کنکاش های مفهومی و نظری کشور/ 3
اشاره: انجمن جامعه شناسی ایران، 25 و 26 اردیبهشت، دومین همایش کنکاش های مفهومی و نظری کشور را برگزار کرد. در این همایش دو روزه، استادان و صاحب نظران علوم اجتماعی به ارایه مقاله ها و طرح ایده ها و نظرهای خود در حوزه های کلان جامعه شناسی و مرتبط با دیگر حوزه های علوم انسانی از جمله اقتصاد، هنر، فلسفه، اخلاق و تاریخ پرداختند. با توجه به اعتبار و اهمیت مقالات ارایه شده در این همایش، گروه راهبرد خبرگزاری دانا، تلاش دارد، در روزهای آینده هم، بهترتیب چکیده این مقالات را منتشر کند. شایسته است از مسوولان انجمن جامعه شناسی به خاطر در اختیار قرار دادن این مجموعه چکیده ها قدردانی شود. دومین متن این مجموعه، چکیده مقالهای از دکتر علی یوسفی، دانشیار جامعهشناسي دانشگاه فردوسي مشهد است که به تبیین مدلی برای تحلیل جامعهشناختی عدالت پرداخته است.
مدلی برای تحلیل جامعه شناختی عدالت
عدالت؛ نوعی تجویز
نوشتار حاضر درصدد ارائه چارچوبی جامعهشناسانه برای تحلیل موضوع "عدالت اجتماعی" است. این سوال مطرح است که جامعه شناسی،"هست ها"ی اجتماعی را بررسی میکند در حالی که عدالت در محدوده " بایدها و تجویزها"ست و مطالعه آن به مثابه فضیلتی فردی و اجتماعی، بیشتر موضوع بررسی فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست است.ازاین منظر عدالت درحیطه عقل عملی قرارگرفته و حکم به عقلی بودن حُسن عدل و کلّی عدالت صادرمی شود. در این معنا، عدالت موضوعی نیست که بتوان درستی و نادرستی را بر آن حمل کرد،عدالت نوعی تجویز است که گاه خطاب به تمام مردم است و گاه طیف خاصی از مخاطبان را مد نظر دارد.
عدالت اجتماعی ناظر بر توزیع عادلانه کالا و خدمات است
چنانچه قایل باشیم که جامعه شناسی علم هست ها- نه بایدها- ست دراین صورت بررسی علمی یک امر تجویزی چه معنایی خواهد داشت؟ پاسخ این است که اگر تجویزی، فارغ از منشا و ریشه آن، خصلتی بینالاذهانی یافت و بخشی از یک فرهنگ یا خردهفرهنگ قرار گرفت، در آن صورت یک «وجود اجتماعی» پیدا می کند که مانند هر «امر واقعی» منشا اثر بوده و می توان آن را مورد بررسی جامعه شناختی قرارداد. بدین صورت چارچوب یک پژوهش علمی و تجربی درباره عدالت اجتماعی، به عنوان یکی از مناقشه برانگیزترین انواع عدالت، موضوعیت خواهد یافت. عدالت اجتماعی ناظر بر عادلانه بودن توزیع کالا و خدماتی است که به جهت کمیاب بودن مورد توجه آحاد جامعه است.
دو پرسش اساسی در باب عدالت اجتماعی
بنابراین رویکرد جامعهشناختی به عدالت اجتماعی، منطقاً در پی پاسخگویی به دو پرسش خواهد بود: 1) بررسی آنچه که میبایست به نحوی عادلانه توزیع شود و 2) کشف معنا و محتوای بینالاذهانیِ «عادلانه بودن»؛ و چون در پاسخ به پرسش اول به فهرستی از امور نایل میشویم، پس پرسش دوم نیز به تفکیک کالاهای توزیع شده قابل طرح خواهد بود. پاسخ به این دو پرسش فراهمکننده چارچوبی است که آرای فلاسفه و اندیشمندان اجتماعی اعصار مختلف را می توان ذیل آن تعریف کرد؛ بهطوری که بتوان تشخیص داد هر صاحب نظری در مورد "موضوع توزیع" و "چگونگی توزیع" آن چه نظری دارد.
مدلی برای تحلیل جامعه شناختی عدالت
عدالت؛ نوعی تجویز
نوشتار حاضر درصدد ارائه چارچوبی جامعهشناسانه برای تحلیل موضوع "عدالت اجتماعی" است. این سوال مطرح است که جامعه شناسی،"هست ها"ی اجتماعی را بررسی میکند در حالی که عدالت در محدوده " بایدها و تجویزها"ست و مطالعه آن به مثابه فضیلتی فردی و اجتماعی، بیشتر موضوع بررسی فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست است.ازاین منظر عدالت درحیطه عقل عملی قرارگرفته و حکم به عقلی بودن حُسن عدل و کلّی عدالت صادرمی شود. در این معنا، عدالت موضوعی نیست که بتوان درستی و نادرستی را بر آن حمل کرد،عدالت نوعی تجویز است که گاه خطاب به تمام مردم است و گاه طیف خاصی از مخاطبان را مد نظر دارد.
عدالت اجتماعی ناظر بر توزیع عادلانه کالا و خدمات است
چنانچه قایل باشیم که جامعه شناسی علم هست ها- نه بایدها- ست دراین صورت بررسی علمی یک امر تجویزی چه معنایی خواهد داشت؟ پاسخ این است که اگر تجویزی، فارغ از منشا و ریشه آن، خصلتی بینالاذهانی یافت و بخشی از یک فرهنگ یا خردهفرهنگ قرار گرفت، در آن صورت یک «وجود اجتماعی» پیدا می کند که مانند هر «امر واقعی» منشا اثر بوده و می توان آن را مورد بررسی جامعه شناختی قرارداد. بدین صورت چارچوب یک پژوهش علمی و تجربی درباره عدالت اجتماعی، به عنوان یکی از مناقشه برانگیزترین انواع عدالت، موضوعیت خواهد یافت. عدالت اجتماعی ناظر بر عادلانه بودن توزیع کالا و خدماتی است که به جهت کمیاب بودن مورد توجه آحاد جامعه است.
دو پرسش اساسی در باب عدالت اجتماعی
بنابراین رویکرد جامعهشناختی به عدالت اجتماعی، منطقاً در پی پاسخگویی به دو پرسش خواهد بود: 1) بررسی آنچه که میبایست به نحوی عادلانه توزیع شود و 2) کشف معنا و محتوای بینالاذهانیِ «عادلانه بودن»؛ و چون در پاسخ به پرسش اول به فهرستی از امور نایل میشویم، پس پرسش دوم نیز به تفکیک کالاهای توزیع شده قابل طرح خواهد بود. پاسخ به این دو پرسش فراهمکننده چارچوبی است که آرای فلاسفه و اندیشمندان اجتماعی اعصار مختلف را می توان ذیل آن تعریف کرد؛ بهطوری که بتوان تشخیص داد هر صاحب نظری در مورد "موضوع توزیع" و "چگونگی توزیع" آن چه نظری دارد.