده اند و از سوی دیگر همین طرح ها و مدها را بر تن افراد مشهور و کسانی که در رسانه ها حضور دارند، می بینید، بالطبع بدنبال خرید چنین لباس هایی خواهید بود تا لباس های مربوط به چند دهه قبل، حتی اگر طرح ها و جلوه های بهتری داشته باشند.
مهدی تقی زاده همین مولفه را در رویکرد و جهت گیری تولید کنندگان و فروشندگان لباس نیز موثر می داند و می افزاید: من فروشنده نیز در وهله اول به دنبال سود بیشتر هستم و کاملاً طبیعی است جنسی را در معرض دید مشتری قرار دهم که فروش بیشتری دارد و ذائقه عمومی نیز به استفاده از آن گرایش دارد، ذائقه ای که اکنون از طریق تبلیغات ماهواره ای، شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و حتی رسانه های داخلی برای استفاده از یک نوع پوشش خاص تحریک می شود.
وی در مورد رغبت تولید کنندگان و فروشندگان لباس به عرضه البسه های محلی نیز معتقد است: متاسفانه این نوع از لباس ها از قافله مد عقب مانده اند و اگر کسی به دنبال استفاده از آنهاست، مطمئناً برای خرید آنها در مراکز تجاری و فروش لباس مرکزی و بنام شهر توفیقی نخواهد داشت و شاید در بازارهای سنتی بتواند تک و توک لباسی از این دست بیابد که بیشتر در میان اهالی روستاها و مناطق حاشیه ای و عشایر رواج دارد. هر چند که به تدریج استفاده از این لباس ها در بین این افراد نیز در حال کاهش است و همین موارد کافی است تا عرضه چنین لباس هایی برای تولید کننده و فروشنده نیز جذابیتی نداشته باشد.
لباس های محلی توان رقابت با همونوعان وارداتی را ندارند
البته در این بین خریداران لباس نیز نظرات متفاوتی در خصوص لباس های محلی دارند به طوری که یکی از بانوان تبریزی مبنی بر بی رغبتی عمومی نسبت به استفاده از این نوع پوشش می گوید: نباید انتظار داشته باشید که دختر یا پسر جوان امروزی که مدام با گروه های اجتماعی و محتواهای این فضاها درگیر است و هر روز یک مد و طرح جدید را می بیند، نسبت به استفاده از لباس هایی که مربط به سال ها قبل است، علاقه ای نشان دهد.
وی در ادامه می افزاید: در این میان عده کثیری از طراحان نیز با الهام از طرح های غیربومی بدون در نظر گرفتن طرح ها و نقوش مربوط به هر منطقه ناآگاهانه سعی در رواج فرهنگ غربی دارند و با استفاده از ابزار تبلیغات و همچنین ارزان بودن برخی انواع لباس ها مانند مانتوهای مد شده امروزی بین دختران جوان، در مقایسه با هزینه پارچه و دوخت لباس های محلی ارزان قیمت مردم را ترغیب به خرید لباس های وارداتی کیلویی می کند.
این زن جوان تاکید می کند: بی توجهی رسانه هایی چون صدا و سیما به تبلیغ لباس های محلی و جای خالی این نوع پوشش ها در برنامه های تلوزیون، تغییر مولفه های مد، تمایل جوانان به طرح های غربی، اولویت سود و نفع مالی در مقابل طرح و تنوع البسه برای تولید کنندگان و فروشندگان و وارد شدن لباس های چینی و ترکی ارزان قیمت همه دست به دست هم می دهند تا شما کمتر اثری از لباس های محلی در زندگی امروز ببینید.
لباس های محلی و استفاده از طرح های تکراری که محکوم به زوال هستند
وقتی از این بانوی تبریزی در مورد رغبت خود برای استفاده از لباس های محلی متناسب با مد روز می پرسیم، وی کاملاً از آن استقبال می کند، موضوعی که هنرمند باتیک کار و طراح لباس تبریزی نیز بر آن تاکید دارد و می گوید: ظرفیت فوق العاده بالایی برای پذیرش و استفاده از لباس های محلی بین مردم آذربایجان شرقی و حتی سایر نقاط کشور نیز وجود دارد البته اگر بتوانیم نمادها و المان های تاریخی و فرهنگی خود را به روز و متناسب با شرایط فعلی ارائه کنیم زیرا سال هاست همان طرح و کارهای تکراری که با زمان خود همسویی ندارد، ارائه می شوند و چنین طرح هایی محکوم به زوال هستند.
علی نوری زاده می افزاید: چگونه می شود که برندهای بنام از طرح های مساجد ایران و تبریز الگو برداری می کنند و با بهره گیری از آنها تولیدات جدید ارائه می کنند و ما نمی توانیم با رعایت همان المان ها و الگوهای پذیرفته شده با زندگی مدرن و شهری لباس های محلی خود را ارائه کنیم و در این بین دستاویز کردن بهانه هایی چون تهرانیزه شدن پوشش ها و تاثیر رسانه ملی در تکرر طرح ها را نیز نمی پذیرم و معتقدم متاسفانه طراحان ایرانی در نوعی توهم به سر می برند به این معنی که برای مثال در سال های ابتدایی ورود هنر گرافیک به ایران همه افتخار می کردند که گرافیک دیزاینر باشند و هیچ اسلوب و معیاری در خصوص تعیین و یا اعطای چنین جایگاه و عنوانی نیز وجود ندارد.
وی که تحصیلات عالیه در حوزه طراحی لباس را گذرانده و در حوزه طراحی و تولید لباس نیز برندی با عنوان «ژینور» را نیز به ثبت رسانده، در تشریح این نظر می گوید: کم لطفی خود طراحان نیز در این موضوع دخیل است و نمونه آن را در لباس های فرم المپیک شاهد بودیم که ابتدا لباسی با ایرادات فراوان رونمایی شد و سپس در مدتی کوتاه پس از کنار گذاشتن طرح اولیه، بلافاصله طرحی دیگر ارائه شد که در هیچ جای دنیا چنین چیزی ممکن نیست.
نوری زاده نمود بی سر و سامانی حوزه طراحی لباس را در خصوص البسه محلی بیشتر می داند و می افزاید: متاسفانه بسیاری از افراد بدون علم و آگاهی وارد این حوزه شده اند و از سوی دیگر در ایران تولید کننده ها و فروشنده ها نیز بطور کلی بدلیل عدم اعتماد به نفس و نبود روحیه ریسک پذیری چندان به تولید و عرضه لباس های محلی اقبال ندارند و به همین دلیل حتی من به عنوان یک تولیدکننده و فروشنده لباس ترجیح خواهم داد طرح های پذیرفته شده ولو خارجی را استفاده کنم تا به دنبال ابداع و نوآوری در لباس های محلی باشم.
وی افزایش تعداد مزون های لباس را نیز نیمه پر لیوان در این حوزه می داند و معتقد است که این امر می تواند در بلند مدت موجب پیشرفت هنر صنعت لباس های محلی شود و خاطر نشان می کند: البته نکته مهم اینجاست که تحقق چنین مهمی نیازمند ایجاد فرهنگ و نگاه هنری در بین مردم و تولیدکنندگان و فعالان و دست اندرکاران حوزه لباس های محلی است.
این هنرمند باتیک کار تبریزی در پایان می گوید: متاسفانه در رسانه هایی چون صدا و سیما نیز چندان به این موضوع پرداخته نمی شود و از سویی نیز برخی مفاهیم در گذر زمان از بین می روند و برای مثال همان گونه که در دو نسل بعد، واژه عمه و عمو چندان قابل لمس نخواهد بود، در مورد لباس های محلی نیز اگر حرکت و روند فعلی ادامه داشته باشد، همین موضوع می تواند رخ دهد و فرهنگ نهان در این لباس ها نیز به عنوان یکی از المان های فرهنگ بومی محکوم به نابودی خواهد بود.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که تبریز در سال ۲۰۱۸ پایتخت گردشگری جهان اسلام خواهد بود و چنین رویدادهایی می توانند ظرفیتی بالقوه برای احیا و بازمعرفی المان هایی فرهنگی چون لباس های محلی باشند، موضوعی که بالفعل شدن آن نیازمند برنامه ریزی های اساسی از سوی دست اندرکاران، پای کار آمدن فعالان صنعت پوشاک و نیز ایجاد فرهنگ مصرف و استفاده البسه های محلی است. مواردی که همه آنها را می توان نمونه هایی از رویکرد مقاومتی مورد نیاز جامعه در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و البته اقتصادی قلمداد کرد.