در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۰۳۲۵۶
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۸
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری، مثنوی معنوی حضرت مولانا را دریایی از حکمت و معرفت می‌داند که به گفته‌ی وی این دریا حاوی نکات دقیق معرفه الروحی و اجتماعی و عرفانی است. آنچه در پی می‌آید بررسی تمثیل‌هایی از مثنوی مولوی است که در آثار متعدد استاد نقل شده اند.

به گزارش پایگاه خبری دانا قرنهاست که متفکران و اندیشمندان ایرانی و غیر ایرانی از دریای حکمت و معرفت عرفا و شاعران حکیمی همچون خیام، فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا که پیشگامان عرصه‌ی اندیشه اند بهره می‌جویند. گاه برای شناخت مبانی فکری یک فیلسوف یا متفکر معاصر به میزان مراجعات او در استفاده از افکار آن حکما، توجه می‌کنند.

استاد شهید مرتضی مطهری از متفکران معاصر که روز بزرگداشت مقام معلم درایران همواره با نام ایشان پیوند دارد از جمله اندیشمندانی است که به گواه آثارش در طول زندگی علمی خویش از منابع بی شمار فکری آگاهی داشته و به فراخور حال و تناسب موضوع همواره از آراء و افکار سایر متفکران ایران و جهان بهره برده است.

در بسیاری از آثار استاد مطهری بیش از صد‌ها یا هزاران نقل قول و تمثیل از مثنوی معنوی حضرت مولانا آمده است که استاد، هوشمندانه در موضوعات مختلف از آن‌ها استفاده کرده است. این بهره گیری استاد شهید ازمنابع اصیل عرفان اسلامی یکی از دلایلی است که خوانش آثار ایشان را تا به امروز نیز برای دانشجویان وعلاقمندان، دل پذیر می‌نماید.

در این نوشتار به برخی از مواردی که استاد در موضوعات گوناگون، تمثیلی از مثنوی را برای درک و بیان بهتر یک اصل فلسفی یا اخلاقی در آثارشان بیان کرده اند، اشاره می‌شود.

مجموعه کلیات علوم اسلامی که پس از شهادت استاد به چاپ رسید شامل موضوعاتی است که وی آن‌ها را برای جوانانی به رشته‌ی تحریر درآورد که نخستین قدم‌های خود را در راه شناخت معارف اسلامی برمی داشتند. سعی استاد همواره بر آن بود که در این دروس، سادگی و اختصار را در عین صحت به کار برد و راه جوانان را برای ورود به فضای متعالی فرهنگ اسلامی هموار سازند.

در جلد دوم این مجموعه (کلام -عرفان - حکمت عملی) شهید مطهری به معرفی اجمالی درباره‌ی عرفای بزرگ اسلام و نیز حضرت مولانا می‌پردازد.

ایشان درباره‌ی زندگی مولانا می‌نویسد: ' مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی، صاحب کتاب جهانی مثنوی از بزرگترین عرفای اسلام و از نوابغ جهان است. نسبش به ابوبکر می‌رسد. مثنوی او دریایی است از حکمت و معرفت و نکات دقیق معرفه الروحی و اجتماعی و عرفانی. در ردیف شعرای طراز اول ایران است. مولوی اصلاً اهل بلخ است. در کودکی همراه پدرش از بلخ خارج شد. پدرش او را با خود به زیارت بیت الله برد. با شیخ فریدالدین عطار در نیشابور ملاقات کرد. پس از مراجعت از مکه همراه پدر به قونیه رفت و آنجا رحل اقامت افکند. مولوی در ابتدا مردی بود عالِم و مانند علمایِ دیگرِ همطراز خود به تدریس اشتغال داشت و محترمانه می‌زیست تا آنکه با شمس تبریزی عارف معروف برخورد، سخت مجذوب او گردید و ترک همه چیز کرد. دیوان غزلش به نام شمس است. در مثنوی مکرر با سوز و گداز از او یاد کرده است. مولوی در سال ۶۷۲ در گذشته است. ' ۱

- در ادامه، برخی موضوعات مختلف در آثار استاد شهید مرتضی مطهری که با ذکر تمثیلی از مثنوی معنوی مولانا توضیح داده شده است را می‌آوریم:

 

** مولوی و اصل ِ ' النّهایات هی الرجوع الی البدایات'

استاد مطهری در باب منازل و مقامات عرفانی، پس از تعریف عرفان و بررسی هدف عرفان به ذکر منازل عرفانی می‌پردازد. ایشان برای بیان اولین منزل سیر و سلوک به اصلی که عرفا به آن معتقدند اشاره می‌کند که عبارت است از: النّهایات هی الرجوع الی البدایات یعنی پایان‌ها بازگشت به آغازهاست. وی پس از توضیحاتی چند درخصوص اصلِ ذکر شده از مولوی مدد می‌جوید و می‌گوید: مولوی اصل النّهایات هی الرجوع الی البدایات را اینچنین بیان کرده است:

جزء‌ها را روی‌ها سوی کُل است

بلبلان را عشق با روی گل است

آنچه از دریا، به دریا می‌رود

از همانجا کآمد آنجا می‌رود

از سَرِ کُه سیل‌های تندرو

وز تن ما جان عشق آمیز رو (مثنوی معنوی - دفتر دوم)

استاد می‌افزاید: مولوی در حقیقت در اولین ابیات مثنوی، اولین منزل عارف یعنی ' اراده ' به اصطلاح عرفا را طرح می‌کند که عبارت است از شوق و میل به بازگشت به اصل که توأم با احساس تنهایی و جدایی است. می‌گوید:

بشنو از نی، چون حکایت می‌کند

از جدایی‌ها شکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

بازجوید روزگار وصل خویش (مثنوی معنوی - دفتر اول) ۲

 

** اهمیت وقت در نظر عرفا

یکی از اموری که همواره در نظر عرفا دارای اهمیت بوده است مسأله‌ی وقت است با معنای اصطلاحی خودش. استاد مطهری درمجلد دوم کلیات علوم اسلامی در مبحث توضیح برخی اصطلاحات عرفانی به موضوع وقت اشاره کرده و می‌گوید: 'عارف باید وقت شناس باشد. یعنی حالتی که از غیب بر او عارض شده است و وظیفه‌ای که در زمینه‌ی آن حالت دارد باید بشناسد و هم عارف باید ' وقت ' را مغتنم بشمارد. لهذا گفته اند: عارف ابن الوقت است.

مولوی می‌گوید:

صوفی ابن الوقت باشد‌ای رفیق

نیست فردا گفتن از شرط طریق ' (مثنوی معنوی - دفتر اول) ۳

 

** عدل از دیدگاه حضرت علی (ع) در شعر مولوی

استاد در سخنرانی‌ای در باب عدالت و مساوات به کلامی از امیرالمؤمنین (ع) اشاره نمود که می‌فرماید: ' العدل ُ یَضِعُ الامور مَواضِعُها ' یعنی عدل هر چیزی را در جای خود و محل خود قرار می‌دهد. همچنین استاد روایتی را نقل می‌کند که در آن از حضرت علی (ع) سؤال می‌شود عدل افضل است یا جود؟ حضرت در جواب می‌فرمایند: عدل افضل است؛ چرا که هر چیزی را در محلّ خود قرار می‌دهد، اما جود اشیاء را از محل خود خارج می‌کند. استاد سپس شعری از مولانا را که عیناً دلالت بر کلام مولای متقیّان علی (ع) دارد را نقل می‌کند:

عدل وضع نعمتی در موضعش

نه بهر بیخی که باشد آبکش

ظلم چه بود وضع در ناموضعی

که نباشد جز بلا را منبعی

عدل چه بود آب ده اشجار را

ظلم چه بود آب دادن خار را (مثنوی - دفتر پنجم) ۴

 

 

** حدیث پیامبر (ص) در کلام مولوی

استاد مطهری در باب نظر قرآن درباره‌ی وجدان روایتی را از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌کند که وقتی آیه‌ی 'تَعاوَنوا عَلی البِرِّ و التَّقوی و لا تَعاوَنوا عَلی الاِثمِ و العُدوان' نازل شد شخصی به نام وابصه نزد پیامبر آمد و درباره‌ی تعریف بِرّ و تقوا و اِثم و عُدوان سؤال کرد. پیامبر در پاسخ فرمود برای یافتن معنایش ' از قلبت استفتاء کن '، استاد سپس می‌افزاید: ' این شعر مولوی که: گفت پیغمبر که استفتوا القلوب ...، همین حدیث را بیان می‌کند. (مثنوی -دفتر ششم) ۶

 

 

** مولوی و کانت

استاد در باب وجدان و اثبات اختیار انسان نظر کانت را بیان می‌نماید که محور فلسفه اش وجدان اخلاقی است و می‌نویسد: کانت می‌گوید اگر ما بخواهیم از راه عقل نظری یعنی فلسفه اثبات کنیم که انسان آزاد و مختار است نمی‌توانیم. عقل نظری آخرش به جایی می‌رسد که آدم بگوید انسان اختیار ندارد و یک موجود مجبور است. ولی از راه حس اخلاقی که امری است درونی و وجدانی به این می‌رسیم که انسان آزاد و مختار است. استاد سپس می‌افزاید: این حرف تازه‌ای نیست. مولوی می‌گوید:

این که گویی این کنم یا آن کنم

خود دلیل اختیار است‌ای صنم (مثنوی - دفتر پنجم) ۷

 

** تمثیل مولوی از قیامت

استاد مطهری در فصلی از کتاب فلسفه‌ی اخلاق در فصل خود و ناخود به شعری از مولانا اشاره می‌کند و بیان می‌دارد‌ای کسی که میل‌ها و طبیعت در کشمکش درونی ات پیروز شده تو خودت را باخته ای، چون بیگانه را با خودت اشتباه می‌کنی:

تو به هر صورت که آیی بیستی

که منم این والله آن تو نیستی/

یک زمان تنها بمانی تو ز خلق

در غم و اندیشه مانی تا به حلق

این تو کی باشی که تو آن اوحدی

که خوش و زیبا و سرمست خودی (مثنوی - دفتر چهارم)

سپس استاد به ذکر تمثیلی در باب قیامت از زبان مولوی می‌پردازد که فرض کنید شخصی خانه‌ای برای خودش ساخته است آن روزی که حرکت می‌کند برود داخل خانه، می‌بیند خانه را در زمین دیگران ساخته. چه حالتی به انسان دست می‌دهد؟ استاد می‌گوید این همان آدمی است که وارد قیامت می‌شود و خودش را می‌بیند مثل یک زمین لخت، آنکه برایش کار نکرده خودش است و آنکه برایش کار کرده او نبوده.

در زمین مردمان خانه مکن

کار خود کن کار بیگانه مکن

کیست بیگانه تن خاکی تو

کز برای اوست غمناکی تو

تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی

جوهر خود را نبینی فربهی

گر میان مشک تن را جا شود

روز مردن گند او پیدا شود (مثنوی معنوی - دفتر دوم)

 

** مولوی و بلال حبشی

استاد مطهری در ذکر نمونه‌هایی از دلباختگی‌های مؤمنین تاریخ اسلام به رسول اکرم (ص) به ابوذر و بلال اشاره می‌کند. استاد همچنین به یک فرق اساسی بین مکتب انبیاء و مکتب فلاسفه اشاره می‌کند که عبارت است از اینکه شاگردان فلاسفه فقط متعلم اند و فلاسفه نفوذی بالاتر از نفوذ یک معلم ندارند، اما انبیا نفوذشان از قبیل نفوذ یک محبوب است که تا اعماق روح محب راه می‌یابد و تمام رشته‌های حیاتی او را در دست می‌گیرد. بلال یکی از همین دلباختگان پیامبر (ص) است، و تمام شکنجه‌ها را متحمل می‌شود، اما از ایمان به حضرت محمد (ص) تبرّی نمی‌جوید. استاد داستان تعذیب بلال را از مولوی نقل می‌کند و می‌نویسد:' انصافاً مولوی شاهکار کرده است '

 

تن فدای خار می‌کرد آن بلال

خواجه اش می‌زد برای گوشمال

که چرا تو یاد احمد می‌کنی

بنده بد منکر دین منی

می‌زد اندر آفتابش او به خار

او احد می‌گفت بهر افتخار (مثنوی معنوی - دفتر ششم) ۹

 

** خودآگاهی و خدا آگاهی

استاد درباره‌ی رابطه‌ی این دو امر نیز به مولوی اشاره می‌کند و می‌نویسد: مولوی راجع به اینکه ' خودآگاهی' هیچوقت از ' خداآگاهی جدا نیست، می‌گوید:

اقتضای جان چه‌ای دل آگهی است

هر که آگه‌تر بود جانش قوی است (مثنوی معنوی - دفتر دوم)

 

** تشبیه مولوی، یکی از عالیترین تشبیهات در بیان درد فراق انسان کامل از حق است

استاد مطهری در کتاب انسان کامل، دردِ انسان کامل را درد جدائی از حق و آرزو و اشتیاق تقرب به ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن توصیف می‌کند و در این باره می‌نویسد یکی از عالی‌ترین تشبیهات (در باره‌ی درد‌های معنوی و روحانی انسان)، همین تشبیه مولوی در دفتر اول مثنوی است. او انسان را تشبیه به نی‌ای کرده که او را از نیستان بریده اند و حال دائماً ناله و فریاد می‌کند و همه‌ی ناله‌ها و فریادش برای این فراق است:

 

بشنو این نی، چون شکایت می‌کند

از جدایی‌ها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق (مثنوی معنوی - دفتر اول)

*در جمع بندی این نوشتار ذکر این نکته لازم است که آنچه از مولانا در آثار شهید مطهری ذکر شد تنها نمونه‌های اندکی بود که به تفکیک موضوع گردآوری شده بودند. بسیاری از اشعار کلیات شمس مولانا در آثار استاد مطهری نقل شده اند که در نوشتار فوق ذکر نشد.

 

منابع:

۱: مجموعه‌ی کلیات علوم اسلامی، جلد دوم (کلام - عرفان - حکمت عملی)، انتشارات صدرا، چاپ بیست و هشتم، ۱۳۸۲،

۲: همان

۳:همان

۴: بیست گفتار، انتشارات صدرا، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۶،

۵: فلسفه‌ی اخلاق، انتشارات صدرا، چاپ بیست و پنجم، ۱۳۸۲،

۶: همان

۷: همان

۸: جاذبه و دافعه علی علیه السلام، انتشارات صدرا، چاپ پنجاه و چهارم، ۱۳۸۶،

۹: انسان کامل، انتشارات صدرا، چاپ بیست و نهم، ۱۳۸۲

ارسال نظر