وصلههای تازهدوز اما نچسب نظام آموزش و پرورش
محمدامین قاسمی پیربلوطی، خبرگزاری دانا، گروه فرهنگ؛ پس از چندین سال تجربه و گفتگو و بازاندیشیهای گوناگون از منظرهای مختلف، دیگر به جرئت میتوان گفت که دوران سپریشده در مدرسه و نظام آموزشی کنونی، یکی از برهههای حسرتبار و رخوتآمیزی است که چه دانشآموزان در حال تحصیل و چه جوانان و میانسالان فارغ شده از میز و صندلی و تخته و دفتر مشق، همواره از آن بهعنوان دورانی کمبازده و پژمردهکنندهی شکوفهی استعدادها یاد میکنند. کتابها و کلاسهای مدرسههای ما عمدتاً از مطالبی و مباحثی تشکیل شدهاند که صرفاٌ به بعد دانشی فرایند آموزش و پرورش توجه دارند و در این میان، مهارتآموزی و دید مسئلهمحور بسیارکمرنگ یا در خوشبینانهترین حالت، فرمایشی و ظاهری است.
با توجه به وجود چنین ضعف و آسیبی در برنامهی آموزش و پرورش، در سالهای اخیر اقداماتی چون تدوین سند تحول آموزش و پرورش و بهدنبال آن اضافهشدن دروسی چون تفکر و سواد رسانهای، مدیریت خانواده و سبک زندگی، کارگاه کارآفرینی و تولید، انسان و محیط زیست و... صورت گرفتهاست. با این وجود، متأسفانه این دسته از دروس که با عنوان دروس مهارتی یا مسئلهمحور شناخته میشوند، جایگاه درخوری و مناسبی در مدرسهها ندارند. مستند «جوجه اردک زشت»، اثر مختصر و مفیدی است که کوشیدهاست به واکاوی و آسیبشناسی این معضل کنونی در مدرسهها بپردازد. این مستند محصول سال 1399 بوده و با همکاری مرکز نوآوری رسانا تهیه و تولید شدهاست. تهیهکنندگی اثر را صدرا علیبک بر عهدهداشته و امیرحسین مرزبان و محمّدمهدی قاسمی نویسندگان آن بودهاند.
در «جوجه اردک زشت» با مسئولان، کارشناسان، معلمان، دانشآموزان و متخصصان متعددی مصاحبه و گفتگو شدهاست تا دیدگاهی همهجانبه و کامل نسبت به مسئله شکل بگیرد. نکتهی محوری مستند، در قالبی استعاری اینگونه بیان شدهاست که این گروه از دروس جدید مهارتی و مسئلهمحور بهدلیل ناهمگنی با دیگر دروس نظری، کاستی در امکانات آموزشی لازم و همچنین نبود معلمان متخصص برای آنها، بهسان جوجه اردک زشتی است که جایگاه شایستهای در میان دیگر جوجههای زرد و طلایی (دروس اصلی نظری که نسبت مستقیم و مشخصی برای کسب رتبههای بالا در کنکور سراسری دارند) نداشته و همچون موجودی یتیم، سردرگم و بیپناه در حال تلفشدن در محیط کنونی آموزش و پرورش مدارس است.
البته در این میان به اقدامات خودجوش و سازندهی یکی از معلمان نمونهی درس تفکر و سواد رسانهای، محمدرضا محمدی، هم اشاره میشود که پیش از این ریاضی تدریس میکرده و بهناچار شروع به درسدادن تفکر و سواد رسانهای به دانشآموزانش میکند. معلمی که با پشتکار و نوآوریهای خودش توانسته کمک شایانی به جبران کاستیهای آموزش این درس کند و برای بسیاری از معلمان این درس در سرتاسر کشور ابهامزدایی و پشتیبانی محتوایی و روشی داشته باشد. اینگونه تلاشهای فردی اگرچه درخشان و شایستهی تقدیر اند، اما همچنان مسئلهی اصلی باقی است که با سر از تخم درآوردن یک جوجه که آن هم در مقایسه با دیگر جوجهها زشت بهنظر میآید، نمیتوان در نظام آموزش و پرورش کشور تحول ایجاد کرد!