اعتدال تکیه کلامِ این روزهای جامعه ایرانی است، رمزی برای گشودن رازهای سر به مهر دولت جدید. اعتدال مثل هر واژه دیگری، در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما، بسیار مبهم است. هیچکس حتی افراطیترینها نیز مدعی مشی اعتدال هستند. واقعا اعتدال چیست؟ اعتدالیون چه کسانی هستند؟ مرز میان «اعتدال و افراط» و «اعتدال و محافظهکاری» چگونه تبیین میشود؟ چرا جامعه ما بیش از اعتدال به افراط و تفریط گراییده است؟ تاریخ فکر اسلامی، چه میانهای با اعتدال دارد؟ کابینه معتدل چگونه کابینهای است و در عرصه سیاست که معمولا عرصهی افراط و تفریطها بوده، چگونه عمل خواهد کرد؟ به نظر میرسد در این روزهای جامعه ما، این سوالات بسیار اساسی است و باید تبیین شوند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا، بر آن است این مهم را به شور اندیشمندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی کشورمان بگذارد تا از این رهگذر به نکتهای روشن برسد و بتواند بگوید: اعتدال چیست؟
آنچه در پی می آید گفت وگوی اختصاصی خبرگزاری دانا با دکتر احد فرامرز قراملکی، مدیر گروه اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران است. این استاد دانشگاه معتقد است: کنار نهادن و یا مدیریت کردن واکنش های هیجانی و هوشمندانه برخورد کردن بستر اعتدال است.
احد فرامرز قراملکی، مدیر گروه اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران در گفت وگوی اختصاصی با گروه راهبرد خبرگزاری دانا، ضمن بیان پیشینه گفتمان اعتدال در تفکر فلسفی گفت: حقیقت امر این است که «هرکسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من»! اعتدال بر حسب رویکردهای مختلف تعریف های خیلی مختلفی دارد. درست است که ما در کلاس های درسی و پژوهشی می گوییم اولین سوال، سوال از چیستی است، اما به نظر من اینجا نباید اولین سوال از چیستی باشد. برای اینکه قبل از تعریف اعتدال باید ببینم با چه رهیافت و رویکردی به اعتدال نگاه می کنم. شاید قدیمی ترین مفهومی که بشر ساخته و روی آن تامل کرده، بحث اعتدال است. یعنی شما 6 قرن قبل از میلاد در تمدن شرق دور وقتی که به آموزه های کنفسیوسیی نگاه می کنید، رد پای اعتدال را می بینید و در یونان به ارسطو و افلاطون که می رسید اعتدال را می بینید. تا امروز هم در خیلی از زمینه ها این اعتدال مطرح می شود.
واکنش های هیجانی و عدم اعتدال
وی افزود: برای اعتدال هم رویکردهای مختلف و هم بسترهای مختلف وجود دارد. مثلا گاهی اعتدال در بسترهای سیاسی، یا در مناسبات بین شخصی یا در بحث های اقتصادی مطرح می شود. بنابراین من خیلی به یک توافق قاطع بر یک مفهوم سازی از اعتدال خوشبین نیستم. اگر بخواهیم مولفه هایی را برای اعتدال برشماریم باید راه اعتدال را برگزینیم و افراط و تفریط نکنیم. برداشت من این است که قبل از انسان ها، حیوانات در طبیعت می زیسته اند و حیوانات با موانع و تهدیدهای زیست خودشان واکنش های هیجانی نشان می دادند. واکنش های هیجانی مثل فرار یا جنگ بود. یعنی ستیز و گریز رهنمای آنها بود و این واکنش های هیجانی در واقع اساس کار حیوان بود. وقتی این موجود دوپا که انسان نامیده می شود به این طبیعت آمد با این تجربه و به طور غریزی آشنا بود. در نتیجه در برخورد با موانع با رقبا و کسانی که شکار او را تهدید می کردند یا با شکارچیانی که خود انسان را تهدید می کردند، طبیعتا واکنش غریزی آن واکنش های هیجانی بود. منتها در انسان واکنش های هیجانی واکنش هایی هسیتند که در واقع او را به انواع شیوه های گریز و ستیز می توانند فرا بخوانند. یعنی اگر انسان بخواهد حیوان باشد در این خصوص حیوانی است با تنوع بسیار عجیب و غریب. مثالی می زنم. مثلا پدیده ای به نام زیرآب زنی یکی از شیوه های ستیز است. که انسان ها دارند از این نگاه بخواهیم بنگریم، بحث اخلاق را کاملا می شود اینجا مطرح کرد. خشم و شهوت، تطمیع کردن و قهر هم از این دست هستند. در بحث واکنش های هیجانی انسان می تواند یا در جانب اعمال این واکنش ها یا جانب زیاده روی بی پایان داشته باشد؛ بکشد و از کشتن خوشش بیاید و یا می تواند که جانب فرار را بگیرد، به معنای اینکه کم بیاورد. ما این زیاده روی ها کم آوردن ها را افراط و تفریط می نامیم.
واکنش های هوشمندانه یعنی اعتدال
فرامرز قراملکی با اشاره به اینکه انسان بعد از واکنش های هیجانی یاد گرفت که واکنش هوشمندانه داشته باشد، اظهار داشت: واکنش هوشمندانه یعنی واکنشی مبتنی بر مدیریت خود و احساسات خود. اینجا بود که عالمان اخلاق بحث اعتدال را مطرح کردند. چون محور اصلی واکنش های هوشمندانه اعتدال است. اگر ما یک چنین نگاهی به موضوع داشته باشیم اعتدال یک تعریفی خواهد یافت. در واقع من می خواهم به صراحت بگویم حداقل در سیاست های خارجی ما دولت جدید این مفهوم از اعتدال را دارد مطرح می کند و لذا در سخنان این عزیزان شما مفهوم واکنش های هوشمندانه در کنار اعتدال می بیند که این تصادفی به دست نمی آید. یکی از مولفه های اعتدال این است. البته من اینجا راوی هستم و نقد هم نمی کنم و اصلا موضع خود من هم نیست. به عنوان یک معلمی از رسانه حرف هایی را می شنوم و می اندیشم. مفهوم سازی نخستین از اعتدال به واکنش انسان بر می گردد.
این استاد فلسفه و اخلاق در ادامه بیان کرد: کنار نهادن و یا مدیریت کردن واکنش های هیجانی و هوشمندانه برخورد کردن بستر اعتدال است. اینجا هوش البته هوش شناختی نیست، بلکه هوش هیجانی است. یعنی انسان بتواند احساسات خود را به طور لحظه ای بشناسد و تمایز دهد و از سطح هشیاری به بههشیاری برساند و در این بههشیاری بتواند واکنش های خود را مدیریت کند. این مدیریت، مدیریت اعتدال نامیده می شود. این خیلی مهم است که اگر این نوع نگاه نباشد، مشکلات زیادی به وجود می آید. کسانی که تعریف ارسطویی از اعتدال را نقد کرده اند، گفته اند که اعتدال درعشق یعنی چه؟ اما این را ندانسته اند که این اصلا ربطی به اعتدال ندارد. عشق اصلا مدیریت نمی پذیرد. یا باید مثل زکریای رازی عشق را نوعی بیماری بدانیم، یا مثل مولوی بگوییم که عشق دریایی نیست که دست من و تو باشد. هر کسی در آن افتاد، دیگر می رود. یا بعضی از منتقدان ارسطو می گویند که دوست داشتن خدا آیا حد وسط دارد؟ اینها کمی به نظر من دعوا در جای غیرخودش است.
وی ادامه داد: من نگاهم به اعتدال این است که اعتدال با بسترهای رفتار اخلاقی ارتباط دارد. به همین دلیل بسیاری از نظریه پردازی های اخلاق اعتدال را خیلی جدی در تعریف اخلاق اعمال کرده اند. با این نگاه اگر بنگریم یک سری مولفه هایی به دست می آید. منتها یک سوال بسیار مهم نحوه اندازه گیری این اعتدال است. یعنی امروز روزگاری نیست که ما صرفا به مفاهیم سابجکتیو و مفاهیم قابل تقسیم سطحی بسنده کنیم. امروز باید اندازه گیری کنیم. وقتی می گوییم اعتدال و بر این باوریم که اعتدال میانه افراط و تفریط است، غیر از بحث های نظری، بحث جدی این است که کسی که راهبرد اصلی اش اعتدال است، باید رفتار اعتدالی آن شخص قابل اندازه گیری و سنجش باشد. این را باید ما باید پیدا کنیم.
پایبندی به حقوق ابزار سنجش اعتدال
این استاد اخلاق با بیان اینکه تلاش زیادی شده است که اعتدال در مفهوم اخلاقی کلمه قابل اندازه گیری شود، خاطر نشان کرد: راهی که من خودم در عمل پیدا کرده ام این است که در تعریف اعتدال یک مولفه و پارامتر دیگر هم بیاورم. من آن مولفه را از رساله الحقوق امام سجاد برگرفته ام. آن هم پای بندی به حقوق است. حقوق در اینجا قوانین موضوعی نیست، بلکه نوعی از حقوق است که توانایی ها و برخورداری های انسان ها از آن حیث که انسانند، مد نظر دارد. مثلا فرض کنید من از آن حیث که انسانم، زنده ام. یعنی زنده بودن جزو حقوق من است. بنابراین اگر کسی زندگی من را بگیرد، حق مرا می گیرد. من از آن نظر که انسانم، استقلال ، آزادی، حریم خصوصی دارم و این حق من است و اینها قراداد نیستند. اگر ما برای اندازه گیری اعتدال بگوییم که اعتدال در چه چیزی؟ و بعد مولفه ای به نام حقوق را وارد کنیم، یک نظام اخلاقی به نام اخلاق معطوف به حقوق درست می شود.
نسبی بودن اعتدال و مشکل منطق ما
فرامرز قراملکی گفت: در اخلاق معطوف به حقوق اولا اخلاق یا اعتدال یک بعد دیگر از خود را نشان می دهد که تا الان در جامعه ما از آن غفلت شده است. این امر مغفول آن است که اعتدال یک امر نسبی است، نه نفسی. اعتدال یک نسبت بین دو سو است. اعتدال از جنس نسبت و رابطه است و این خیلی مهم است. وقتی منطق ارسطویی در فرهنگ اسلامی حاکم شد، منطق ارسطویی منطق مفاهیم نفسی است یعنی منطق concept محور است، منطق نسبت نیست. ما عادت داریم مثلا بگوییم دیوار سفید است. اما اگر بگوییم این دیوار بزرگتر از آن دیوار است، در منطق، ما در مدل خاصی نداشتیم. اینها را به conceptها بر می گرداندیم. به همین دلیل قضایایی که محمولشان نسبت است، یا به قول منطق دانان جدید محمول چند موضعی دارد، در منطق ما قابل تحلیل نیستند و اگر در قیاس وارد شوند با مشکل مواجه می شوند. این باعث شده است که ما نگاهمان به همه چیز concept محور باشد. در حالی که اخلاق Relation یا همان رابطه است.
وی افزود: اعتدال هم نسبت است. اعتدال یک رابطه ای است بین X و Y و یک مفهوم مثل سیاهی و سفیدی نیست. اخلاق هم نسبی است. مثالی میزنم؛ وقتی می گوییم احترام، این واژه یعنی نسبت حرمت الف است به ب. امانت داری هم اینگونه است، این یک محمول سه موضعی است، یعنی من امانت دار هستم نسبت به شما در خصوص یک شی. این یک محمول سه موضعی می شود. اگر اینگونه نگاه کنیم اعتدال نسبت بین X و Y می شود. X کنشگر و Y طرف کنش می شود. چون من بحثم را از کنش ها شروع کردم. وقتی X کنشگر است گوناگونی های زیادی دارد. بر حسب این گوناگونی اعتدال قابل تعریف است. این X می تواند یک شخص حقیقی و ایندویدوآل باشد یا یک گروه اجتماعی باشد، یا سازمان باشد. این 3 تا 3پیچیدگی دارد. یعنی رفتار اعتدال آمیز شخص مثل پدر در خانه، یا یک مدیر در سازمان. یک زمانی اعتدال مربوط به عملکرد سازمان است یا در دانشگاه به عنوان یک سازمان است. اعتدال در یک جامعه ای، اعتدال در فرهنگ یک شهر. در طرح اعتدال اگر به اینها نگاه نکنیم، اصلا قابل اندازه گیری نیست. پس یک گوناگونی در اینجا پدید می آید. اما اعتدال رابطه X در برابر Y است. Y هم تنوع دارد.
کسی که نتواند با خود در اعتدال باشد، نمی تواند با دیگران در اعتدال باشد
این استاد دانشگاه با برشمردن خصایص یک رفتار معتدلانه بیان کرد: چون انسانی که می گوید من اعتدال دارم باید در محیط 360 درجه اعتدال داشته باشد. این محیط 360 درجه شامل کنش فرد با خودش می شود که این اساس اعتدال است. تا من با خودم در اعتدال نباشم با شما در اعتدال نمی شوم. آن واکنش هوشمندانه که گفتم برای این بود که افلاطون می گفت تا با خود در صلح نباشیم، با دیگران در صلح نیستم. کسی که نتواند با خود در اعتدال باشد، نمی تواند با دیگران در اعتدال باشد. به همین دلیل آقای مطهری موافق با بسیاری از حکما معتقد است که اخلاق در رفتار ارتباطی درون شخصی، به اعتدال رساندن خویشتن است. بنابراین یک حوزه بزرگ از اعتدال اعتدال در رابطه درون شخصی من فرد با خودم است که این نقش پایگاهی دارد. مدیری که نتواند در تعامل با خودش و احساسات خودش و رفتار با خودش و در همه شئون خود اعتدال نداشته باشد این فرد در مذاکره اقتصادی و سیاسی و تصمیم گیری های خود هم نمی تواند درست رفتار کند.
وی ادامه داد: من در مورد گوناگونی در رابطه با اعتدال بحث می کنم. پس اعتدال یک رابطه ای است بین کنشگری که می تواند سه مورد باشد: فرد، سازمان یا گروه اجتماعی بزرگ مثل جامعه. از طرفی دیگر اعتدال این X در کنش و در برابر Y است. Y می تواند خود فرد باشد و می تواند یک عناصر دیگر در محیط 360 باشد. این محیط درجه مهم است. این محیط یعنی من، طبیعت، درخت، دریا، محیط زیست و همه چیز. این محیط 360 درجه که من این را از رساله الحقوق امام سجاد گرفته ام طرح شده است و می گوید ای فرد تو باید حقوق خود را از حیث جسم و روح پاس بداری و همچنین حقوق همسایه و حقوق همسر و معلم و دانشجویت را پاس بداری. این محیط در زندگی شخصی و یا شغلی متفاوت می شود. بر این اساس این محیط 360 درجه در سازمان و جامعه اعمال کنید. وقتی که ما به عنوان یک راهبرد سیاسی از اعتدال سخن می گوییم، محیط 360 درجه ما کره زمین می شود و این خیلی مهم است. در این حالت ما مشکل «بنشینیم، حساب کنیم» داریم! به شعار که نیست؛ به اندازه است. امروز سازمان های بزرگ در دنیای صنعتی سنجش کمی اخلاق می کنند. رشد اخلاقی خود را می سنجند و اعلام می کنند.
تعریف اعتدال با حقوق
فرامرز قراملکی با اشاره به اینکه ابزار سنجش اعتدال حقوق است، گفت: برای این نوع اندازه گیری پیشنهاد من این است که بیاییم اعتدال را حقوق تعریف کنیم و بگوییم راه اعتدال رعایت و پایبندی به حقوق است. به همین دلیل در شعارهای ریاست محترم جمهور در هیات دولت هم منشور اخلاق قرائت می شود. این منشور اخلاق کاملا حقوق محور بود. تو گویی اینها هم دنبال همین موضوع باشند. در این حالت اعتدال قابل سنجش است. این بدین شکل قابل سنجش است که چه در عرصه سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی و سایر نهادها باید محاسبه حقوق انجام پذیرد و خیلی ساده است. مثالی دیگر می زنم. اعتدال در تدبیر منزل این است که تمام اعضای منزل بدانند حقوقشان چیست؟ و اعتدال را در پایبندی به این حقوق تعریف کنند. در این تعریف اعتدال به عدم افراط و تفریط تعریف نمی شود. این نوع تعریف دور تسلسل پیش می آید. چون افراط یعنی زیاده روی بعد از اعتدال. اعتدال را اگر «نه افراط» تعریف کنیم، افراط هم «نه اعتدال» می شود. این دور است. اما حالا می توانیم بگوییم که اعتدال یعنی پاینبدی به حقوق اعضای خانواده؛ یعنی حقوقی ضایع نشود. یا در پایبندی به حقوق شما بتوانید حقی را به نفع حقی دیگر تضییع نکنید. حالا مثلا اگر اعتدال را بخواهیم در دانشگاه اعمال کنیم با این تعریف، دانشگاه دارای یک محیط درونی و یک محیط بیرونی دارد. دانشجویان، استادان، شهروندان، تامین کنندگان همه صاحب حق هستند.
اعتدال یعنی صاحب حق دانستن کلیه عناصر محیط
وی افزود: اعتدال یعنی شهروندان و به طور کلی عناصر محیط را صاحب حق بدانید. حقوق اینها را هم بشناسید. بعد این حقوق را در محیط 360 درجه خودتان بتوانید رعایت کنید. اینجاست که بحث های خیلی جدی پیش می آید. یکی از این بحث های جدی تعارض در حقوق است. من اگر بخواهم حقوق را در خانه رعایت کنم، یک زمانی حقوق همسرم با حقوق مادرم در تضاد خواهد بود. در این حالت قدما می گفتند دفع افسد به فاسد می کنیم. یعنی انتخاب اصلح می کنیم ولی پایان این باز ضایع شدن یک حق دیگری است. یعنی شما مثلا می گویید اینجا حق دخترم اصلح است و حق پسرم نیست. یا ندادن این حق بد است و ندادن آن حق بدتر است. در دفع افسد به فاسد بالاخره یک حقی زایل می شود.
احتیاجات اعتدال و تکنیک راه سوم
این استاد فلسفه و اخلاق در رابطه با نسبت اخلاق و اعتدال گفت: در مدل های سنتی حقوق را وزن می دادند و حقوق اهم و مهم می شدند. حالا یک تکنیک های دیگری می آورند، به نام تکنیک های یافتن راه سوم. اعتدال محتاج چند چیز است. 1- مفهوم اعتدال و مولفه های آن را باید تعریف کنیم. 2- ملاک بدهیم. 3- زیر ملاک بدهیم. 4- نشانگر بدهیم و بتوانیم اندازه گیری کنیم و یک نکته مهمتر هم وجود دارد. چون اعتدال را در بستر اخلاق طرح کردم، باید بدانیم اخلاق مشتی پند و پیمان نیست. با توصیه به اعتدال، اعتدال به وجود نمی آید. برای تحقق اعتدال حداقل باید 6 قدم برداریم. باید نگاه هایمان را عوض کنیم. به قول حافظ منم شهره شهر به عشق ورزیدن/ منم که دیده نیالودم به بد دیدن. کسی که بد ببیند افراط و تفریط می کند. واکنش هیجانی از خود نشان می دهد. این دیگر اعتدال نیست. چشم ها را باید شست/ جور دیگر باید دید. این باید تحقق پیدا بکند. دشمن انگاری هم بین شهروندان مانع اعتدال است. این دشمن انگاری یک تصور (Image) و یک نگاه است. دزد دیدن مدیر بالادست، رابطه اعتدالی بین کارمند و مدیر را از میان برمی دارد. من معتقدم که یک بستر لازم در اعتماد نگاه های اعتمادستیز است و اینها ریشه پنهان و رفتارهای غیر اعتدالی هستند. این نگاه ها را باید عوض کرد. بدبینی، بدگمانی و بد دیدن، به قول حافظ آلوده بودن دید باید از بین برود. بعد از آن ما باید بخش آگاهی خود را بالا ببریم. بعد انگیزه ملی و قوی باید ایجاد شود. بعد رفتار اعتدالی مهارت می خواهد. یعنی شما در یک میز مذاکره تجاری و سیاسی (مخصوصا در مذاکره سیاسی که فضا فضای احساسی است) اگر اعتدال را واکنش هوشمندانه بدانید این مهارت می خواهد. این مهارت را باید یاد داد. اگر این مهارت آموزش داده نشود و نگاه ها عوض نشوند و صرفا شعار اعتدال داده شود، اعتدال به وجود نمی آید. در واقع من اصلا در بحث نقد اعتدال ورود نکردم. بلکه می خواهم بگویم حقیقتا اعتدال از قدیم گمشده بشر بوده است. من با شعارهای اعتدال بر مبانی خودم که به رساله الحقوق امام سجاد وصل کردم، موافقم.
گام های ششگانه اعتدال
فرامرز قراملکی با تبیین 6 گام موثر برای دستیابی به اعتدال گفت: برای دستیابی به اعتدال 6 قدم لازم است: 1- تغییر نگاه ها 2- افزایش شناخت و آگاهی 3- تعمیق و تصحیح انگیزه ها 4- مهارت های عملی 5- ایجاد بسترهای مناسب ساختاری و فرآیندها در جامعه 6- ترمیم رخنه ها و خلاهای قانونی. گاهی فرآیندها سبب عدم تحقق اعتدال می شود. فرآیندها نقش بسیار محوری دارند. شما در همه جا با فرآیندها سروکار دارید. چه در حوزه سیاست و چه در حوزه مدیریت کارخانه و چه در دانشگاهتان. گاهی فرآیند یاددهی و یاددگیری در کلاس باعث خروج از اعتدال می شود. اینجا مقصر استاد نیست. مقصر آن فرآیند است. امروز فرآیند ارتقا هیات علمی باعث شده که خیلی از اعتدال بیرون بیایند. اینجا دیگر با توصیه نمی توان کاری کرد. اینجا باید فرآیندها را بازمهندسی کرد. این 6 قدم را باید برداشت تا به اعتدال رسید.
وی افزود: اگر آن بستری که من برای اعتدال تعریف کردم، یعنی فهمیدن اینکه واکنش های هیجانی مضرند و ما باید واکنش های هوشیارانه داشته باشیم، قبول کنیم به نقش انتقاد در بستر اعتدال می رسیم. واکنش های هوشیارانه در بستر اعتدال دو چیز را باهم جمع می کند. 1- مسوولیت پذیری نسبت به حقوق همه 2- تفکر انتقادی. وقتی من اخلاق نقد را داشته باشم، نقد نه تنها آسیبی به کسی نمی رساند، بلکه حمایت کننده از حقوق افراد می شود. به دیگر سخن وقتی که من مورد نقد قرار می گیرم اگر بدانم که این ناقد آینه است، با نشان دادن عیوب و کاستی های من به من کمک می کند، در واقع به من کمک می کند که به حقوقم برسم. بنابراین حتی من بیش از این می گویم.
عدم منافات اعتدال با دشمنی
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بین اعتدال و دشمنی هم منافات وجود ندارد، گفت: امروز بحث های فراوانی در اخلاق مخالفت است. قصه این است که مخالفت دو نوع است. 1- مخالفتی مبتنی بر اصول 2- مخالفتی مبتنی بر افراط و تفریط. دشمنی هم اینگونه است. بنابراین شما وقتی اعتدال را ستون خیمه اخلاق بدانید، در اخلاق جنگ و دشمنی هم اعتدال را رعایت می کنید و اخلاق نقد که جای خود دارد. که اصلا نقد یک عملکرد اخلاقی است. در واقع این عدم اعتدال است که نقد را تبدیل به واکنش های هیجانی می کند. اما وقتی اعتدال باشد، منتقد با دغدغه رعایت حقوق دیگران نقد می کند. این انتقاد انتقادی مخرب نخواهد بود و سازنده می شود. البته به نظریه اعتدال نقدهای جدی دارد. اما من وارد این موضوع نمی شوم. من به فرض همدلی کردن عرض می کنم.
رابطه نقد و اعتدال
فرامرز قراملکی اظهار داشت: اگر شما اعتدال را به میان بیاورید سامان بخش است. به نقد و نقدپذیری طرف سامان می دهد. چون شخصی که در درون اعتدال داشته باشد، نقد پذیرتر است و زمینه و بستری برای اثربخشی مناسبات در رفتار ارتباطی درون شخصی، بین شخصی و برون شخصی می شود. به همین دلیل من معتقدم که بحث اعتدال بدون بحث اخلاق پیش نخواهد رفت. راه اعتدال در سیاست خارجه را هم تقویت اخلاق در مراکز دیپلماسی می دانم. ما هم با رهیافت سازمانی، مراکز دیپلماسی ما حتما باید به رشد اخلاقی خودشان بها بدهند. هم به افرادی که فعالیت دیپلماتیک می کنند.
ضعف اخلاق دیپلماتیک در کشور
فرامرز قراملکی در پایان با انتقاد شدید از اینکه اخلاق دیپلماتیک گمشده رفتار سیاسی در ایران است گفت: اساسا ما در کشور اخلاق دیپلماتیک را نه در عرصه نظر و رشته توسعه داده ایم، نه در عرصه عمل و این عیب است که بگوییم دانشگاه های ایران 2 واحد درس اخلاق دیپلماتیک ندارند. این خیلی عیب است. بنابراین می توانیم این عیوب خود را برداریم. کدام فرهنگ غنی تر از اسلام برای دادن اخلاق دیپلماتیک است؟ چرا ما نباید حداقل دو واحد درس اخلاق دیپلماتیک در رشته هایی مثل روابط بین الملل و علوم سیاسی داشته باشیم؟ در بحث های داخلی هم همینطور است.
گفتگو از: مهدی ایمانی