محله عودلاجان از قدیمیترین محله های تهران است که از غرب به میدان پانزده خرداد، از شرق به خیابان سیروس، از شمال به چهارراه سرچشمه و از جنوب به چهارراه مولوی منتهی میشود و با وسعتی حدود ۱۵۰ هکتار بیش از ۲۱ هزار نفر را در خود جای داده است.
درباره وجه تسمیه نام این محله حدس و گمانها بسیار است. اینکه از دو واژه «عود» و «لاجی» تشکیل شده است که آن هم به دلیل قرارگرفتنش در راسته عطارها بوده است. دیگر اینکه عودلاجان در واقع اودلاجان بوده و از «او» یعنی آب و «دراجیدن» به معنای بخش کردن و «ان» که پسوند مکان است به وجود آمده و این همه یعنی جایی که آبهای نهر تقسیم میشود. از این میان ظن دوم قویتر است که این منطقه در محلی قرار داشته است که کاربری منسوب به این اسم درباره آن میتواند صادق باشد.
عودلاجان پیشینهای بیش از چهارصد سال دارد. چنانکه مورخان بر آن اتفاق نظر دارند حصارکشی در اطراف قریه تهران که روستایی در نزدیکی ری بود، به دستور شاه طهماسب انجام میپذیرد. بعد از آن شاه عباس و شاه سلیمان نیز ساخت و سازهایی در این مکان سوق الجیشی انجام دادند. نهایتا در زمان آقامحمدخان قاجار این مکان مورد توجه قرار گرفت و به عنوان پایتخت انتخاب شد. عودلاجان در کنار محلههای سنگلج، چال میدان، ارگ و بازار به عنوان قدیمیترین محلههای تهران شناخته میشود. محتمل است که گسترش تهران از همین محل شروع شده باشد که بافتهای تاریخی به مراتب قدیمیتری در آن یافت می شود از جمله امام زاده یحیی که تاریخ این بنا به دورانی قبل از صفویه بازمیگردد.
در دوره قاجار عودلاجان جزو مناطق اعیان نشین پایتخت به شمار میرفته است. قوام الدوله، نصرالدوله، مدرس، موتمن الاطباء، امین نظام، عزت الدوله، ملک الشعرا و نامهای آشنای دیگری از عصر قاجار با این محله پیوند خورده اند. آثار ثبت شده بافت تاریخی عودلاجان شامل امامزاده یحیی، مسجد خان مروی، مسجد میرزا محمود، مسجد شاهی، سقاخانه سرچشمه، آب انبار مسجد حکیم، باغ سفارت روسیه، بازارچه نایب السلطنه، ساختمان چاپخانه، حمام حکیم باشی، حمام خانم، خانه فرمانفرما، خانه قوام الدوله، خانه امام جمعه، خانه وثوق، خانه موتمن الاطبا، گذر و محله مدرسه خان مروی و مدرسه رضاییه است. خود محله تاریخی عودلاجان هم در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
عودلاجان تاریخ تهران است. نه تنها روزگاری نه چندان دور بزرگان و رجال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی پایتخت در این محل زندگی میکرده اند، که عودلاجان نمادی از زندگی اجتماعی و مناسبات انسانی ساکنان تهران نیز به شمار میرود. در پیچ و خم کوچههای باریک و کم عرض این محله که به کوچههای آشتی کنان شناخته میشوند و هنوز برخی از آنها باقی مانده اند، مسلمان و زرتشتی و یهودی، به آشتی در کنار یکدیگر روزگار میگذراندند.
در نقشههای قدیم تهران بخش مهمی از محله عودلاجان با نام محله کلیمیها شناخته میشود. خود کلیمیهای ساکن در این محل به آنجا سرچال میگفتند که هنوز هم این نام زنده است. نقل وجود دارد که به خاطر گود بودن این قسمت از محله آب باران و آبهای جاری به چاله و چاه این قسمت سرازیر میشد و به همین روی به سرچال معروف شده است. تا زمانی که کلیمیان هنوز به صورت متمرکز در این محل زندگی میکردند، حتی کلیمیان تهران را به نام ساکنان سرچال میشناختند.
در سالهای اخیر فعالیتها و اظهارات زیادی مبنی بر بازسازی و احیای این بافت تاریخی شهر انجام شده است. تغییر چهره عودلاجان از وضعیت نابسامان به یک شهر موزه، چنان که در بسیاری از شهرهای تاریخی اروپایی نظیر این بافتهای احیاشده وجود دارد، نیازمند همت و عزمی گسترده است، با این وجود اقداماتی نیز در این راستا صورت گرفته است. از فعالیتهای آکادمیک مانند مستندسازی و طراحی در محله عودلاجان با همکاری دانشگاه فلورانس و دانشگاه پاویای ایتالیا و دانشکده معماری دانشگاه تهران تا بازدیدهای مسوولان و افراد تاثیرگذار از منطقه و برگزاری جلسات با هدف احیای این محله تاریخی، که البته به بازسازیها و مرمتهایی هم در بناهای عودلاجان انجامیده است. با این همه عودلاجان هنوز رویای تبدیل شدن به شهر موزه را میپروراند و نیاز به توجه و مراقبت دارد. مشاغل و اصناف ناهمگون این منطقه ساماندهی نشده اند، این منطقه نیازمند زیباسازی و مناسب سازی است، رفت وآمدها و اقامتهای بی خانمان ها و افراد پرخطر در این منطقه هنوز معضل است و هنوز خیلی راه مانده تا رنگ دوران روشن عودلاجان به آن بازگردد و با ساکنان محله های شمال تهران آشتی کند. /پایان پیام
آوا کوشان روزنامه دنیای اقتصاد