بشر در حال گذر از علوم
ترکیبی و تلفیقی به علوم و فناوریهای همگراست. به نظر میرسد بشر در گذشته بیشتر
با طبیعت همراه بود و علوم و دانشهای آن زمان منشا گرفته از تجارب دهها هزارساله
انسان از محیط و طبیعت اطراف و همچنین آموزشهای دینی و فراگیری از انبیا و اولیا و دانشمندان و فیلسوفان که طبیب
نیز بودند. ولی قبل از طبیب بودن حکیم بودند زیرا فلسفه و نیازهای انسان را میشناختند.
بنابراین تشخیص و درمان بیماریها نیز بر اساس طبایع انسان و بر گرفته از اعتقادات
و فلسفه درونی انسانی و درمانها نیز از طبیعت بود.
در 200 سال گذشته انسان بهخصوص دانشمندان غربی با کشفیات علمی و فنی و تجربی ازشیمی مواد از طبیعت دور افتادند و علم سنتز مصنوعی محصولات چنان توسعه پیدا کرد که گویا در حال رقابت و در واقع مبارزه با علوم طبیعی و طبیعت بود. البته و خوشبختانه تعداد بسیاری دانشمند و زیست شناس به بررسی اسرار حیات پرداختند و با کشف عظمت و پیچیدگیهای موجودات زنده، علومی چون ژنتیک، بیولوژی مولکولی، مهندسی ژنتیک و تلفیق آن با مهندسی منجر به فناوریهای نوین زیستی شد.
بشر در قرن بیستم مقدماتی از بازگشت به طبیعت را در علوم و فناوریها تجربه کرد. قرار گرفتن بیو یا زیست در بسیاری از فناوریها حاکی از این موضوع است زیرا در غیر این صورت جهالت انسان میتواند سبب ریشه کنی او شود.
آلودگیهای محیط زیستی صنایع غیر طبیعی 200 سال گذشته کره زمین را در انحطاط و نابودی قرار داده است. بنابر این توجه به پدیده های زیستی و اسرار حیات موضوع تحقیقات گسترده دانشمندان شده است و علوم چهرهای زیستی پیدا کردهاند: زیست فناوری علم غالب قرن شد و هفت فناوری، زیستی، نانو، مواد جدید، اطلاعات، هوا و فضا و هستهای در صدر قرار گرفتند.
تا کنون به موضوع مغز علوم اعصاب، روان، ذهن، تفکر، تخیل، نوآوری، شبکهها و مسایل ارتباطات ذهنی و عصبی و توان عظیم موجود در سلولهای عصبی و مغز در این شبکه علوم کم توجهی شده بود و دانشمندان و طراحان راهبردهای علوم وفناوری آینده متوجه شدند که بدون توجه به عنصر فوق العاده مهم مغز و ذهن که عنصر اساسی در اختراعات و کشفیات و توسعه علمی نمیتوان به آیندهای کامل رسید.
نکته دوم اینکه دانشمندان متوجه شدند انسان در طول 500 سال گذشته از کلی نگری به جزیی نگری بسیار مادی در کاوش اسرار جهان رسیده است. از هستی شناسی به گیتی شناسی و سپس جهان شناسی بعد طبیعت شناسی و موجود شناسی مانند جانور شناسی و گیاه شناسی و سپس اندام شناسی، بافت شناسی، سلول شناسی، و سپس واژههایی چون زیست شناسی، ماکروبیولوژی، میکروبیولوژی، مولکولار بیولوژی، شناخت اندامکهای درون سلولی و فرآیندهای سلوی منجر به کشف ساختارهای مولکولی ودر نهایت به انقلاب کشف ژنها و ژنتیک و شناسایی زبان اطلاعات موجودات زنده یعنی DNA منجر شد که حاصل آن علومی موسوم به اومیکس بود که شامل ژنومیک، پروتئومیک، ترانسکریپتومیک، متابولومیک است که تاثیرات گستردهای در زمینه طب نظامی دارد.
حوزه دیگری که بشر در آینده با شناخت بیشتر از حیات و علوم شناختی در ترکیب با فناوری اطلاعات بدان دست خواهد یافت فرا اطلاعات یا متا دیتا است که حوزه توانمندی بشر در بهره گیری از دادهها را به نحو شگفت انگیز و غیرقابل تصوری توسعه داده و با فناوریهایی مواجه خواهیم بود که تصور آن در حال حاضر بیشتر به تخیلات و آرزو ها شبیه است ولی تردیدی در این نیست که این علوم پزشکی و بهداشت و درمان و در واقع حفظ و ارتقا سلامت انسان را کیفیت دیگری خواهد بخشید. /پایان پیام
در 200 سال گذشته انسان بهخصوص دانشمندان غربی با کشفیات علمی و فنی و تجربی ازشیمی مواد از طبیعت دور افتادند و علم سنتز مصنوعی محصولات چنان توسعه پیدا کرد که گویا در حال رقابت و در واقع مبارزه با علوم طبیعی و طبیعت بود. البته و خوشبختانه تعداد بسیاری دانشمند و زیست شناس به بررسی اسرار حیات پرداختند و با کشف عظمت و پیچیدگیهای موجودات زنده، علومی چون ژنتیک، بیولوژی مولکولی، مهندسی ژنتیک و تلفیق آن با مهندسی منجر به فناوریهای نوین زیستی شد.
بشر در قرن بیستم مقدماتی از بازگشت به طبیعت را در علوم و فناوریها تجربه کرد. قرار گرفتن بیو یا زیست در بسیاری از فناوریها حاکی از این موضوع است زیرا در غیر این صورت جهالت انسان میتواند سبب ریشه کنی او شود.
آلودگیهای محیط زیستی صنایع غیر طبیعی 200 سال گذشته کره زمین را در انحطاط و نابودی قرار داده است. بنابر این توجه به پدیده های زیستی و اسرار حیات موضوع تحقیقات گسترده دانشمندان شده است و علوم چهرهای زیستی پیدا کردهاند: زیست فناوری علم غالب قرن شد و هفت فناوری، زیستی، نانو، مواد جدید، اطلاعات، هوا و فضا و هستهای در صدر قرار گرفتند.
تا کنون به موضوع مغز علوم اعصاب، روان، ذهن، تفکر، تخیل، نوآوری، شبکهها و مسایل ارتباطات ذهنی و عصبی و توان عظیم موجود در سلولهای عصبی و مغز در این شبکه علوم کم توجهی شده بود و دانشمندان و طراحان راهبردهای علوم وفناوری آینده متوجه شدند که بدون توجه به عنصر فوق العاده مهم مغز و ذهن که عنصر اساسی در اختراعات و کشفیات و توسعه علمی نمیتوان به آیندهای کامل رسید.
نکته دوم اینکه دانشمندان متوجه شدند انسان در طول 500 سال گذشته از کلی نگری به جزیی نگری بسیار مادی در کاوش اسرار جهان رسیده است. از هستی شناسی به گیتی شناسی و سپس جهان شناسی بعد طبیعت شناسی و موجود شناسی مانند جانور شناسی و گیاه شناسی و سپس اندام شناسی، بافت شناسی، سلول شناسی، و سپس واژههایی چون زیست شناسی، ماکروبیولوژی، میکروبیولوژی، مولکولار بیولوژی، شناخت اندامکهای درون سلولی و فرآیندهای سلوی منجر به کشف ساختارهای مولکولی ودر نهایت به انقلاب کشف ژنها و ژنتیک و شناسایی زبان اطلاعات موجودات زنده یعنی DNA منجر شد که حاصل آن علومی موسوم به اومیکس بود که شامل ژنومیک، پروتئومیک، ترانسکریپتومیک، متابولومیک است که تاثیرات گستردهای در زمینه طب نظامی دارد.
حوزه دیگری که بشر در آینده با شناخت بیشتر از حیات و علوم شناختی در ترکیب با فناوری اطلاعات بدان دست خواهد یافت فرا اطلاعات یا متا دیتا است که حوزه توانمندی بشر در بهره گیری از دادهها را به نحو شگفت انگیز و غیرقابل تصوری توسعه داده و با فناوریهایی مواجه خواهیم بود که تصور آن در حال حاضر بیشتر به تخیلات و آرزو ها شبیه است ولی تردیدی در این نیست که این علوم پزشکی و بهداشت و درمان و در واقع حفظ و ارتقا سلامت انسان را کیفیت دیگری خواهد بخشید. /پایان پیام