در زمانهای گذشته تعداد اندکی از افراد به سنین کهولت و پیری میرسیدند، اما در جهان کنونی پیشرفتهای فناوری و بهداشتی باعث شده تا افراد سالهای بیشتری عمر کنند و مرگ آنها در سنین بالاتری اتفاق افتد، در نتیجه در حال حاضر افراد بیشتری میتوانند سنین پیری را تجربه نمایند. از طرف دیگر از آن جایی که تقریباً تمامی کشورهای دنیا دورهی باروری بالا را پشت سر گذاشته و یا در حال گذار از آن هستند، طبیعتاً تعداد افراد زیادتری نسبت به گذشته به مرحله پیری میرسند. در سطح جهانی بعد از کاهش میزان مرگ و میر و احتمال زنده ماندن کودکان تا سنین بزرگسالی، میزان باروری کل رو به کاهش گذاشت. در نتیجه تعداد افراد سالخوردهی جوامع رو به افزایش گذاشت و در حال حاضر جمعیت بسیاری از کشورها رو به سالخوردگی رفته و انتظار میرود سایر کشورها نیز در آینده این پدیده را تجربه نمایند.
در مورد پیامدهای اقتصادی و اجتماعی سالخوردگی جمعیت دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. اول دیدگاه بدبینانه که بر این باور است جمعیتهای پیر و سالخورده با کاهش جمعیت واقع در سن کار روبهرو میشوند به گونهای که از یک طرف دولتها با کاهش رشد اقتصادی مواجه شده و از سوی دیگر آنها ناچارند که هزینههای گزاف و جدیدی برای بیمهها، خدمات و مراقبت از سالخوردگان بپردازند. در این دیدگاه گفته میشود موفقیت اقتصادی به اندازه و کیفیت نیروی کار بستگی دارد. با عبور افراد از دهه ۵۰ سالگی و بعد از آن، احتمال مشارکت در نیروی کار کاهش مییابد.
از طرف دیگر سرمایه و به عبارتی داراییها کاهش مییابند زیرا سالمندان به طور فزاینده برای تأمین هزینههای زندگی خود به پسانداز متکی میشوند. در مقابل طرفداران دیدگاه خوشبینانه بر این باورند سالمندی جمعیت فرصتهای جدیدی را به ارمغان میآورد، زیرا افراد مسن امروزی زندگی سالمتری در مقایسه با گذشتگان خود دارند، در نتیجه توانایی بیشتری برای سالهای طولانیتر کار و فعالیت داشته و با توجه به تجارب و مهارتهای بیشتر ظرفیتها و نیازهای مختلفی را برای جامعه مهیا میکنند. البته در این دیدگاه تأکید میشود که باید سازگاری با شرایط جدید در همهی سطوح شخصی، سازمانی و اجتماعی فراهم آید.
سالمندی در ایران بحران یا فرصت؟
جامعه امروز جوان ایران طی ۲ دهه آینده خواه ناخواه با پدیده سالمندی در گسترهای وسیع مواجه میشود بنابراین برای رویارویی توام با آمادگی کامل با این پدیده ضرورت دارد با شناخت کافی و کامل از آن نسبت به برنامهریزی برای استفاده از این فرصت و نیز حرکت به سمت جامعه ای دارای سالمندان سالم تلاش کند.
سالمندی به عنوان یک پدیده اجتماعی همچون شمشیری دولبه میتواند به عنوان فرصت یا تهدید جامعه را درگیر خود کند. آگاهی و شناخت کامل از سالمندی میتواند آن را به ظرفیتی عظیم مبدل کند و در این مسیر "سالمندی پویا یا سالمندی فعال" مقوله مهمی است که در جهان امروز با هدف استفاده از ظرفیتهای سالمندان در جنبه ها و جهات مختلف، محور اصلی برنامه ریزیهای مرتبط با این قشر قرار گرفته است. قشری از جامعه که شناخت کامل ظرفیتها و توانمندیهای آنان میتواند ایشان را از حالت فرسودگی و از کارافتادگی به یک سرمایه راهگشا و ارزشمند اجتماعی مبدل کند.
تحقق سالمندی پویا و استفاده از ظرفیتها و توان سالمندان، مستلزم برنامه ریزی پیشگیرانه و آینده نگرانه قبل از رسیدن فرد به این مقطع از زندگی است. این برنامهریزی در گرو عزم هماهنگ و میان دستگاهی بین تمامی بخشها و دستگاههای درگیر و متولی در این زمینه است.
برنامهریزی هدفمندی که در قالب آن فعالیتهای بدنی، تغذیه، تفریح، دانش افزایی، برنامه سلامتی و بهداشتی برای هر فرد حداقل از دوره ۴۰ سالگی آغاز شود تا در سن ۶۰ سالگی با فردی سالم و هوشیار از نظر ذهنی مواجه باشیم.
در چنین شرایطی است که فرد سالمند گرچه بازنشسته تلقی می شود اما همچنان توان ادامه زندگی اجتماعی موثر و مفید را دارد و ۶۰ سالگی را زمانی برای به کارگیری تجربیات و دانش خود برای کمک به جامعه و نسل جوان میبیند.
میزان متوسط کنونی سالمندی در جهان ۱۲ درصد اعلام شده است حال آن که میزان سالمندی در کشوری مانند ژاپن بیش از ۳۰ درصد است اما همگان ژاپن را به عنوان یکی از توسعه یافته ترین کشورها میشناسند. میزان سالمندی در کشورهای عضو اتحادیه اروپایی نیز بیش از ۱۶ درصد است اما این کشورها نیز جزء جوامع توسعه یافته قرار دارند و رمز موفقیت و توسعه یافتگی این کشورها بنا بر تاکید صاحبنظران برنامه ریزی برای داشتن سالمندانی سالم است و بس.
اما ایران که اکنون جمعیت سالمندش ۱۰ درصد است طی چند دهه آینده به ۳۰ درصد خواهد رسید اگرچه نرخ سالمندی در دنیا و از جمله کشور ما رو به افزایش است اما طی ۲ دهه گذشته جمعیت سالمند ایران ۲ برابر شده اما سرعت برنامهریزی وسیع و گسترده برای مدیریت این روند از نظر کیفیت سالمندی و تربیت سالمند سالم بسیار کمتر و آرامتر است.