وی افزود: قطبی شدگی اقتصادی ویژگی جوامع سرمایه داری است. قطبی شدگی سیاسی هم ویژگی جوامع فاشیستی و تا حدودی سوسیالیستی است. یعنی در آنجا است که شاهد این هستیم که می خواهند یک فضای صفر و یک و یک فضای بسته را تعبیه کرده و یک مشارکت محدود و به اصطلاح تعیین شده ای را در اختیار داشته باشند. برای اینکه باید سیاست هایی اتخاذ شود که در خدمت آن فضای قطبی سیاسی باشد.
بنابراین باید جلوی این افراد ایستاد، حال این افراد ممکن است با لطایف الحیلی این کار را در کشور انجام دهند، برخی به نام دموکراسی، برخی به نام دینداری و با قرائتی خاص از دین که حضور و حق مردم را بر نمی تابد و صرفا یک حضور و نگاه تکلیف گرا را به مردم تحمیل می کند.
حوزه انتخاب، معطوف به آگاهی است
افروغ با اشاره به اینکه در انتخابات گذشته شاهد این فضا بوده ایم گفت: همواره عده ای کوشیده اند تا فضا را قطبی کنند، یک طرف حق مطلق و طرف مقابل باطل مطلق، یک طرف طرفدار دموکراسی و طرف مقابل طرفدار فاشیسم و اقتدارگرایی معرفی شود. واقعا باید جلوی این افرادی را گرفت.
باید احساس تکلیف نمود داشته باشد و مردم احساس کنند که در سرنوشتشان شریک هستند، حقوقی در این نظام سیاسی دارند و با توجه به پایه مردمی حکومت و در قالب مردم سالاری دینی و برای تثبیت و تقویت آن در داخل و خارج باید پای صندوق های رای رفت و رای داد.
اینجا حوزه ای است که هر کس در تعیین مصداق، خود مرجع تقلید خودش است و باید از خودش تقلید کند و مسوولیت فردی، اجتماعی و اخروی انتخابش را عهده دار شود. اصولا اینجا حوزه، حوزه اختیار آگاهانه افراد است. تشخیص اینکه به چه کسی رای بدهند و چه کسی را اصلح بدانند با خود افراد است.
افروغ تصریح کرد: در سیاست هم همین طور است و اقوام و گروه های مختلف باید بتوانند در عرصه تصمیم گیری، اجرا و نظارت در سطوح مختلف حضور فعالی داشته باشند. در عرصه فرهنگ هم همین طور است و مشارکت فرهنگی دست کمی از مشارکت های سیاسی و اقتصادی ندارد.