به گزارش گروه دانش خبرگزاری دانا(داناخبر)،شیخ دراوایل زندگی به کار داروسازی و طبابت مشغول بوده است.
از وی آثار منظوم و منثور متعددی به جای مانده است ،یکی از معروفترین آثار منثور او تذکره اولیاء است که شرح حال 96 تن از عرفا است. عطار از بزرگترین عارفان ایران است و رد پای عرفان را درتمامی آثار او می توان یافت. او دررساله منطق الطیر با استفاده از تمثیلات زیبا و با بیانی بلیغ شرح حال و سیر و سلوک عارفانه را بیان کرده است.
او در سال ۵۱۳ هجری مطابق با ۱۱۱۹ میلادی در روستای کدکن (کنونی) در نزدیکی نیشابور دیده به جهان گشود.
نام او «محمد»، لقبش «فرید الدین» و کنیهاش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کردهاست. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود. پدرش از اهالی زروند کدکن در اطراف نیشابور خراسان بود. فرید الدین در سال ۵۱۳ هجری در نیشابور متولد شد، و در سال ۵۴۸ به علت حمله قوم مغول مانند بسیاری از اهالی نیشابور به شهر شادیاخ مهاجرت کرد. وی با ثروتی که همراه داشته داروخانهای را در آن شهر بنا نهاد که در آن بیماران را معالجه میکرد و در همان محل تعلیمات طبابت، داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدین بغدادی فرا گرفت.
آثار عطار
درباره به پشت پازدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه گیری و تقوی را پیش گرفتن وی حکایات زیادی گفته شدهاست. ولی چیزی که معلوم است این است که عطار پس از این قضیه مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری میگردد و تا پایان عمر (حدود ۷۰ سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش همصحبت گشته و به گردآوری حکایات صوفیه و اهل سلوک پرداختهاست. و بنا بر روایتی وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ عدد از آنان به شعر و مابقی نثر است. عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ در حملهٔ مغولان شهید شد.
عطار یکی از مفاخر ایران است. شاید ما درگیر و دار زندگی او را فراموش کرده باشیم و شاید بزرگداشت یک شاعر و عارف به مقوله بهداشت و سلامت ارتباط چندانی نداشته باشد ولی به یاد داشته باشیم که سلامت روح یکی از جنبه های مهم سلامت هر فرد است. برای تامین سلامت روحی افراد بایستی شور و انگیزه زندگی را درآنان به وجود آورد و حس پوچی را نابود ساخت.
آشنایی با بزرگان کشورمان هرچند متعلق به قرن ها پیش باشند و دانستن اینکه درگوشه و کنار این جهان دانشمندان و اساتید بزرگی به ترجمه و تحقیق درمورد آثار اندیشمندان کشور ما می پردازند ، آنچنان حس افتخار و غروری درما به وجود می آورد که روزها سلامت روانمان را تامین خواهد کرد. خواندن اشعار زیبای عطار آرامش بخش بوده و می تواند استرس و تنش را که دردنیای امروز به وفور یافت می شود از وجودمان زایل کند.
روزي عطار در دكان خود مشغول به معامله بود كه درويشي به آنجا رسيد و چند بار با گفتن جمله چيزي براي خدا بدهيد از عطار كمك خواست ولي او به درويش چيزي نداد. درويش به او گفت: اي خواجه تو چگونه مي خواهي از دنيا بروي؟ عطار گفت: همانگونه كه تو از دنيا مي روي. درويش گفت: تو مانند من مي تواني بميري؟ عطار گفت: بله، درويش كاسه چوبي خود را زير سر نهاد و با گفتن كلمه الله از دنيا برفت. عطار چون اين را ديد شديداً متغير شد و از دكان خارج شد و راه زندگي خود را براي هميشه تغيير داد .
این روزها بهانه ای است تا با نگاهی به گذشته و درک اصالت وجودی خود به خویشتن خویش بازگردیم و با درک قدر و شان آدمی خود را از روز مرگی نجات دهیم و تلاش کنیم اندکی چون آنان زندگی کنیم و اگر روزی درویشی برسر راهمان قرار گرفت چون عطار از او درس زندگی بیاموزیم./پایان پیام