به گزارش پایگاه خبری دانا، گروه دانش و فناوری: وقتی برای اولین بار خبر ظهور فناوری کریسپر-کَس۹ در سال ۲۰۱۲ منتشر شد، جهان علم نفسش را در سینه حبس کرد. این ابزار که به سادگی یک قیچی مولکولی دقیق عمل میکند، توانایی برش و ویرایش DNA را با دقتی بیسابقه در اختیار محققان گذاشت. اما امروز، بیش از یک دهه بعد، این فناوری نه تنها در آزمایشگاهها، که در کانون یکی از بحثبرانگیزترین گفتگوهای اخلاقی قرن بیستویکم قرار دارد. آیا واقعاً به عصر طراحی نوزادان نزدیک میشویم؟
کریسپر در اصل یک مکانیسم دفاعی در باکتریهاست که باکتریها از آن برای خنثی کردن حملات ویروسی استفاده میکنند. دانشمندان با مهندسی این سیستم، آن را به یک وسیله ویرایش ژنتیکی قدرتمند تبدیل کردهاند که میتواند ژنهای معیوب را اصلاح یا ژنهای جدیدی را وارد ژنوم کند. کاربردهای پزشکی آن چشمگیر است: درمان بیماریهایی مانند کمخونی داسیشکل، تالاسمی، حتی برخی سرطانها و بیماریهای عصبی که تا دیروز لاعلاج محسوب میشدند، اکنون در مرحله آزمایشات بالینی هستند. در کشاورزی نیز گیاهانی مقاوم به آفات و خشکی ایجاد شدهاند که نوید انقلابی در امنیت غذایی میدهند.
اما این قدرت شگرف، همراهش پرسشهای اخلاقی عمیقی آورده است. بحث اصلی حول دو محور میچرخد: ویرایش سلولهای سوماتیک (بدنی) در مقابل سلولهای زایا (تخمک و اسپرم). ویرایش سلولهای بدنی فقط بر فرد بیمار اثر میگذارد و تغییرات به نسل بعد منتقل نمیشود. اما ویرایش سلولهای زایا یا جنینهای اولیه، تغییرات را به تمام نسلهای آینده یک خانواده به ارث میرساند. اینجا همان مرز خطرناکی است که بسیاری از دانشمندان و اخلاقگرایان از آن به "طراحی نوزاد" یاد میکنند.
تصور کنید پدر و مادری بتوانند نه تنها ژن بیماریهایی مانند هانتینگتون را از جنین خود حذف کنند، بلکه رنگ چشم، قد، سطح هوش یا حتی استعدادهای ورزشی فرزندشان را "انتخاب" کنند. این سناریوی علمی-تخیلی اکنون از نظر فنی کاملاً ممکن است، هرچند هنوز غیرقانونی در اکثر کشورها. اما فشار بازار و خواست والدین برای "بهترین" شروع ممکن برای فرزندانشان میتواند این مرزهای اخلاقی را تحت فشار قرار دهد. جامعهای متصور شوید که در آن نابرابریهای اجتماعی با نابرابریهای ژنتیکی تقویت شود؛ جایی که تنها ثروتمندان توانایی دسترسی به "بهبودهای" ژنتیکی را دارند.
حادثه جنجالی "هه جیانکوی"، دانشمند چینی که در سال ۲۰۱۸ ادعا کرد نخستین نوزادان ویرایششده با کریسپر را به دنیا آورده، زنگ خطر را برای جامعه جهانی به صدا درآورد. این عمل که با محکومیت گسترده روبرو شد، نشان داد که چگونه یک فناوری میتواند بدون چارچوبهای نظارتی قوی و اجماع جهانی، به سرعت از کنترل خارج شود. در پاسخ، سازمانهایی مانند WHO خواستار ایجاد یک چارچوب حکمرانی جهانی و موقتاً ممنوعیت ویرایش سلولهای زایا شدهاند.
با این حال، جلوگیری کامل از پیشرفت علم ممکن نیست. سوال این نیست که آیا ویرایش ژن را متوقف کنیم، بلکه چگونه آن را به شیوهای مسئولانه، عادلانه و امن هدایت کنیم. نیاز به یک گفتگوی گسترده اجتماعی داریم که نه تنها شامل دانشمندان و قانونگذاران، که فیلسوفان، رهبران مذهبی، بیماران و عموم مردم باشد. باید تعریف کنیم که "بیماری" چیست و "بهبود" کجاست؟ آیا بلندقدتر شدن یا باهوشتر شدن یک "بهبود" محسوب میشود یا تنها نوعی تجمل گرایی ژنتیکی؟
آینده کریسپر پر از تضاد است. از یک سو، وعده ریشهکن کردن درد و رنج ناشی از هزاران بیماری ژنتیکی را میدهد. از سوی دیگر، بشریت را به آستانه توانایی تغییر خودش به عنوان یک گونه میرساند. کلید این معما در تعادل است: بهرهگیری از این ابزار شگفتانگیز برای التیام بخشیدن، نه برای ایجاد یک نسل "برتر". شاید بزرگترین درس کریسپر این باشد که پیشرفتهترین فناوریها، در نهایت به خردترین سوالات انسانی نیاز دارند. ما اکنون واجد این خرد هستیم؟ پاسخ این سوال، آینده ژنتیک بشر را شکل خواهد داد.