به گزارش خبرگزاری دانا (دانا خبر)، آنچه پیش رو دارید، خلاصه درس گفتار سید حجت سید وکیلی در جمع گروهی از فعالان علوم تربیتی با عنوان سلسله مباحث جایگاه جذب در نظام تعلیم و تربیت اسلامی است.
وقتی از تعلیم و تربیت انسان سخن میگوییم، یکی از مهمترین مقدمات آن جذب است.
قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛
[ای پیامبر!] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرمخوی شدی، و اگر درشتخوی و سختدل بودی از پیرامونت پراکنده میشدند.
به عبارتی اگر جذب وجود نداشته باشد، پذیرش برای شنیدن سخن حق نیز از بین میرود.
اما باید به یاد داشته باشیم که در جایگاه دینی هر جا از جاذبه سخن گفته میشود، در کنار آن دافعه نیز وجود دارد.
در آیه ۶۰ از سوره توبه، برای افرادی که قرار است دلهایشان بهسوی دین نرم شود، سهمی از زکات قرار داده است:
اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم؛
صدقات، تنها به فقیران و بینوایان و متصدیان آن و "کسانی که دلشان به دست آورده میشود" و در راه آزادی بردگان وامداران و در راه خدا و به در راه مانده، اختصاص دارد. [این] بهعنوان فریضه از جانب خداست و خدا، دانای حکیم است.
اما هر جا سخن از نزدیکی دلهاست، خداوند متعال، خود را مسئول مستقیم آن میداند و نقشآفرینی هرکسی جز خود را نفی میکند؛ پروردگار در آیه 63 سوره انفال خطاب به رسول مکرم اسلام میفرماید:
لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِی الْاَرْضِ جَمیعاً ما اَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ اَلَّفَ بَینَهُمْ
اگر آنچه در روی زمین است همه را خرج میکردی، نمیتوانستی دلهای آنان را نزدیک کنی
البته این به این معنا نیست، که ما بهعنوان مربیانی که در عصر غیبت، تربیت ایتام آل محمد (ص) را برعهدهگرفتهایم، نقشی در جذب آنان نداریم.
یکی نکات پراهمیت در وجود مربی، شیوه تأثیر او بر روی انسانها به شکل مثبت یا منفی است که به تعبیر شهید مطهری میتوان آن را جاذبه و دافعه فرد نامید. چرا که شخصیت افراد از نظر عکسالعمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست.
به هر نسبت که شخصیت یک معلم قویتر باشد، برای دانشآموز خاطرهانگیزتر و عکسالعمل ساز تر خواهد شد. چنین معلمی بر سر زبانها میافتند، موضوع مشاجرهها و مجادلههای بچهها قرار میگیرد، سوژه شعر و نقاشی دانشآموزان و قهرمان خاطرات و داستانهای آنان در خانه میشود.
حال ممکن است، این عکسالعملها، خاطرات و... موافق یا مخالف باشد. یعنی ممکن است یک معلم یا مربی در جهت مثبت تأثیرگذار باشد و یا در جهت منفی. ممکن است دانشآموزان با اقدامات او موافق باشند یا مخالف!
اما معلم و مربی واقعی علاوه بر مشغول داشتن خاطرها و سرگرم کردن اندیشهها، به دلها و روحها نور و حرارت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام میبخشد.
برخی دبیران فقط درس میدهند ولی عالم بار نمیآورند، برخی معلمان پیروان متعصب میسازند نه انسانهای مهذّب، برخی مربیان، مرید تربیت میکنند نه مؤمن مجاهد فعال.
اما مکتب امیرالمؤمنین علی علیهالسلام که ان شاء الله ما قصد تربیت فرزندانی در این مسیر را داریم، هم مکتب عقل و اندیشه است و هم مکتب انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبایی و جذبه و حرکت.
در چنین مکتبی مربی واقعی باید به هر اندازه که میتواند، شخصیت متربی را در همه این ابعاد رشد دهد. به عنوان مثال مرحوم آیت الله مهدوی کنی (ره) می فرمودند ما به جای آموزش به دنبال تربیت علمی هستیم. اما به تربیت علمی هم قانع نیستیم و مقدمه آن را تربیت اخلاقی می دانیم.
مکتب تربیتی اهلبیت علیهمالسلام، مکتبی است که انسان را با دو بال پرواز میدهد؛ آنجا که سخن از تولی میگوید، تبری را نیز به یاد انسان میآورد و جاذبه رهبرانش که سرتاپا مهر و عطوفت هستند، با دافعه همراه است.
ما بهعنوان مربیان این مکتب، باید بررسی کنیم که جاذبه اهلبیت علیهمالسلام با چه اصولی افراد را جذب میکرد و دافعه آنان چه سنخ افرادی را طرد مینمود. ایبسا برخی از ما معلمان که مدعی پیروی مکتب اهلبیت علیهمالسلام هستیم، آنان را که اهلبیت علیهمالسلام جذب میکنند، دفع کنیم و آنان را که ایشان دفع میکنند، جذب کنیم.
در بخش بعدی سخن به شاخصههای جاذبه و دافعه در تربیت دینی خواهم پرداخت.