در این مطالعه، محققان دریافته اند که کودکان 8 ساله زمانی درس های نموداری را بهتر فراگرفته اند که نمودارهای میله ای در درس از میله های ساده و تک رنگ تشکیل شده بودند.
در مورد کودکانی که درس را از طریق نمودار همراه با عکس (مثل کفش یا گل) بر روی میله آموزش دیدند، نتایج نشان می دهد که کیفیت آموزش پایین تر بوده است و همچنین گاهی اوقات کودکان به جای حساب کردن طول میله تصاویر گل ها و نقاشی های آنها را شمرده اند.
جنیفر کامینیسکی، یکی از نویسندگان این مطالعه و پژوهشگر روانشناسی در دانشگاه ایالتی اوهایو در این باره بیان می کند: نمودارهای تصویری ممکن است از لحاظ بصری برای کودکان جذاب تر باشند. با این حال، این جذابیت که در مطلب درسی گنجانده شده تضمین نمی کند که بچه ها تمرکز و توجه خود را بر اطلاعات درسی قرار می دهند. در عوض، ممکن است کودکان بر ویژگی های سطحی تمرکز کنند.
مشکلی که تصاویر رنگارنگ در پراکندگی و انحراف حواس و توجه کودکان ایجاد می کنند تنها یک مساله علمی نیست. نمودارهای آماری با ظاهر جذاب تنها در مواردی که معطوف به کودکان است گیج کننده نیستند بلکه در زندگی عادی و در رسانه های عمومی نیز طرح جذاب و متنوع آنها مشکل ایجاد می کند.
در این تحقیق هنگامی که از 16 مهد کودک و معلمان مدرسه ابتدایی پرسیده شد که آیا اگر از نمودار های بصری جذاب استفاده بشود بهتر است یا نمودارهای ساده، همگی نمودارهای رنگی و جذاب را ترجیح دادند. همگی آنها می پنداشتند که این نوع نمودارهای کیفیت آموزشی و تاثیر علمی کودکان را افزایش می دهد.
به گفته نویسندگان، یافته های این تحقیق فراتر از نمودار ها و ریاضیات نیز معنادار است.
کامینیسکی گفت: هنگامی که مواد آموزشی طراحی می شوند باید در نظر بگیریم که در هر شرایطی هر عنصری که به مطلب آموزشی افزوده می شود باید در راستای توسعه توانایی کودکان در تمرکز بیشتر باشد.
وی افزود: باید مطمن شد که این عناصر بصری کمک می کند که تمرکز دقیقا بر آن چیزی باشد که مطلب درسی درباره آن است. هر گونه اطلاعات بصری غیر ضروری ممکن است کودکان را از موضوع مطلوب یادگیری منحرف سازد.
این مطالعه که درمجله روانشناسی آموزشیآنلاین چاپ شده است شامل 122 دانش آموز در مهد کودک و دانش آموزان کلاس اول و دوم می شود کههمه به صورت جداگانه مورد آزمایش قرار گرفتند.
آزمایش با یک فاز تمرینی شروع می شود. در این مرحله یک محقق یک گراف را بر روی صفحه کامپیوتر به هر کودک نشان می دهد و چگونگی خواندن آن را به کودک آموزش می دهد.کودکان با سه نمودار مواجه می شوند که باید آنها را تفسیر کنند.
نیمی از دانش آموزان با نموداری آموزش داده شدند که در آن میله ها با یک رنگ ساده نمایش داده شده بود. به دانش آموزان دیگر نمودارهایی نشان داده شد که در آن میله ها شامل تصاویر کفش ها بودند.تعداد کفشها در میله برابر با ارزش و مقدار خود میله بود. به عبارت دیگر، اگر میله دارای مقدار 5 بود، متناسب با آن پنج کفش نیز بر روی میله نقاشی شده بود.
پس از مرحله آموزش، کودکان بر روی گراف های جدید مورد ازمایش قرار گرفتند. نمودارهایی که با اشیا دم دستی مانند گل و کفش تزئین شده بودند. ولی این بار تعداد اشیائی که بر روی میله بود برابر با مقدار واقعی میله در نمودار نبود به عبارت دیگر، مقدار میله می تواند 14 باشد ولی تنها هفت گل تصویر شده باشد.
به گفته یکی از محققین: این جابجایی به ما اجازه داد تا به وضوح بفمیم که راه صحیح خواندن یک نمودار میله ای توسط دانش آموزان شمارش تعداد اشیاء روی میله است. و نه دقت کردن به مقدار واقعی میله.
نتیجه محققین را مطمئن ساخت که کودکانی که با عکسها روی نمودار آموزش دیده بودند، با احتمال بیشتری نسبت به دیگران به اشتباه افتادند.
یکی از محققان دراین باره گفت: هنگامی که به کودکان مفاهیم جدید ریاضی آموزش داده می شود، ساده نگه داشتن مطلب بسیار مهم است. هر گونه اطلاعات فرعی ، حتی با نیت جالب تر کردن درس از سوی معلم و طراح کتاب درسی، در واقع ممکن است به یادگیری صدمه بزند زیرا ممکن است کودک دچار سو تعبیر شود.
به گفته پژوهشگران این نتایج به این معنی نیست که نویسندگان کتب درسی یا دیگران هرگز نمی توانند از تصاویری جالب و یا تکنیک های دیگر به منظور تصاحب هوش و حواس دانش اموزان استفاده کنند.
ولی پیش از آن نیاز به مطالعه و بررسی چگونگی تاثیر این قبیل مواد بر توجه دانش آموزان ضروری است. نباید تصور کرد به صرف جذابیت بازده اموزشی بالاتر رفته است./پایان پیام