در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۵۱۱۱
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۱
تقدم با کدام است؟ تمدن یا معرفت
داود فیرحی: قاعده ای در جهان اسلام مطرح است که تاسیس تمدن ها و دولت ها را بر اساس نوعی خردمندی می داند./ پارسانیا: علوم تجربی نیز دارای نسبتی با تمدن است. به سخن دیگر یکی از اقتضائات تمدن جدید علوم تجربی است.
رابطه بین تمدن و معرفت، تقدم و تاخر آنها شاید از همان سوال های کلاسیکی باشد که هنوز هم محل مناقشه است. آیا تمدن های پیشرفته، به تولید و باز تولید معرفت دست می زنند؟ یا دایره وسیع معرفتی، یک تمدن بزرگ می سازد؟ این بحث حتی در آرا امیل دورکیم و نظریه جبر اجتماعی او نمود یافته است. دورکیم فکر علمی را زاییده و محصول رهایی از جبر اجتماعی می داند. مناظره حجج ‌اسلام حمید پارسانیا و داوود فیرحی درباره نسبت تمدن و معرفت که در شماره 29 و 30 ماهنامه زمانه منتشر شد، از جذابیت های خاصی برخوردار است که گروه راهبرد خبرگزاری دانا با تلخیص آن را بازنشر می کند.
 
حمید پارسانیا: معرفت مفهومی است که نباید آن را با علم یکی دانست. در حوزه فرهنگی‌ ما به فقه، فلسفه، کلام و طبیعیات و پزشکی علم می‌گفتند و هرکس را که در این حوزه‌ها صاحب دانش بود عالم می‌نامیدند، اما امروز فلسفه علم خوانده نمی‌شود، بلکه در دایره انسانیات قرار می‌گیرد و علم به دانش آزمون‌پذیر تجربی محدود می‌شود. این موضوعی معقول است که حقیقت معرفت، علم و دانش در متن فرهنگ و تمدن رقم می‌خورد، اما آنچه پذیرفته‌شده نیست فرهنگی و تمدنی خواندن کل دانش و تاریخی دانستن علم و معرفت است. از پیامدهای باور به تأثیرپذیری کل دانش از فرهنگ و تمدن نسبیت حقیقت، معرفت و دانش است که هیچ فرهنگ و تمدنی نمی‌تواند آن را بپذیرد.

داود فیرحی: قاعده‌ای در جهان اسلام مطرح است که تاسیس تمدن‌ها و دولت‌ها را بر اساس نوعی خردمندی می‌داند. براساس این قاعده، اگر خردمندی منسجم باشند، تمدن‌ها باقی می‌مانند و دانش‌ها در درون آنها سر برمی‌آورند. مطالعه بیشتر و فراتر از تمدن اسلامی آشکار ساخت که این قاعده فقط مخصوص جهان اسلام نیست و در جاهای دیگر هم وجود دارد.

پارسانیا: جناب فیرحی این بحث را به حوزه دانش سیاسی محدود کردند و علوم تجربی یا ساینس را کنار گذاشتند، اما به باور من بحث در همه این ‌جهات دنباله دارد و ساینس نیز دارای نسبتی با تمدن است. به سخن دیگر یکی از اقتضائات تمدن جدید ساینس و اصلاً علم را به این معنا، به‌کاربردن است. در تمدن جدید حوزه حیات و زندگی انسان خارج از حوزه معرفت علمی هستند.

فیرحی: به نظر من در نص تناقض نیست، بلکه تناقض‌ها ما هستیم. تناقض‌های ذهن ما نص را متناقض می‌کند. این متناقض‌ها فقط به متن قرآن محدود نمی‌شود، بلکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به‌ویژه اصول ۱۲۰، ۷، ۶، ۵ و ۱۶۰، که مربوط به بحث اسلامیت، ولایت فقیه و حاکمیت ملی هستند، نیز مشاهده می‌شوند؛ حال آنکه در هیچ کدام اینها تناقض نیست، بلکه ما در اینها تناقض می‌کنیم، این یکی از معضلات دانش‌های بشری است که از محدودیت دانش‌ها سرچشمه می‌گیرد و غیر از این راه دیگری نداریم.

پارسانی: آیا شما آن تمایزی را که بنده در بحث نسبیت بیان کردم و نسبیت فهم را از نسبیت به معنای محدودیت متمایز دانستم قبول ندارید؟

فیرحی: ینها الفاظ است و بحث بر سر آنها فایده چندانی ندارد. دانش ما محدود و نسبی است. منظور از محدود بودن دانش آن است که ما همه را نمی‌فهمیم، و نسبی بودن به معنای آن است که آنچه دست ماست نسبت به آنچه دست.

پارسانیا: نسبی است یعنی اینکه شما هیچی نمی‌فهمید…

فیرحی: نه، هیچ‌کس غیر از شکاکان مطلق چنین حرفی نزده‌اند. در صورت پذیرش چنین دیدگاهی دانش تولید نمی‌شود. ما می‌فهمیم جهان هست، اما کنه‌اش را نمی‌فهمیم؛ می‌فهمیم نص هست، اما کنه‌اش را نمی‌فهمیم.

پارسانیا: منظور من از بحث نسبیت آن بود که آیا ما امکان فهم محدود این متن را داریم یا خیر؟ در امکان فهم محدود، اگر دربارة مسئله‌ای، به ظاهری نقیض رسیدیم، باید بگوییم یکی غلط است و دیگری درست، اما ما نمی‌دانیم کدام درست است و کدام غلط، اما اگر بگوییم هر دو طرف نقیض به یک اندازه اعتبار دارند، از کانون اعتبار خارج شده‌‌ایم، البته ممکن است قدرت باشد و بگوییم هرکس یک نظام قدرتی دارد و یک طور آن را می‌فهمد. برای گریز از ایدئولوژیک کردن دانش باید پذیرفت که ما می‌توانیم این امر را بفهمیم، اما محدود. این فهم ما هم ممکن است خطا یا درست باشد. ما نباید کسی را به فهم نادرست متهم کنیم. زمانی می‌توان فهمید که کسی در فهم خود اشتباه کرده است که دو طرف به تناقض رسیده باشند و اگر به دو نقیض رسیدیم، یکی به درست رسیده است و دیگری به نادرست.

فیرحی: ایدئولوژیک شدن یک نظریه و تفسیر به این معناست که آن نظریه یا تفسیر از حمایت بیرونی برخوردار شده است.

ارسال نظر