**مقدمه
وجود تفاوتهای تکوینیِ عمده میان دختران و پسران، چه به لحاظ روانشناسی و چه از منظر جامعهشناسی یک امر اثبات شده است؛ علاوه بر این، آموزههای دینی نیز، چه به صورت مستقیم و چه به شکل غیر مستقیم گویای این تفاوتها هستند. از طرف دیگر آشکار است که مجهز شدن به فضایل فردی و رشد شخصیتی، منوط به برنامههای تربیت اخلاقی است و اگر بنا باشد که اخلاق و رفتار یک فرد به گونهای شکل بگیرد که او را در مسیر تعالی قرار بدهد، لازم است که این برنامهها از دوران کودکی آغاز شوند. بر این اساس، بسیار طبیعی و معقول است که تربیت اخلاقیِ ویژه دختران از تربیت اخلاقیِ خاص پسران متمایز باشد. این تربیت ویژه، شامل برخی اصول تربیتی است که با جنسیت دختران سازگارند و بنا بر وضعیت جسمی و روحی آنها، و متناسب با نقش و وظیفهای که بر عهده دارند ضرورت پیدا کرده است. این اصولِ خاص که برآمده از مقتضیات اجتماعی و فرهنگی و نیازهای فطری و ذاتی دختران است، ملاحظات ویژهای است که میتواند دستیابی به اهداف تربیتیِ خاص آنان را تسریع کند (پیام امام صادق؛ جوانان را دریابید، اکبری، مجله فرهنگ کوثر، شماره ۴۰).
ضرورت تربیت دختران، از این منظر که پرورشدهندگان نسل آتیِ بشرند، بسیار بیشتر از تربیت پسران است. این مهم، در کتاب «سازندگی و تربیت دختران»، نوشته علی قائمی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان کاملاً مورد واکاوی قرار گرفته است. مباحث مهمی از جمله لزوم تربیت و سازندگی دختران، عوامل و نفوذهای تربیتی، مواضع لازم در تربیت دختران، تربیت برای حیات فردی، تربیت عبادی دختران، تربیت و تعالی اخلاقی، تربیت اجتماعی و شغلی دختران، تربیت برای مدیریت کانون، تربیت در مراحل مختلف، زمینهها برای تربیت، نفوذ و اعتبار مادر در دختران، دختر و آموزش نقشها و ویژگیهای تربیتی دختران، از جمله موضوعاتی است که در این کتاب مورد بحث و بررسی قرار گرفته ست. آثار تربیت دختران، علاوه بر سعادت فردی و رشد شخصیِ آنها، به شدت در اصلاح جامعه و نسل بشر نیز مؤثر است (سازندگی و تربیت دختران، علی قائمی؛ دنیای نوجوانی دختران، قائمی، ص ۱۱۴).
** ابعاد تفاوتهای دختران با پسران
1. تفاوتهای زیستی:بلوغ جسمانی و عقلانی دختران بسیار سریعتر از پسران اتفاق میافتد. این بلوغ حتی در رشد زبانی و نوشتنیِ دختران نیز آشکار است. دختران به واسطه این بلوغ، بسیار زودتر از پسران با مسائل مربوط به اعتماد به نفس درگیر میشوند (روانشناسی اجتماعی، کلاینبرگ، ص ۳۱۴).
2. تفاوتهای روحی و روانی:پذیرش دیگران، تسلیمپذیری در برابر خواستههای اطرافیان، رفتارهای انفعالی، عاطفی و حمایتکننده و توجه به زیبایی و لذت بردن از آن، از تفاوتهای روانیِ دختران با پسران است که به شدت در کیفیت و جنسِ مبانیِ تربیتی آنان اثرگذار است. دختران نسبت به پسران آرامتر و ملایمترند و احتیاط بیشتری به خرج میدهند (روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، بی ریا و همکاران، ج ۲، ص ۱۰۳۴).
3. تفاوت در نقشها و وظایف:از آنجایی که یکی از نقشها و وظایفی که دختران به طور فطری و طبیعی، خودشان را پذیرای آن میدانند نقش مادری است، بدیهی است که خصایص این نقش نیز باید به طور فطری و خاص در آنها وجود داشته باشد. به عنوان مثال، گذشت، فداکاری، مهرورزی و اظهار عشق و دوستی، خصلتهایی است که نیازِ ویژه مادران برای پروراندن فرزند هستند. همه این خصلتها، با درصدِ بسیار بیشتر از پسران، در دختران وجود دارند و بدیهی است که نشاندهنده تواناییهای متفاوت روحی و جسمیِ آنها هستند. این نقشها و وظایف، در کتاب «حقوق زن در اسلام»، نوشته سید حسن صدر، از انتشارات جاویدان، تحت عناوینی از جمله حقوق تاریخی زن و تطور آن و حقوق امروزی زن و تطبیق آن به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشی از این کتاب نیز، کیفیت موقعیت زن با سنجش ارزش و کیفیات روحی زن و مرد تحلیل شده است (اسلام و تعلیم و تربیت، حجتی؛ حقوق زن در اسلام و اروپا، صدر ص ۱۷۱).
4. تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی:بشر به دلیل پیشینه فرهنگی و زیستیای که دارد، همواره تصویر متفاوتی از دختران را نسبت به پسران ترسیم کرده است. به عنوان مثال، الگوهای رفتاری پسران همیشه نقشهایی پرتحرک، فعال، حمایتگرانه و محافظتکننده برای آنها رقم زده است، و دختران نیز، با توجه به خصوصیاتی که از خودشان نشان دادهاند، همواره در نقشهای فداکارانه و همدلانه ظاهر شدهاند. دختران نسبت به نیازهای دیگران حساسند، برای آسایش دیگران، زیر بار مسئولیتهای سنگین میروند و برای اینکه بتوانند با اطرافیان خودشان همکاری کنند، بسیاری از خواستههای خودشان را نادیده میگیرند (تحلیلی بر نگرش دختران امروز زنان فردا، سیمای دختربچهها در جمهوری اسلامی ایران (مجموعه مقالات)، شهرآرا، ص ۵۳).
** عوامل مؤثر در تربیت اخلاقی
1. وراثت:بخشی از اخلاق موروثی است. اخلاقیاتِ پدر و مادر، پسندیده باشند یا ناپسند، به فرزندان به ارث میرسند و زمینه را برای شکلگیری اخلاق فرزند فراهم میکنند. از همین روست که همواره تأکید بسیاری در خصوص تربیت اخلاقی پیش از تولد و پیش از ازدواج وجود داشته است. بنابراین اولین قدم برای تربیت اخلاقی فرزند، شایستگی پدر و مادر است.
2. محیط:تمام عوامل خارجی، اعم از خانه، خانواده، همنشینان، دوستان و اطرافیان و وسایل ارتباط جمعی، بر کیفیت اخلاقی فرد اثر میگذارند. تربیت اخلاقی از این طریق، به وسیله یادگیری، تشویق، تنبیه و الگوگیری اتفاق میافتد.
** اقسام تربیت اخلاقی
1. مستبدانه:مربی (والدین و معلمان) بسیار سختگیرانه و سفت و سخت عمل میکند و مجموعهای از قوانین و انتظارات را در نظر میگیرد و متربی را مجبور به اطاعت محض از آنها میکند و برای هر سرپیچی تنبیه معین میکند.
2. مقتدرانه:مبتنی بر کنترل و حمایت همزمانِ متربی است و در آن به احساسات و تواناییهای کودک به شکل همزمان توجه میَشود.
3. آزادانه:مبتنی بر مسامحه است و در آن به استقلال و آزادی متربی اهمیت فراوانی داده میشود. مجازات و قوانین کمی در این روش وجود دارد و مسائل با استدلال توضیح داده میَشوند.
4. غیر درگیر:مبتنی بر فاصله زیاد (هم عاطفی و هم جسمی) مربی و متربی از یکدیگر است و در آن، فقط وسایل زیستِ متربی فراهم میشود و در نتیجه، او به انواع انحرافات و مشکلات دچار میشود.
** مبانی کلی تربیت اخلاقی
پیش از این گفته شد برای اینکه دختران بتوانند به آنچه که شایستگی دریافتش را دارند برسند، لازم است به روش خاص و ویژه خود، و متناسب با شرایط جسمی و روحی و روانیای که دارند در مسیر رشد و تعالی حرکت کنند. با این همه، تربیت یک مربی، تنها در شرایطی مورد قبول فرد متربی (چه پسر و چه دختر) قرار خواهد گرفت که بر اساس تعالیم بنیادین و اصول خدشهناپذیر انسانی باشد؛ چه اینکه اصول و مبانی تربیتی، از هر منظر، اصولی انسانیاند و تنها شیوه دستیابی به آنها است که تفاوت میکند. در نتیجه لازم است که برخی قواعد و نظریات کلی وجود داشته باشند که بتوان به واسطه آنها اصول تربیتی خاص دختران را پذیرفت (اصول تعلیم و تربیت، شریعتمداری، ص ۸۱؛ آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، رفیعی، ج ۳، ص ۱۳۰). این اصول که برآمده از حقیقت وجود انسان هستند و در مردان و زنان تفاوتی ندارند و شامل حال همه آنها میشوند عبارتند از:
1. اصل تسهیل و تیسیر:یک امر تربیتی، زمانی میتواند از جانب مربی بر متربی اعمال شود که بر مبنای ملایمت و آسانگیری باشد. اعمال تربیتیِ سختگیرانه و خشونتآمیز ممکن است به صورت موقتی اثرگذار باشند اما به واقع اثر تربیتی ندارند و در درازمدت نتیجه عکس میدهند.
2. اصل تدرج و تمکن:یک مربی (خواه والدین باشد و خواه هر کس دیگر) زمانی میتواند امر تربیتی مد نظرش را بر متربی اعمال کند که امکان انجام آن را در او تشخیص دهد. در واقع، مربی حق ندارد با سختگیری بر متربی، چیزی بیشتر از حد توان و آستانه تحملش بر او اعمال کند. بر این اساس، مربی وظیفه دارد که بر طبق یک برنامهریزی منظم، مستمر و منسجم، متربی را به تدریج به سمت فضائل اخلاقی و رشد و تعالی سوق دهد.
3. برقراری فضای امن تربیتی:یک مربی باید شرایط و موقعیت زندگیِ متربی را بر اساس نیازها و احتیاجاتی که در او حس میشود مرتب کند. بر این اساس، بدیهی به نظر میرسد که محیطهای تربیتیِ هر قسم از متربیان، بسته به وضعیت جسمانی و روانیای که دارند، نسبت به یکدیگر متفاوت است. اما آنچه که باید دائم مد نظر باشد این است که موقعیت زندگی متربی (در هر شرایطی که هست) باید از هرگونه عوامل سقوط و انحطاط به دور باشد.
متربی باید در یک فضای رو به رشد با موقعیتهای چالشبرانگیز روبهرو شود تا بتواند به تدریج جوهره حقیقیِ وجود خودش را آشکار کند و آنچه را که لازم است فرا بگیرد، اما بدیهی است که این موقعیتها نباید زمینه و بستر مهیایی برای سقوط باشند.
4. اصل عدالت و مساوات:متربی باید به این نتیجه برسد که در وضعیت تربیتی او، عدالت و مساوات لحاظ شدهاند و قرار نیست که او به هیچ نحو با تبعیض و تضاد مواجه شود. آشکار است که تبیین «مسئله عدالت» برای متربی، میتواند در تفهیم او نسبت به تفاوتهای موجود در روشهای تربیتی مؤثر و کارگشا باشد. به عنوان مثال، دختران باید بدانند که هدف نهایی از خلقت آنها با هدفی که در نهایت برای پسران در نظر گرفته شده است هیچ تفاوتی ندارد. مردان نسبت به زنان برتری ندارند و تفاوتهایی که مشاهده میشود، همگی از جنس تفاوت در برنامههای تربیتی هستند و بر اساس تمایزها و تفاوتهای جسمی، روحی و روانی و وظایف و نقشهای خاص آنها ترتیب داده شدهاند (اصول و روشهای تربیت در اسلام، احمدی، ص ۲۴۹).
** مبانی تربیت خاص دختران
برخی اصول تربیتی وجود دارند که ویژه دختراناند؛ به این معنا که برای رشد تربیتی آنها بنا نهاده شدهاند و یا به عبارت دیگر، به طور طبیعی بر تربیت دختران حاکم هستند. در نتیجه باید به این دیداین اصول و مبانی عبارتند از:
1. اصل پذیرش دختران:این اصل بر این اساس بنا شده است که دختران در جامعه و فرهنگ امروز، به دید بسیاری از انسانها، پایینتر از مردان دیده میشوند. در بسیاری از فرهنگها زنان را خلق شده برای مردان میدانند. این تفکرات که در گذشته نسبت به امروز، به شکل بسیار شدیدتری وجود داشته، موجب شده است که دختران همواره در طول تاریخ مورد ظلم قرار بگیرند و موجودیتشان به عنوان یک انسان انکار شود. این تفکرات سبب شده است که دختران همیشه با محدودیتهای بسیاری از جانب خانواده و اجتماع مواجه باشند. دختران برخلاف پسران، باید برای اثبات برابری شأن و منزلت انسانی خود با آنها بجنگند. مجبورند برای برخورداری از برخی حقوق اولیه، سختیهای زیادی را تحمل کنند و با این حال، باز هم شاهد بیمهریهای بسیاری باشند. از این رو، اولین گام برای تربیت اخلاقی دختران، کاشتن این تفکر در ذهن آنان است که حیثیت و شأن انسانی آنان به همان اندازه بالاست که شأن و جایگاه مردان رفعت دارد. از طرف دیگر، اگر مربیان (والدین و معلمان) بر حقیقت شأن دختران واقف باشند، نسبت به رشد و تربیت او اهتمام لازم را به عمل خواهند آورد و علاوه بر آن، با طرز تفکری که دارند، ناخودآگاه او را به سمت کسب فضائل اخلاقی و نیل به کمال و سعادت سوق خواهند داد. این موضوع در کتاب «کلیدهای تربیت و رشد دختران»، نوشته استیو بیدالف و جیسلا پروشف، با ترجمه حسان صادقی، از انتشارت صابرین، با تشریح مشکلات والدین برای تربیت دختران، به ارائه راهکارهای مناسب و کاربردی در این زمینه پرداخته است. در واقع، این کتاب با تعمیم تفاوت واکنش افراد به نوزاد دختر نسبت به نوزاد پسر، توضیح میدهد که این تفاوتها کاملاً طبیعی و ناشی از مسائل بیولوژیکی، تأثیرات جامعه و برآمده از انتظارات و خصوصیات اساسی و بنیادی است و در نهایت، با تبیین مسائلی همچون تفاوت دختران، نحوه برقراری ارتباط با دختران تازه متولد شده، هیجانات و عواطف دختران، مدرسه و یادگیری و همچنین تبدیل شدن آنان به خانم جوان، سعی در تبیین این تفاوتها کرده است (دانستنیهای دختران جوان، راشدی، ص ۶۷).
2. درک ویژگیهای روحی دختران در شرایط حساس بلوغ:اگر مربی نسبت به شرایط بلوغ دختران آگاهی کافی داشته باشد، میتواند با بازخورد مناسب و عکسالعمل به موقع، از بحرانهای بسیاری که در آینده گریبان متربی را خواهند گرفت پیشگیری به عمل بیاورد. دختران در سنین بلوغ – که در سن کم و بسیار زودتر از پسران اتفاق میافتد – به شدت تحت تأثیر شرایط روجی و جسمی تازه خود قرار میگیرند. افزایش حساسیت، یکی از بزرگترین تغییرات دختران در این دوران است. زودرنج شدن، توجه به آراء و نظرات دیگران، تأثیرپذیری از قضاوتهای دیگران، واکنش نسبت به انتقادها، عاطفی و احساسی شدن، درخواستهای غیر منطقی و رؤیاپردازی و واقعیتگریزی، از جمله شرایطی است که در این برهه از زمان بر دختران غالب میشود. آگاهی مربی از تمامی این حساسیتها و توانمند بودن او در عبور متربی از این شرایط بحرانی و پرآشوب، سبب میشود که دوران بلوغ، یک سکوی پرتاب برای متربی باشد.
3. تبیین نجابت و حیا:دختران به دلیل کیفیتهای جسمی و روحی خاصی که دارند، این قابلیت را دارند که بسیاری از قلبها و دلها را به خودشان متمایل کنند. در بسیاری از کتب تاریخی، از این صفت دختران به عنوان شکارچی یاد شده است. دختران به دلیل میل بسیاری که به زیبایی دارند و همچنین به دلیل برخورداری از بسیاری از مظاهر جمال، برای ابراز خود، خودآرایی و خودنمایی پتانسیل بالایی دارند. از این رو، اگر پیش از حضور در اجتماع، این خصیصه را سامان نبخشند، به آسانی خودشان و دیگران را از حرکت در جهت رشد روحی محروم خواهند کرد. بر این اساس، اگر مربی بر این ویژگی دختران واقف باشد، میتواند با هدایت آن در مسیر درست، از آن به عنوان ابزاری برای تربیت اخلاقی متربی خود بهره ببرد. دختران فارغ از هر دین و مذهبی به تعالی این خصلت در خودشان نیاز دارند (آسیبشناسی حجاب، مهریزی، ص ۷۷).
4. تبیین تجملگرایی:میل دختران به زیبایی و جمال، این خطر را برای آنان به همراه دارد که به هر شکل به تحریف این میل دست بزنند. توجه جنونآمیز به تجملات، اگر توسط یک مربی آگاه جهتدهی نشود، سبب میشود که دختران در دام عطشی سیریناپذیر و مهارنشدنی برای جلوهگری بیفتند (علل ضعف پوشش و راهکارهای بهینهسازی آن؛ بانوان شیعه، نخعی، ش ۱۰، ص ۱۲۲).
** نکات مؤثر در تربیت دختران
1. دختران نباید به خاطر جنسیتشان تشویق یا سرخورده شوند. آنها باید بفهمند که دختر و پسر بر یکدیگر برتری ندارند.
2. نیاز دختران به حمایت عاطفی مادران، در دوران بلوغ بسیار بیشتر از هر وقت دیگری میشود. مادران میتوانند با درایت، از این موقعیت برای شکلدهی ارتباط قوی و مستحکم با دخترشان استفاده کنند.
3. دیده شدنِ تواناییها و موفقیتهای دختر توسط پدر، میتواند برای او بسیار ارزشمند و سودمند باشد. در واقع، واکنش مناسب پدرها به نیاز دختران به دیده شدن، باعث میشود میل به ابراز ناسالم این احساس در آنها فروکش کند.
4. دختران باید به این باور برسند که احساساتشان ارزشمندند و این اجازه را داشته باشند که از احساسات و نگرانیهایشان حرف بزنند و مربیان باید در یادگیری روش ابراز صحیح به آنها کمک کنند.
نتیجهگیری
تربیت اخلاقی صحیح، تربیتی است که با طبیعت فطری و اجتماعی متربی سازگار باشد. بر این اساس، مربی باید موقعیت، مقتضیات و امکانات طبیعی و ذاتی فرد را در نظر بگیرد و سپس او را در جهت نیل به مقصدی که دارد و در راستای ایفای نقش و وظیفهای که برای او ترتیب داده شده است یاری کند. او باید در این مسیر از ابزاری استفاده کند که علاوه بر مشروعیت، کارایی هم داشته باشند. در این میان، تربیت دختران به دلیل ویژگیهای خاصی که دارند، از تربیت پسران متمایز است و نیازمند روشهای تربیتی خاصی است که مربی باید با اعمال آنها، خرد، روان و جسم دختر را به درستی تربیت کند و به این ترتیب، رشد و تعالی او را رقم بزند.