

به گزارش پایگاه خبری دانا، دکتر زهرا اشعری، معاون پژوهش اندیشکده مرآت نوشت:
به نام خدا
«قهرمان واقعی کسی است که پس از رسیدن به قله، بدون اینکه از بالا برای کسی دست تکان دهد، فروتنانه به پایین برمیگردد.»
این وصف را پیش از باب شدن اینستاگرام و رواج فرهنگ لایک و سلبریتی های نمایشی، در مصاحبه ای با مارکز، برنده نوبل ادبیات، خوانده بودم. مارکز، بدون اینکه بداند در روزگاری نه چندان پس از او، وسیعتر «دیده شدن»، هنجاری مهمتر از وسیعتر «دیدن» خواهد شد، آداب فتح قله موفقیت را گفته بود. اما امروزه اخلاقی زیستن در عصر رسانه، دچار چالش شده است. تا جایی که این امر در سن نوجوانی، گاهی پارادوکسنما جلوه میکند. این یادداشت، حاصل تامل در موضوع، از حیث نیاز به دیده شدن در مقطع نوجوانی و نقش دین در این زمینه است.
دیده شدن به عنوان نیاز روانی آدمی و به ویژه در دوره نوجوانی، طبیعی است. سوال اینجاست که رسانه ها، دیده شدن را از سوی چه کسی و از چه مسیری برای نوجوانان مهم جلوه داده است؟ ساختار شبکه های اجتماعی همچون پستهای اینستاگرام، بر اساس دیده شدن و لایک خوردن بنا نهاده شده است. گویی این ساختار، بر مبنای نیاز برجسته نوجوان شکل گرفته و مخاطب هدف آن، نسلی است که هویتش در حال شکل گیری است. همچنین نوجوان در انیمیشنها و فیلمهای سه پردهای، شاهد قهرمانها و ابرقهرمانهای اجتماعی است. حتی برخی از این قهرمانها مانند مرد عنکبوتی، از طریق قدرتهای جادویی، هویت افسانهای برای نوجوان میسازند. اما چه اتفاقی می افتد اگر این ساختار شبکه های اجتماعی و ساختار قهرمانی سینمای هالیوودی به خواست خود دست یابد؟
مساله اساسی اینست که اخلاق، آنجایی معنا مییابد که بر اساس ارزشهای درونی، دست به اقدام بزنیم نه از روی خودنمایی؛ آنجا که کار از روی ظاهرسازی نباشد و از نیتی خیرخواهانه و خالصانه برخواسته باشد. «دیده شدن» و قدردانی شدن پس از عمل، منافاتی با عمل اخلاقی ندارد؛ اما آنجا که جامعه به سمت رفتارها و اعمالی برود که صرفا بیشتر دیده میشود، آنگاه امر باطل که به تعبیر قرآن، مانند کف روی آب، بیشتر از آبِ حقیقت خودنمایی می کند، بیشتر فرصت ظهور و بروز در جامعه را می یابد. در همین راستا، نوجوان بجای غرقه شدن در حقیقت، بخاطر نیازش به دیده شدن، مبادرت به موج سواری روی کف آب می کند. لذا در سطح می ماند، هویتی آشفته می یابد و از خود واقعی اش فاصله میگیرد. امیرالمومنین (ع)، دو نوع انگیزه ترس از تنبیه و طمع پاداش برای عمل را سخیف برمیشمارند؛ اما عمل عبادی برخواسته از عشق و معرفت الهی و آزاد از ترس و تنبیه را ارزشمند و موثر در تعالی روح دانسته اند. بدین ترتیب دین با وسیع کردن افق پیش روی آدمی، ایجاد رابطه با خدا در راس همه روابط و حبّ عبادی در انگیزه اعمال، مختصات هنجارهای رفتاری را جابجا می کند. چه بسیار قهرمانانی که در طول تاریخ دیده نشدهاند و از آن مهمتر، نخواستهاند که دیده شوند. رفتاری که درست معکوس هنجارهای ترویجی در شبکه های اجتماعی و فیلم های قهرمانی است. اما دین چه کارکردی در تربیت اخلاقی نوجوان از این حیث دارد؟
اگر از شما بپرسند چطور امیرالمومنین (ع) را برای نوجوان امروزی توصیف می کنید، چه پاسخی میدهید؟ امام علی(ع) برخوردار از ویژگی های بیشمار ارزشی بوده اند. اما تخلق به کدامیک از آن ارزش ها، اولویت و نیاز نوجوان ماست؟ اینکه کدام تصویر از الگوهای دینی را به نوجوان ارائه بدهیم، لازم است تصویری مرتبط با نیازهای فعلی او برای ساختن هویتش باشد. به طور مثال، معرفی امیرالمومنین (ع) به عنوان «ناشناسی که به تاریکی شب، می کشد بار یتیمان بر دوش»، حاوی این الگوی اخلاقی است که دیده شدنت در برابر کسی مهم است که هنگامی که همه دیدگان در خواب جهل و تاریکی هستند، به گامهایت نور و به انگیزهات قوت میبخشد. به این ترتیب یکی از کارکردهای دین در این زمینه، ارائه اسوه و الگوست.
هرچند گاهی اخلاق در مدل غیر دینیاش نیز گزاره هایی مشابه مضامین دینی فوق دارد، اما دو تفاوت دراینجا بنظر می رسد:
نخست آنکه دین به عنوان یک آیین کهن که اسوهها، متون، مناسک و ادبیات و اشعار خود را داراست، بستری برای پرورش نوجوان از اوایل بلوغ فراهم میکند. امیرالمومنین (ع) در نامه 31 نهج البلاغه، به امام حسن (ع) میفرماید: «دل نوجوان همچون زمین ناکشته است. هرچه در آن بکارند، بار آورد. پس به ادب آموختنت پرداختم، پیش از آنکه دلت سخت شود ... پس به تو آن رسد که ما به تجربه بدان رسیدیم و برای تو روشن شود آنچه گاهی تاریکش می دیدیم. دوم اینکه در اخلاق دینی، نیاز به دیده شدن، در حضوری بزرگتر و شیرین تر برآورده می شود. در حضور صاحب دو عالم و ناظری که کوچکترین کارها از دیدش پنهان نیست و همه جا محضر اوست.