به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا(دانا خبر)، سال 83 بود که زمزمه توجه به مناطق گردشگری بیش از گذشته مورد توجه متولیان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قرار گرفت از این رو در اردیبهشت ماه همان سال آیین نامه اجرایی نحوه تشکیل و اداره مناطق نمونه گردشگری به شماره 6843ت 32400ک در سازمان میراث به تصویب رسید تا از این رو توجه به این مناطق با هدف توسعه گردشگری با ساختار درستی پیش برود.
هر چند که در سال های آغازین این حرکت خیلی خوب و مثبت ارزیابی شد اما پس از مدتی این آیین نامه نیز مانند سایر مصوبه ها با چالش های زیادی مواجه شد.
قرار بود که سرمایه گذاران به جای اینکه به طور همزمان به چند ارگان برای تامین آب، برق، و گاز و سایر نیازهای اولیه سر بزنند به سراغ اداره مناطق نمونه گردشگری سازمان میراث فرهنگی بروند و با داشتن مجوز از این اداره راه را کوتاه کنند و روند سرمایه گذاری خودر را تسهیل کنند.
اما شرایط برای سرمایه گذاران به این شکل پیش نرفت و آنها با چالش های متعددی دست و پنجه نرم می کردند؛ این چالشها به گونه ای بودند که مناطق نمونه گردشگری با وجود گذشت 5 سال از مصوب شدنشان بازهم دارای ضمانت اجرایی سرمایهگذاری نبودند؛ حتی بخش تسهیلات لازم برای این بخش و نظارتی که باید در خصوص عملیاتی شدن و تحقق طرح ها و برنامه ها در این بخش وجود داشته باشد با چالش رو به رو شد؛ چنانکه در بیشتر مواقع شاهد بودیم امکان سنجی سرمایهگذاری در مناطق نمونه گردشگری پس از بررسی های انجام شده در نظر گرفته می شدند و طرح جامع آن ارایه می شد.
مناطق نمونه گردشگری و روستاهای هدف گردشگری از جمله مصوباتی هستند که به دلیل کار غیرکارشناسانه در آنها نه تنها شاهد توسعه گردشگری نیستند بلکه توسعه گردشگری ناپایدار را طی می کنند. ساخت و سازهای بیضابطه، تصمیماتی که مبنای سیاسی دارند، عدم فرهنگ سازی و نبود زیرساخت ها در مناطق سبب شده تا این مناطق تنها یک نام را یدک بکشند.
تمام این امور نشان از عدم اجرایی شدن کار کارشناسانه در مناطق نمونه گردشگری دارد؛ چراکه خود مسوولان نیز بر ساخت و ساز بی ضابطه تاکید داشتند و خواستار عملیاتی شدن کار کارشناسانه درخصوص مناطق نمونه گردشگری بودند. این درحالی است که تاکنون چنین مهمی نه تنها محقق نشده بلکه بسیاری از مناطق نمونه گردشگری به حال خود رها شدهاند.
البته نکته قابل تامل دیگری که درخصوص مناطق نمونه گردشگری به چشم میآید تعاریف و معیارهای غیرکارشناسانه ای است که برای معرفی این مناطق درنظر گرفته شدهاند. در این میان مساحت منطقه تنها ملاک دولت برای معرفی منطقه نمونه گردشگری بود؛ چنانکه سبب ثبت بیش از 1300 منطقه نمونه در کشور شده است، به گونه ای که دفتر مناطق نمونه گردشگری از عدم مطابقت برخی از این مناطق با قوانین موجود و نداشتن توجیه اقتصادی و جاذبه های گردشگری در مناطق مذکور خبر داد.
محمد عباسی یکی از کارشناسان دفتر مناطق نمونه گردشگری سازمان میراث فرهنگی می گوید: هنگامی که منطقه یا روستایی بدون آنکه تسهیلات و زیرساخت های لازم برای حضور گردشگر در آن محیا شود، به عنوان بخشی از جاذبه های گردشگری معرفی می شود و گردشگران بدون آنکه آموزش لازم را ببینند وارد منطقه ای بکر و خاص می شوند، جز آسیب و از بین رفتن جاذبه گردشگری نتیجه ای حاصل نمی شود. در این میان نه تنها آن منطقه به لحاظ حضور گردشگر توسعه نخواهد یافت بلکه این امر تبدیل به ضد ارزشی برای منطقه خواهد شد که با مخالفت و پیشگیری مردم بومی رو به رو می شود.
وی می گوید: آسیب پذیری مناطق نمونه گردشگری و روستاهای هدف گردشگری با عناوین آنچنینی بالا رفته، چنانکه در بسیاری از موارد به دلیل غیرکارشناسی بودن امور و عدم آمادگی مناطق به لحاظ سخت افزاری و نرمافزاری مانند فرهنگسازی و آشنایی گردشگران با چگونگی حضور در مناطق، شاهد ازدست رفتن این مناطق هستیم.
به گفته عباسی، تا زمانی که روستاهای هدف گردشگری و مناطق نمونه گردشگری چنین مسیر غیر کارشناسانه ای را طی کنند، به جای توسعه گردشگری پایدار، گردشگری ناپایدار را طی خواهیم کرد.
به اعتقاد وی در شهرهای شمالی شاهد سرمایهگذاری های پراکنده در حوزه گردشگری هستیم و اگر این سرمایهگذاری ها هدفمند نشوند شاهد اتفاقی خواهیم بود که در متل قو استان مازندران به دلیل ساخت و سازهای بی رویه و سرمایه گذاری های بی برنامه افتاده است. این نوع سرمایهگذاری ها به گردشگری آسیب می رساند و استعدادها را تلف می کند.
در واقع می توان گفت، مناطق نمونه گردشگری؛ نه نمونه اند نه جاذبه گردشگری،هر چند که دید عموم جامعه این گونه است که هر 1366 منطقه نمونه مصوب دولت به عنوان مناطق نمونه گردشگری معرفی شده اند و همه آنها به بهرهبرداری خواهند رسید اما متاسفانه این ظاهر قضیه است و حقیقت چیز دیگری است.