در شبهای قدر متن یکی از سخنرانی های استاد فاطمینیا درباره این شب جلیل القدر را در زیر بخوانید:
رمضان سوزاننده گناهان
در قرآن می فرماید: «شهر رمضان الذي انزل فيه القران هدى للناس وبينات من الهدى والفرقان» بعضی از روایات ناظر است بر اینکه رمضان اصلا از نام های خداست و حتی حدیث داریم که می فرماید: «لا تقولو جاء رمضان و ذهب رمضان» نگویید رمضان آمد و رمضان رفت قولوا جاء شهر رمضان بگویید ماه رمضان آمد.
یک سال مانده به شب قدر به فکر شب قدر باشید
حالا چیزی به دنبال همان رمضان عرض کنم که وصل بشود به مساله شب های قدر که این برای ما بسیار مهم است، خب اگر ما الان چند شب مانده به شب قدر به فکر شب قدر هستیم هنر نمی کنیم.
جمال السالکین آیت الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی قدس الله روحه می نویسد یک سال مانده به شب قدر به فکر شب قدر باشید، من نمی گویم که الان این جمله را می فهمم، ادعا ندارم اما انقدر بگویم که در جوانی که این مطلب را دیدم خیال خامی داشتم، خیال می کردم که این مرد بزرگ می خواهد بگوید که یعنی آدم تقویمش را نگاه کند آن شب مثلا به خانه دوستش نرود، آن شب عروسی نرود، آن شب را ضایع نکند و ازاین حرف ها.
بعد فهمیدم که نه مقصودش این نیست میخواهد بگوید در طول سال کاری نکنی که آن کار شب قدر بیاد جلوی تو را بگیرد. یک دلی شکستی بدست نیاوردی همینطور که سرگرم بک یا الله هستی اون دل میاد میگه یواش برو کجا میری! حقی رو ضایع کردی هنوزجبران نکردی، پدر رو خشمگین کردی، دل مادررو شکستی و هکذا.
اقسام گناهان
پس اجازه بدهید باز برگردیم به کلمه رمضان تا ان شاء الله دنبال مطلب را بگیریم. پس روایت می فرماید که رمضان یعنی گناهان را می سوزاند، خب بله روایات زیادی داریم که در هر افطاری پروردگار هزاران هزار از این گنه کاران را می بخشد،
در این دعا می خوانیم که: «من علی بفکاک رقبتی من النار فیمن تمن علیه». بر من منت بگذار که این گردن من را از آتش آزاد کنی جزو آن مردمی که آنها را آزاد می کنی و بر آنها منت می گذاری نه فقط من را ببخشی.
بنابراین گناهان بخشیده می شود اما گناهان چند نوع است، بعضی از گناهان است که حق الله است، بین خود و خدا یک خطائی کردیم و حالا پشیمان هستیم توبه می کنیم، تازه حق الله هم دو جور است بعضی از حق الله ها هست که با استغفار و توبه کار تمام نمی شود مثلا خدای ناکرده یک نفر کاهل نماز بوده حالا ناراحت است که چرا کاهل نماز بوده ولی این بس نیست قضای اینها را هم باید بجا بیاورد، حق کسی را ضایع کرده خب برو جبران کن، بعضی حق الله ها نه اصلا به کسی ارتباط نداشه بین خدا و بنده بوده حالا پشیمان است، ناراحت است، اصلا واقعا ناراحت است که چرا من این کار را کردم خدا او را برای همین ناراحتیش می بخشد حتی روایات نشان می دهد اسغفرالله گفتن شرایط کمال است. میفرماید «کفی بندم توبة». می فرماید که همان پشیمانی از لحاظ توبه کافی است.
نهی از اعتراف به گناهان نزد مخلوق
اصلا حتی نمی خواهد حتی به کسی بگوید، بعضی ها می آیند به مردم می گویند که من یک وقتی فلان گناه را مرتکب شده ام، پشیمان است ها، ولی اصلا چرا می آیی می گویی؟!
روایت داریم یک نفر آمد در محضر حضرت سید انبیاء ایستاد گفت که یا رسول الله من زنا کردم، حضرت صورتش را برگرداند که یعنی من نشنیده ام، رفت از آن طرف آمد گفت آقا من زنا کردم حضرت باز صورت مبارکش را برگرداند، رفت از طرف سوم و بالاخره از طرف چهارم آمد، آخر حضرت فرمود: از این مردم تعجب می کنم که خدا عیوب اینها را پرده کشیده است خودشان به دست خودشان عیبشان را فاش می کنند.
چی کار داری بنده خدا، گناهی کردی، پشیمانی، ناراحتی، توبه کن خدای متعال می بخشد اصلا خدا دوست ندارد مومنین لکه دار شوند، شیوه خدا این است که همیشه زیبایی ها را ظاهر می کند، قبیح ها را می پوشاند، از دعاهای خیلی عظیم القدر است که می فرماید: «یا من اظهرالجمیل» ای خدایی که زیبا را ظاهر می کند و «ستر القبیح» قبیح را می پوشاند. الان شما ببینید همه ما در اجتماع یک آبرویی داریم، چرا داریم؟ برای اینکه خدا زیبایی های ما را ظاهر کرده است، اگر خدا بدی های ما را ظاهر می کرد، آیا ما این آبرو را داشتیم؟
یا در دعای کمیل می خوانید که می فرماید: «کم من قبیح سترته» خدایا من چه قدر قبیح داشتم که تو پوشاندی «و کم من ثناء الجمیل لست اهل له نشرته» آدم از این کرم، اکرم اکرمین باید عمری شرمنده بشود ببینید شما، اگر من و امثال من از کسی چیزی بدانیم می رویم آن را می گوییم یک چیزی هم می گذاریم رویش، اما خدا قبایحی را از ما می داند که می پوشاند یک آرایشی هم می دهد که می توانیم زنگی کنیم. طرف خوابیده تا دم آفتاب، نماز صبحش قضاست اما بر زبان ها انداخته که این نماز شبش ترک نمی شود!
عجب خدایی، عجب کرمی «کم من قبیح سترته» فقط این نیست که قبیح را بپوشاند «و کم من ثناء الجمیل لست اهل له نشرته» چقدر ثناء جمیل برای من منشتر ساختی.
دستورالعملی برای شبهای قدر
بنابراین گناهان چند قسم هستند، این ماه مبارک رمضان گناهان را می سوزاند، نسبت به بقیه گناهان که باید قدمی برداشته شود، پولی است باید داده بشود، دلی است باید بدست آورده شود، نمازی است باید قضا شود، خب اینها را ما باید در این ماه تجدید نظر کنیم و من گاهی اوقات اینطور به دوستان عرض می کنم مخصوصا در شب های قدر می گویم شما که الان نشسته اید روبه قبله می خواهید «بک یا الله» بگویید، الان امکان بعضی از جبران ها نیست، الان تو درهمین شب بلند بشوی بروی فلان شهرستان آن دل را بدست بیاری یا آن پول را بدهی یا مثلا حدود دو سال، سه سال نماز قضا همین جا فی المجلس بجا بیاری اینکه امکان ندارد، اما من به رفقا اینطور می گویم، می گویم به خدا عرض کنید که خدایا من با تو عهد می کنم که از اینجا آمدم بیرون در اولین فرصت ودر اولین امکان این قدم ها را بردارم و تو به آن کرم بی پایان که داری کاری کن که امشب اینها مانع اجابت دعای من نشوند.
اینطور به رفقا می گویم و یقین هم بدانید که ان شاء الله موثر است چون خدا از دل ها آگاه است، من یک بنده ای هستم یک کارهایی کرده ام، خطاهایی کرده ام الان هم شب قدر است، می خواهم یک کاری بکنم خب اینجا دستم نمی رسد به بعضی از جبران ها، خدا کریمتر از این است که اینجا بیاید با من تسوی حساب بکند، یک وقت هست بنده بی خیال است می گوید حالا امشب «بک یا الله» را می گوییم، احیا را نگه می داریم حالا آن هم اگر شد شد! اصلا نمی داند قضیه چیست! اما یک وقت نه، با تمام وجود ناراحت است، که این چه کارهایی بود من کردم، خدایا به من یک مهلتی بده جبران کنم، ناراحت است اصلا، اگر حالتش اینطور باشد در این ماه مبارک رمضان، مخصوصا در لیالی قدر قطعا پروردگار او را می بخشد و دعایش را مستجاب می کند.
اما غیر از این باشد آقا مساله مشکل است، یکی از بزرگان در همین تهران بود که چشم برزخی داشت، یکی از شاگردان او برایم نقل کرد، گفت: در یک مجلسی که قرار بود آن ولی خدا که چشم برزخی داشته دعا بخواند و مردم هم با او بخوانند خلاصه ارادتمندان و شاگردان همه جمع شده بودند که دعا خوانده شود. قبل از اینکه دعا شروع شود، جوانی آمد از ایشان چیزی سوال کرد، که در این مساله نه دل شکستن در کارش بوده است نه چیزی بوده، خلاصه یک جوری مساله پیش آمد که مثل اینکه اآن جوان ناراضی از کنار ایشون رفت و شاید حق هم نداشته که ناراضی بشود اما اینها که چیزی بدست می آورند خیلی حساس هستند، محنت قرب ز بعد افزون است، دست و پاشان خلاصه میلرزد، می گوید بالاخره چراغ ها را خاموش کردند دعا شروع شد، می گوید وسط دعا این ولی خدا آنچنان فریاد کشید مثل کسی که ناگهان او را ماری زده باشد، گفت آن جوان کجا رفت؟ بیاید که صحبت کنیم! توجه فرمودید، در همان تاریکی شب مثل اینکه نشانش دادند که امشب شما یک مانعی دارید نمی توانید پیش برید.
شب قدر کدام است؟
بله علی کل حال مطلب خیلی حساس است. و اما راجع به لیالی قدر هم چیزی عرض کنم که ان شا الله یک حالت تهیأ و حالت آمدگی نسبت به خود بنده و شما عزیزان حاصل شود، و آن این است که هر سه شب قدر بالاخره اینها مظان استجابت دعاست، شب نونزدهم احتمال شب قدر بودنش ضعیفتر از شب بیست ویکم است و شب بیست و یکم احتمال شب قدر بودنش ضعیفتر از شب بیست و سوم است، شب بیست و سوم احتمال قدر بودنش از این دو شب قوی تر است منتها نه این است که احتمال در آن دو شب منفی باشد، نه اصلا روایت دلادت دارد بر اینکه تکرار کنید حاجاتتان را، هرچه شب نونزدهم گفتی شب بیست و یکم هم دوباره آنها رو بگو، بیست و یکم گفتی بیست و سوم هم بگو، منتها ما یک وقتی قم که بودیم عملکرد بعضی از بزرگان، اولیا را می دیدیم، اینها با بیست و سوم آنچنان برخورد می کردند که تقریبا مثل کسی که یقین دارد.
درک شب قدر
روایات زیادی هم داریم که بعضی از بندگان در یک صوری شب قدر را درک می کنند، البته این هم حرف بزرگی است، حالا شب قدر را درک کردن شاید به این معنا نباشد که واقعا بداند شب قدر کدامیک است، حالا من نمی دانم، یک همچین ولیی ممکن هم هست باشد، بعید نیست که کسی به اون رتبه برسد، مجاز هم نباشد به کسی بگوید، اما شاید یکی از مصادیق اینکه شب قدر را درک می کنند این باشد که بندگان توبه کنند، انابه کنند خدا آن شب قدر واقعی، ناخودآگاه به اینها یک حالی می دهد، اصلا خودش هم متوجه نیست،آن شب حالش قوی تر می شود، آن شب توفیقش بیشتر می شود.
خب آقا شب قدر عجیب است، ما از خودمان که نمی گوییم، قرآن می فرماید «لیلة القدر خیر من الف شهر» شب قدر از هزار ماه با فضیلتتر است، و عرض کنم که شب قدر یک اسراری دارد که گاهی آن اسرار به دست بعضی از بزرگان ظهور می کند، ما در اون طمع نیستیم که برسیم به پای آنها، حالا اگر بخواهیم برسیم کسی مانع نیست، در باز است، اما اینرا عزیزان جوان توجه کنند که گاهی وقت ها بعضی چیز ها که از بزرگان نسبت به شب های قدر می شنویم آن نه برای این است که بناست همه آنطور باشند، آن برای این است که مردم ذائقه شان بیدار بشود آن شب را خوب بشناسند و از آن شب استفاده کنند، اگر شما شنیدید که مثلا برای یک ولیی شب بیست و سوم یک مکاشفه بزرگی باز شده است حالا به آن به این معنا نیست که تو برو آن شب مکاشفه داشته باش، حالا اگه داشتی، به آن حد رسیدی، خب برو برس مبارکت باشد، کسی جلویت نمی گیرد، در باز است سنت خدا تعطیل نشده است، اما عملا می دانیم که همه به آن حد نمی رسند پس بنابراین اقلا اینها کاشفیت دارد که ما آن شب را خوب بشناسیم.
رمضان سوزاننده گناهان
در قرآن می فرماید: «شهر رمضان الذي انزل فيه القران هدى للناس وبينات من الهدى والفرقان» بعضی از روایات ناظر است بر اینکه رمضان اصلا از نام های خداست و حتی حدیث داریم که می فرماید: «لا تقولو جاء رمضان و ذهب رمضان» نگویید رمضان آمد و رمضان رفت قولوا جاء شهر رمضان بگویید ماه رمضان آمد.
یک سال مانده به شب قدر به فکر شب قدر باشید
حالا چیزی به دنبال همان رمضان عرض کنم که وصل بشود به مساله شب های قدر که این برای ما بسیار مهم است، خب اگر ما الان چند شب مانده به شب قدر به فکر شب قدر هستیم هنر نمی کنیم.
جمال السالکین آیت الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی قدس الله روحه می نویسد یک سال مانده به شب قدر به فکر شب قدر باشید، من نمی گویم که الان این جمله را می فهمم، ادعا ندارم اما انقدر بگویم که در جوانی که این مطلب را دیدم خیال خامی داشتم، خیال می کردم که این مرد بزرگ می خواهد بگوید که یعنی آدم تقویمش را نگاه کند آن شب مثلا به خانه دوستش نرود، آن شب عروسی نرود، آن شب را ضایع نکند و ازاین حرف ها.
بعد فهمیدم که نه مقصودش این نیست میخواهد بگوید در طول سال کاری نکنی که آن کار شب قدر بیاد جلوی تو را بگیرد. یک دلی شکستی بدست نیاوردی همینطور که سرگرم بک یا الله هستی اون دل میاد میگه یواش برو کجا میری! حقی رو ضایع کردی هنوزجبران نکردی، پدر رو خشمگین کردی، دل مادررو شکستی و هکذا.
اقسام گناهان
پس اجازه بدهید باز برگردیم به کلمه رمضان تا ان شاء الله دنبال مطلب را بگیریم. پس روایت می فرماید که رمضان یعنی گناهان را می سوزاند، خب بله روایات زیادی داریم که در هر افطاری پروردگار هزاران هزار از این گنه کاران را می بخشد،
در این دعا می خوانیم که: «من علی بفکاک رقبتی من النار فیمن تمن علیه». بر من منت بگذار که این گردن من را از آتش آزاد کنی جزو آن مردمی که آنها را آزاد می کنی و بر آنها منت می گذاری نه فقط من را ببخشی.
بنابراین گناهان بخشیده می شود اما گناهان چند نوع است، بعضی از گناهان است که حق الله است، بین خود و خدا یک خطائی کردیم و حالا پشیمان هستیم توبه می کنیم، تازه حق الله هم دو جور است بعضی از حق الله ها هست که با استغفار و توبه کار تمام نمی شود مثلا خدای ناکرده یک نفر کاهل نماز بوده حالا ناراحت است که چرا کاهل نماز بوده ولی این بس نیست قضای اینها را هم باید بجا بیاورد، حق کسی را ضایع کرده خب برو جبران کن، بعضی حق الله ها نه اصلا به کسی ارتباط نداشه بین خدا و بنده بوده حالا پشیمان است، ناراحت است، اصلا واقعا ناراحت است که چرا من این کار را کردم خدا او را برای همین ناراحتیش می بخشد حتی روایات نشان می دهد اسغفرالله گفتن شرایط کمال است. میفرماید «کفی بندم توبة». می فرماید که همان پشیمانی از لحاظ توبه کافی است.
نهی از اعتراف به گناهان نزد مخلوق
اصلا حتی نمی خواهد حتی به کسی بگوید، بعضی ها می آیند به مردم می گویند که من یک وقتی فلان گناه را مرتکب شده ام، پشیمان است ها، ولی اصلا چرا می آیی می گویی؟!
روایت داریم یک نفر آمد در محضر حضرت سید انبیاء ایستاد گفت که یا رسول الله من زنا کردم، حضرت صورتش را برگرداند که یعنی من نشنیده ام، رفت از آن طرف آمد گفت آقا من زنا کردم حضرت باز صورت مبارکش را برگرداند، رفت از طرف سوم و بالاخره از طرف چهارم آمد، آخر حضرت فرمود: از این مردم تعجب می کنم که خدا عیوب اینها را پرده کشیده است خودشان به دست خودشان عیبشان را فاش می کنند.
چی کار داری بنده خدا، گناهی کردی، پشیمانی، ناراحتی، توبه کن خدای متعال می بخشد اصلا خدا دوست ندارد مومنین لکه دار شوند، شیوه خدا این است که همیشه زیبایی ها را ظاهر می کند، قبیح ها را می پوشاند، از دعاهای خیلی عظیم القدر است که می فرماید: «یا من اظهرالجمیل» ای خدایی که زیبا را ظاهر می کند و «ستر القبیح» قبیح را می پوشاند. الان شما ببینید همه ما در اجتماع یک آبرویی داریم، چرا داریم؟ برای اینکه خدا زیبایی های ما را ظاهر کرده است، اگر خدا بدی های ما را ظاهر می کرد، آیا ما این آبرو را داشتیم؟
یا در دعای کمیل می خوانید که می فرماید: «کم من قبیح سترته» خدایا من چه قدر قبیح داشتم که تو پوشاندی «و کم من ثناء الجمیل لست اهل له نشرته» آدم از این کرم، اکرم اکرمین باید عمری شرمنده بشود ببینید شما، اگر من و امثال من از کسی چیزی بدانیم می رویم آن را می گوییم یک چیزی هم می گذاریم رویش، اما خدا قبایحی را از ما می داند که می پوشاند یک آرایشی هم می دهد که می توانیم زنگی کنیم. طرف خوابیده تا دم آفتاب، نماز صبحش قضاست اما بر زبان ها انداخته که این نماز شبش ترک نمی شود!
عجب خدایی، عجب کرمی «کم من قبیح سترته» فقط این نیست که قبیح را بپوشاند «و کم من ثناء الجمیل لست اهل له نشرته» چقدر ثناء جمیل برای من منشتر ساختی.
دستورالعملی برای شبهای قدر
بنابراین گناهان چند قسم هستند، این ماه مبارک رمضان گناهان را می سوزاند، نسبت به بقیه گناهان که باید قدمی برداشته شود، پولی است باید داده بشود، دلی است باید بدست آورده شود، نمازی است باید قضا شود، خب اینها را ما باید در این ماه تجدید نظر کنیم و من گاهی اوقات اینطور به دوستان عرض می کنم مخصوصا در شب های قدر می گویم شما که الان نشسته اید روبه قبله می خواهید «بک یا الله» بگویید، الان امکان بعضی از جبران ها نیست، الان تو درهمین شب بلند بشوی بروی فلان شهرستان آن دل را بدست بیاری یا آن پول را بدهی یا مثلا حدود دو سال، سه سال نماز قضا همین جا فی المجلس بجا بیاری اینکه امکان ندارد، اما من به رفقا اینطور می گویم، می گویم به خدا عرض کنید که خدایا من با تو عهد می کنم که از اینجا آمدم بیرون در اولین فرصت ودر اولین امکان این قدم ها را بردارم و تو به آن کرم بی پایان که داری کاری کن که امشب اینها مانع اجابت دعای من نشوند.
اینطور به رفقا می گویم و یقین هم بدانید که ان شاء الله موثر است چون خدا از دل ها آگاه است، من یک بنده ای هستم یک کارهایی کرده ام، خطاهایی کرده ام الان هم شب قدر است، می خواهم یک کاری بکنم خب اینجا دستم نمی رسد به بعضی از جبران ها، خدا کریمتر از این است که اینجا بیاید با من تسوی حساب بکند، یک وقت هست بنده بی خیال است می گوید حالا امشب «بک یا الله» را می گوییم، احیا را نگه می داریم حالا آن هم اگر شد شد! اصلا نمی داند قضیه چیست! اما یک وقت نه، با تمام وجود ناراحت است، که این چه کارهایی بود من کردم، خدایا به من یک مهلتی بده جبران کنم، ناراحت است اصلا، اگر حالتش اینطور باشد در این ماه مبارک رمضان، مخصوصا در لیالی قدر قطعا پروردگار او را می بخشد و دعایش را مستجاب می کند.
اما غیر از این باشد آقا مساله مشکل است، یکی از بزرگان در همین تهران بود که چشم برزخی داشت، یکی از شاگردان او برایم نقل کرد، گفت: در یک مجلسی که قرار بود آن ولی خدا که چشم برزخی داشته دعا بخواند و مردم هم با او بخوانند خلاصه ارادتمندان و شاگردان همه جمع شده بودند که دعا خوانده شود. قبل از اینکه دعا شروع شود، جوانی آمد از ایشان چیزی سوال کرد، که در این مساله نه دل شکستن در کارش بوده است نه چیزی بوده، خلاصه یک جوری مساله پیش آمد که مثل اینکه اآن جوان ناراضی از کنار ایشون رفت و شاید حق هم نداشته که ناراضی بشود اما اینها که چیزی بدست می آورند خیلی حساس هستند، محنت قرب ز بعد افزون است، دست و پاشان خلاصه میلرزد، می گوید بالاخره چراغ ها را خاموش کردند دعا شروع شد، می گوید وسط دعا این ولی خدا آنچنان فریاد کشید مثل کسی که ناگهان او را ماری زده باشد، گفت آن جوان کجا رفت؟ بیاید که صحبت کنیم! توجه فرمودید، در همان تاریکی شب مثل اینکه نشانش دادند که امشب شما یک مانعی دارید نمی توانید پیش برید.
شب قدر کدام است؟
بله علی کل حال مطلب خیلی حساس است. و اما راجع به لیالی قدر هم چیزی عرض کنم که ان شا الله یک حالت تهیأ و حالت آمدگی نسبت به خود بنده و شما عزیزان حاصل شود، و آن این است که هر سه شب قدر بالاخره اینها مظان استجابت دعاست، شب نونزدهم احتمال شب قدر بودنش ضعیفتر از شب بیست ویکم است و شب بیست و یکم احتمال شب قدر بودنش ضعیفتر از شب بیست و سوم است، شب بیست و سوم احتمال قدر بودنش از این دو شب قوی تر است منتها نه این است که احتمال در آن دو شب منفی باشد، نه اصلا روایت دلادت دارد بر اینکه تکرار کنید حاجاتتان را، هرچه شب نونزدهم گفتی شب بیست و یکم هم دوباره آنها رو بگو، بیست و یکم گفتی بیست و سوم هم بگو، منتها ما یک وقتی قم که بودیم عملکرد بعضی از بزرگان، اولیا را می دیدیم، اینها با بیست و سوم آنچنان برخورد می کردند که تقریبا مثل کسی که یقین دارد.
درک شب قدر
روایات زیادی هم داریم که بعضی از بندگان در یک صوری شب قدر را درک می کنند، البته این هم حرف بزرگی است، حالا شب قدر را درک کردن شاید به این معنا نباشد که واقعا بداند شب قدر کدامیک است، حالا من نمی دانم، یک همچین ولیی ممکن هم هست باشد، بعید نیست که کسی به اون رتبه برسد، مجاز هم نباشد به کسی بگوید، اما شاید یکی از مصادیق اینکه شب قدر را درک می کنند این باشد که بندگان توبه کنند، انابه کنند خدا آن شب قدر واقعی، ناخودآگاه به اینها یک حالی می دهد، اصلا خودش هم متوجه نیست،آن شب حالش قوی تر می شود، آن شب توفیقش بیشتر می شود.
خب آقا شب قدر عجیب است، ما از خودمان که نمی گوییم، قرآن می فرماید «لیلة القدر خیر من الف شهر» شب قدر از هزار ماه با فضیلتتر است، و عرض کنم که شب قدر یک اسراری دارد که گاهی آن اسرار به دست بعضی از بزرگان ظهور می کند، ما در اون طمع نیستیم که برسیم به پای آنها، حالا اگر بخواهیم برسیم کسی مانع نیست، در باز است، اما اینرا عزیزان جوان توجه کنند که گاهی وقت ها بعضی چیز ها که از بزرگان نسبت به شب های قدر می شنویم آن نه برای این است که بناست همه آنطور باشند، آن برای این است که مردم ذائقه شان بیدار بشود آن شب را خوب بشناسند و از آن شب استفاده کنند، اگر شما شنیدید که مثلا برای یک ولیی شب بیست و سوم یک مکاشفه بزرگی باز شده است حالا به آن به این معنا نیست که تو برو آن شب مکاشفه داشته باش، حالا اگه داشتی، به آن حد رسیدی، خب برو برس مبارکت باشد، کسی جلویت نمی گیرد، در باز است سنت خدا تعطیل نشده است، اما عملا می دانیم که همه به آن حد نمی رسند پس بنابراین اقلا اینها کاشفیت دارد که ما آن شب را خوب بشناسیم.