پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شدهاست که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شدهاست. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشدهاست.
ناآرامی نوروز، ریشه آرامش سال
سر آغاز جشن نوروز، روز نخست ماه فروردین (روز اورمزد) است و چون برخلاف سایر جشنها برابری نام ماه و روز را به دوش نمیکشد ، بر سایر جشنهای ایران باستان برتری دارد. در مورد پیدایی این جشن افسانههای بسیار است ، اما آنچه به آن جنبهی رازوارگی میبخشد ، آیینهای بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام میگیرد.
اگر نوروز همیشه و در همه جا با هیجان و آشفتگی و درهم ریختگی آغاز میشود، حیرت انگیز نیست چرا که بینظمی یکی از مظاهر آن است. ایرانیان باستان ، نا آرامی را ریشه آرامش و پریشانی را اساس سامان میدانستند و چه بسا که در پارهای از مراسم نوروزی ، آنها را به عمد بوجود میآوردند، چنان که در رسم بازگشت مردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردین) چون عقیده داشتند که فروهرها یا ارواح درگذشتگان باز میگردند، افرادی با صورتکهای سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت میپرداختند و بدین گونه فاصله میان مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم میریختند و قانون و نظم یک ساله را محو میکردند. باز مانده این رسم، آمدن حاجی فیروز یا آتش افروز بود که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت.
دانههایی که موجب برکت و باروری میشوند
در گیر و دار خانه تکانی و از 20 روز به روز عید مانده سبزه سبز میکردند. ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج ، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش به شمارهی هفت- نماد هفت امشاسپند - یا دوازده شمارهی مقدس برجها در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود.
خانوادهها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشهی نیک) ، هوخت (= گفتار نیک) و هوو.رشت (کردار نیک) سبز میکردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند.
اما اصیل ترین پیک نوروزی سفرهی هفت سین بود که به شماره هفت امشاسپند از عدد هفت مایه میگرفت.
دکتر بهرام فره وشی در جهان فروری مبنای هفت سین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب بر خوان نوروزی میداند که به آن هفت سینی میگفتند و بعدها با حذف (یای) نسبت به صورت هفت سین در آمد.
او عقیده دارد که هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران این سفره را، سفرهی هفت سینی میگویند. چیزهای روی سفره عبارت بود از آب و سبزه، نماد روشنایی و افزونی، آتشدان، نماد پایداری نور و گرما که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد، شیر نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره ، تخم مرغ نماد نژاد و نطفه ، آیینه نماد شفافیت و صفا ، سنجد نماد دلدادگی و زایش و باروری، سیب نماد رازوارگی عشق، انار نماد تقدس، سکههای تازه ضرب نماد برکت و دارندگی، ماهی نماد برج سپری شده اسفند، حوت (= ماهی)، نارنج نماد گوی زمین ، گل بید مشک که گل ویژهی اسفند ماه است، نماد امشاسپند سپندارمز و گلاب که باز ماندهی رسم آبریزان یا آبپاشان است.
نوروز؛ زرتشتی یا آریایی
به نوروز و جشن آغاز بهار حتی در گاتهای زرتشت اشارهای به میان نیامده و به گفته بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران این جشن باستانی فرهنگ آریایی بوده است که با آیین زرتشت هم ممزوج شد، پس از ورود اسلام به ایران نیز این فرهنگ زیبای ایرانی با ورود اسلام از میان نرفت و حتی جای خود را در فرهنگ اسلامی هم باز کرد آنچنانکه اذکار و دعاهای متعددی در خصوص آغاز سال نو و نوروز در کتب اسلامی وجود دارد و از امام صادق (ع) نقل شده است که وقتی روز نوروز می شود غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را خوشبو کن و در آن روز، روزه بدار.
آن روز فرخنده ای که آدم آفریده شد
علامه مجلسی در "السماء والعالم" از امام صادق علیه السلام حدیثی را بدین مضمون نقل می کند: "در آغاز فروردین، آدم آفریده شد و آن روز فرخنده ای است برای طلب حاجت ها و برآورده شدن آرزوها و دیدار پادشاهان و کسب دانش و زناشویی و مسافرت و داد و ستد. در آن روز خجسته بیماران بهبودی می یابند و نوزادان به آسانی زاده می شوند و روزی ها فراوان می گردد." /پایان پیام