در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۷۶۲۷
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۳
خبرگزاری‌دانا بررسی‌می‌کند: اعتدال و مولفه‌‌های آن/13
نباید رویایی اندیشید و آرمانگرایان به موضوع اعتدال نگریست. پیش بردن مشی اعتدال را نباید فقط از رییس جمهور انتظار داشت. بله او می تواند و باید نقش مهم و محوری ایفا کند. اما سایرین نیز اعم از نیروهای راست یاچپ، اصلاح طلب یا محافظه کار می توانند و باید در این زمینه از رفتار معتدل رییس جمهور حمایت کنند.

اصغر زارع کهنمویی - گروه راهبرد: اعتدال تکیه کلامِ این روزهای جامعه ایرانی است، رمزی برای گشودن رازهای سر به مهر دولت جدید. اعتدال مثل هر واژه دیگری، در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما، بسیار مبهم است. هیچکس حتی افراطی‌‌ترین‌ها نیز مدعی مشی اعتدال هستند. واقعا اعتدال چیست؟ اعتدالیون چه کسانی هستند؟ مرز میان «اعتدال و افراط» و «اعتدال و محافظه‌کاری» چگونه تبیین می‌شود؟ چرا جامعه ما بیش از اعتدال به افراط و تفریط گراییده است؟ تاریخ فکر اسلامی، چه میانه‌ای با اعتدال دارد؟ کابینه معتدل چگونه کابینه‌ای است و در عرصه سیاست که معمولا عرصه‌ی افراط و تفریط‌ها بوده، چگونه عمل خواهد کرد؟ به نظر می‌رسد در این روزهای جامعه ما، این سوالات بسیار اساسی است و باید تبیین شوند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا، بر آن است این مهم را به شور اندیشمندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی کشورمان بگذارد تا از این رهگذر به نکته‌ای روشن برسد و بتواند بگوید: اعتدال چیست؟ آنچه می‌آید گفتگوی اختصاصی گروه راهبرد خبرگزاری دانا با دکتر سید هاشم هدایتی، دانش‌آموخته مدیریت استراتژیک و عضو بازنشسته هیئت علمی دانشگاه صنایع و معادن ایران است. این استاد مدیریت در این گفتگو، اعتدال را در برابر مطلق‌گرایی و ضد انحصارطلبی تعریف می‌کند و در تبیین وضعیت اعتدال در کشورمان می‌گوید: ما خوشبختانه در کشورمان رادیکالیسم خودجوش اجتماعی نداریم یا لااقل فعلا نداریم. بهترین اقدام دولت آن است که نخبگان را قانع کند که از ورود به صحنه نیروهای خودسر جلوگیری واین نیروها را که بازمانده ای از دورانی پشت سرگذاشته شده هستند، از میان بردارند. وی اعتقاد دارد: پیروان اعتدال معمولا متصف به ارزش هایی نظیر انصاف، متانت، احترام، صبوری، آرامش، دورنگری و...هستند. برعکس آدم‌های نامعتدل غالبا یک جانبه نگر، ناآرام، عجول، تندخو، کوته فکر و هتاک هستند.

اعتدال چیست؟ و مهمترین مولفه های آن کدام است؟

اعتدال از نظر لغوی مصدر باب انفعال است که نوعی پذیرش اثر را دیکته می کند از نظر اصطلاحی نیز به معنای میانه روی و راستی است. در عرصه اجتماعی و سیاسی نیز به نیروهایی اطلاق می شود که در میانه محافظه کاران و انقلابیون قرار گرفته و تغییر و اصلاح را به حفظ وضع موجود و یا دگرگونی کامل ترجیح می دهند. درجهان غرب که تحزب رشد قابل توجهی دارد احزاب و جریان های معتدل و میانه رو به جریان هایی گفته می شود که در میانه سرمایه داری افسار گسیخته و چپ دولتی قرار می گیرند. شاید بتوان گفت پیش‌نیاز منش اعتدالی برخورداری از ذهن، فکر و تحلیلی است که ضد مطلق‌گرایی و انحصار‌طلبی است. فرد مطلق‌گرا و انحصار‌طلب هرگز نمی‌تواند معتدل باشد. از لحاظ عملی و رفتاری نیز پیروان اعتدال معمولا متصف به ارزش هایی نظیر انصاف، متانت، احترام، صبوری، آرامش، دورنگری و...هستند. برعکس آدم‌های نامعتدل غالبا یک جانبه نگر، ناآرام، عجول، تندخو، کوته فکر و هتاک هستند. البته این دو منش مطلق نیستند بلکه همچون هر رفتار و منش انسانی دیگر نسبی هستند و می توان گفت بعضی آدم ها معتدل تر و برخی نیز غیر معتدل تر هستند و فرد یا جریان کاملا معتدل و کاملا غیر معتدل وجود ندارد.

حتی رادیکال ترین کنشگران سیاسی و اجتماعی نیز خود را معتدل می خوانند مرز باریک میان اعتدال و افراط از یک سو و از سوی دیگر مرز میان اعتدال و محافظه کاری، چگونه و با چه معیاری قابل تشخیص است؟

از دیدگاه تئوری های مدیریتی – که رشته تحصیلی بنده است – اثربخشی رفتار شاخص سنجش بین میانه روی و افراط و تفریط است. اثربخشی را امروزه به عنوان تحقق اهداف و رسیدن به آمال و آرزوها در کنار رضایتمند ذینفع های یک جامعه است. گاهی افراط و تفریط به بهانه رسیدن به کارآمدی و بازده بالاتر توجیه می شود درحالی که اثربخشی به عنوان مکمل کارآمدی می گوید نباید به بهانه کارآمدی و موفقیت کوتاه مدت، اهداف بلند مدت و رضایتمندی و دلگرمی پایدار مردم را خدشه دار نمود. به عبارت دیگر آثار اعتدال و نیز افراط و تفریط در دراز مدت نمایان می شود لذا می بینیم در واقعیت جوامع نیز طرفداران افراط و تفریط کامیابی بادوام و پایدار ندارند اما برعکس جریان های معتدل توان ماندگاری بیشتری دارند زیرا بر اساس یکی از خصلت های ذاتی اعتدال مستمرا خودشان را به روز کرده و با تعییرات مورد نیاز خود را با نیازهای درونی و نیروهای محیطی سازگار نموده و کار را به جایی نمی رسانند که حضورشان قطع شده و از صحنه فعالیت حذف شوند. کما اینکه در واقعیت میدان های رقابت نیز مشاهده می کنیم نیروهای افراطی و تفریطی مرتبا جابه جا شده اما نیروهای معتدل رفت و آمدشان آرام، ملایم و با شیب کم است.

سیاست عرصه جدی و بی تعارف است. می گویند سیاست پدر و مادر نمی شناسد. حالا در عرصه سیاست داخل و سیاست بین الملل، اعتدال با چه ابزاری قابل پیگیری است؟ گویا اساسا اعتدال همانند اخلاق با سیاست خیلی میانه خوبی ندارد.

ببینید اگر اعتدال را به عنوان یک خصلت اخلاقی صرف تعریف کنیم حق باشما است اما امروزه دنیای نسبی گرای آزادی خواه دموکرات، مکانیزم های لازم را برای تحقق اعتدال فراهم نموده است. جوامعی که مردمانش و ساختار قدرتش مکانیزم مردم سالاری را درک نموده و به آن پایبند باشند به همان نسبت مسیر اعتدال را طی می کنند. کافی است نیروهای عامل در عرصه رقابت اولا اصل رقابت را -به لحاظ ذهنی و فکری – بپذیرند و ثانیا به قواعد بازی و رقابت پایبند شوند به تدریج مشی اعتدالی نضج خواهد گرفت. این موضوع قواعد و فرمول دارد صرفا یک توصیه اخلاقی نیست. شما اگر در یک جامعه مواجه با افراط و تفریط هستید علتش را باید در عدم درک و پذیرش مکانیسم های جهان مدرن دنبال کنیم . بدیهی است تغییر این فضا و فرهنگ از افراط به میانه روی نیازمند زمان، ریاضت و تمرین است و یک شبه اتفاق نخواهدافتاد. در مناسبات بین المللی نیز شما اگر وضعیت کنونی ساختار قدرت جهانی را با صد سال پیش مقایسه کنید خواهید دید که به تدریج این مکانیسم اعتدالی در سطح بین الملل نیز در حال توسعه و تعمیق است. البته همواره نیروهای تندرو افراطی و انحصار طلب زیاده خواه در بخی کشورها –مشابه نیروهای درونی هر کشور – وجود دارند که معادله اعتدال را به هم می زنند اما جهت گیری جهانی به سمت اعتدال و میانه روی است.

مرز میان اعتدال و انتقاد کجاست؟ برخی فکر می کنند اعتدال یعنی تعارف و تعریف. تا کسی انتقاد می کند او را افراطی می خوانند.

ببینید جایگاه منتقد در جامعه جایگاه ویژه ای است. کسانی که رسالت نقادی در جامعه را دارند همچون: روشنفکران، روزنامه نگاران، نیروهای نوآور و خلاق و جریان های حامی حقوق اقلیت ها و اقشار آسیب پذیر جامعه به سان نگهبانان و حافظان قانون و عدالت عمل می کنند. اینان موظفند هر زمان حق ضایع شده ای دیدند فریاد برآورند البته به شرطی که خود خواهان به قدرت رسیدن نباشند زیرا به محض اینکه فرد یا جریانی وارد رقابت برای کسب قدرت شد دیگر نمی تواند منتقد بی طرف تلقی شود. امروزه در دنیای مدرن این نقش به عنوان یک نهاد اجتماعی بی طرف شناخته می شود و مورد حمایت تمام نیروهای دارای رفتار دموکراتیک و مدنی قرار می گیرند. مشکل زمانی پیش می آید که در یک جامعه قدرتمندان چنین نقشی را برای این نیروها قائل نشوند در آن صورت هر اقدام نقادی به عنوان رفتار افراطی و مخرب تلقی می شود و جریان منتقد مستقل – که در اندیشه دینی ما هم با تعبیر" ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر" بر ضرورت وجود آن مهر تائید نهاده شده است، خواسته یا ناخواسته وارد تقابل های سیاسی و رقابتی شده و نمی تواند آن نقش خود را به خوبی ایفا نماید. مشکل اساسی در چنین جوامعی این است که قواعد رقابت یا به رسمیت شناخته نمی شود یا قدرت های انحصاری اصولا اجازه رقابت به مخالف نمی دهند. البته وقتی سخن از مشی اعتدالی می رود شامل همه جریان های سیاسی، مدنی، صنفی و امثالهم است. اگر این گستره را به رسمیت بشناسیم باید از همه نیروها چه رقبای میدان قدرت و چه منتقدان و نیروهای مدنی انتظار داشت که مطلق گرایی و انحصار طلبی را کنار نهاده و به قوانین و قواعد رقابت تمکین کنند. وقتی شما سخن از متهم کردن منتقدان به افراط و تندروی به میان می آورید نگاهتان به جوامعی است که اعتدال به یک فرهنگ، قاعده و مشی عمومی تبدیل نشده است. شما نمی توانید از یک جامعه ملتهب نگران تندخوی عصبانی مطلق گرا انتظار داشته باشید رقبای میدان رقابت سیاسی اش معتدل باشند. این ها دارای تعامل و اثرگذاری متقابل هستند و به نظر می رسد به نسبت تمایل، گرایش و هدایت کلیت یک جامعه به سوی ابزارهای اعتدال میدان رقابت نیز آرام آرام به سمت اعتدال میل خواهد کرد. شما بنگرید به کشورهای پیشرفته تر در دموکراسی که با وجود رقابت شدید بین نیروهای سیاسی اما جامعه، آرام است، مردم متین و صبورند و با پیروزی یا شکست یک جریان احساس نمی شود آخر الزمان فرارسیده است و لذا جنگ مرگ و زندگی درمیان نیست بلکه همه چیز را نسبی تلقی کرده و رفتارشان معتدل می شود.

در تاریخ فکر اسلامی، تفکر اعتدال چقدر قابل اعتنا است و چگونه قابل پی‌جویی است؟ چه کسانی و چگونه پرچم اعتدال بالا بردند؟

در اندیشه دینی ما اعتدال یک اصل است. خدا جامعه را "امه وسط" تعبیر می کند. قرآن می گوید پیامبران آمده اند تا مردم را به مقام قسط به معنای مصداقی از اعتدال برساند. و بارها و بارها عدل و اعتدال را از مظاهر تقوا و ایمان معرفی می کند و به تاکید می گوید: "اعدلو هو اقرب للتقوا". و پیامبر بزرگ ما هم می فرماید: "خیرالامور اوسطها". شما ببینید وقتی بزرگان ما برای برقراری اعتدال بین دینیاگرایی و آخرت گرایی توصیه می کنند چنان به عبادت بایستید کانه دیگر به دنیا برنمی گردید و چنا به امور دنیوی تان بپردازید کَاَنّهُ هرگز نمی میرید دارد درس اعتدال و میانه روی می دهد. پس میانه روی و اعتدال در دین ما یک اصل است. اما اینکه این اصل دینی چه میزان در رفتار واقعی مسلمان ها تبلور یافته و محقق شده است بستگی دارد به شرایط زمانی و مکانی و سطح رشدیافتگی مردمان و نخبگان هر دوره و سرزمینی. در مقاطعی و در سرزمین هایی مردان زنان اعتدال گرا پیدا شده و جامعه را به تبعیت از آن اصل دینی و ضرورت حیات اجتماعی به سمت اعتدال پیش برده اند. در مقاطعی و در سرزمین هایی نیز ره افراط و تفیط پیموده شده و خسارات گرانی بر پیکر مردم و جامعه وارد شده است. این واقعیت یک درس بزرگ را به ما می دهد و آن اینکه اصل اعتدال که مورد تاکید دین و بزرگان دینی است، فقط با درک ضرورت و تمرین وریاضت ممکن است و به صرف شعار دادن اعتدال در جامعه دینی محقق نخواهد شد.

جهان اسلام با افراط و تفریط های بسیار رو برو است به گونه ای که برخی اعتقاد دارند روایت های رادیکال، جهان اسلام را به عقب ماندگی کشانده است. اعتدال را برای رشد و اعتلای جهان اسلام چقدر موثر می دانید؟ جهان اسلام با چه روشی باید به اعتدال بازگردد؟

همانطوری که در پاسخ به سوالات قبلی اشاره کردم اعتدال در اسلام یک اصل است اما در رفتار مسلمان ها به عنوان یک اصل پایدار تحقق نیافته است. به طوری که اشاره نمودید در زمان ما متاسفانه رفتارهای غیرمعتدل گروه هایی از مسلمان ها – چه در نقش حاکمان مستبد و چه در نقش انقلابیون تندرو – موجب خسارت های جبران ناپذیری به جوامع اسلامی شده است. اینان در واقع از اسلام به عنوان ابزار حفظ قدرت یا دستیابی به قدرت استفاده می کنند در حالی که اسلام آمده است رفاه و آرامش و سعادت را به مردم ارایه دهد. مادام مسلمان ها به اصل ذاتی دین اسلام برنگردند جوامع مسلمان نشین روی آسایش نخواهد دید. متاسفان از دیگر تبعات منفی مشی غیر معتدل چنین جریان هایی موجب خدشه دارشدن چهره دین و سوء استفاده قدرت های سلطه گر و زیاده خواه شده و چالش نگران کننده و مخربی را پیشروی مسلمان ها قرار داده است که این روزها در کشورهایی نظیر سوریه، بحرین، لیبی، مصر، تونس، یمن، عراق و افغانسان نمونه های بارزی از این انحراف از اعتدال را به عیان می بینیم.

به نظر می رسد جبهه اعتدال در کشور ما جبهه ضعیفی است. افراط گرایی و محافظه کاری متاسفانه رشد بیشتری دارد. برای رهایی از این دو بلا و نیل به اعتدال چه باید کرد؟

یک مقدار باید صبور بود همانطوری که پیشتر اشاره کردم رسیدن به مشی اعتدال پایدار در تمام عرصه های زندگی ایرانیان نیازمند زمان،صبر و ممارست مستمر است. اعتدال گرایی یک شبه محقق نمی شود. به نسبت رشد جامعه و تثبیت فرهنگ دموکراتیک و قانونمداری و پذیرش نظم و رفتار نظام مند مورد اجماع اکثریت مردم، مشی اعتدالی نیز ظهور می یابد. آنچه در دو دهه اخیر به عنوان جریان مسالمت آمیز مدنی و قانونمند و خواهان تغییر خودنمایی کرده است را می توان نمودهایی از پیدایش و رشد روزافزون اعتدال گرایی دانست. ادامه همین مشی و پرهیز از افراط و تفریط، پرهیز از ساختارشکنی و رفتارهای خشونت آمیز، پرهیز از رفتارهای انتقامجویانه و پرهیز از انحصار طلبی می تواند به تدریج جامعه ما را به سمت اعتدال گرایی پیش ببرد. از آن جا که نقش نخبگان و صاحبان قدرتی که به مشی اعتدال گرایی وفادارند همواری یکی از عوامل تقویت این رویه بوده است به قدرت رسیدن یک رییس جمهور معتقد به مشی اعتدال در کشور را می توان به فال نیک گرفت و می توان امیدوار بود با حمایت همه جریان های سیاسی به تدریج قوت بیشتری بگیرد.

آقای روحانی با شعار اعتدال آمده است چگونه این شعار می تواند در عرصه اجرایی و سیاسی، عملی و اجرایی شود؟ به نظر شما او و کابینه اش چه روشی باید در پیش بگیرد تا از مدار اعتدال خارج نشود؟ کابینه معتدل چگونه با سیاست خشن، سیاست رقابت، سیاست بحران کنار آید؟

ببینید نباید رویایی اندیشید و آرمانگرایان به موضوع نگریست. پیش بردن مشی اعتدال را نباید فقط از رییس جمهور انتظار داشت. بله او می تواند و باید نقش مهم و محوری ایفا کند. اما سایرین نیز اعم از نیروهای راست یاچپ، اصلاح طلب یا محافظه کار می توانند و باید در این زمینه از رفتار معتدل رییس جمهور حمایت کنند . این نگرانی وجود دارد اگر جریان های موجود همراهی نکنند و یا با عملکرد غیرمعتدل خود و فشار آوردن غیر معقول بر رییس جمهور وی را از دستیابی به یک دولت منسجم کارآمد دور سازند به تدریج وی هم برای حفظ اقتدار خود ناچار به خروج از دایره اعتدال شود. پس پیش گرفتن صبر واقع بینانه و تمکین در برابر رای اکثریتی که رییس جمهور معتدل از مردم گرفته است به وی اجازه دهند به مرور مزه شیرین مشی اعتدال گرایی را به مردم بچشاند. در واقع مسائل و مشکلات عمیق و گسترده داخلی – به ویژه در حوزه اقتصاد - ونیز چالش های بین المللی این نگرانی را بوجود می آورد که انحراف از مشی اعتدال دو زیان به بار آمده داخلی و خارجی ناشی از تندروی گذشته استمرار یافته و هدر رفتن بخشی از توان داخلی دراثر اسطکاک های درونی و فشل شدن انسجام ملی از یکسو و فشارهای خارجی از سوی دیگر، آینده امیدبخش را دچار ابهام سازد. شاید بهترین و مناسب ترین موضع برای تقویت مشی اعتدالی تمکین در برابر قانون باشد. همگان باید قانون را فصل الخطاب بدانند ولو برخی از اجزای آن را هم ناکارآمد بدانند مادام قانون از مجرای مدنی و مردمی تغییر نیافته به عنوان میثاق ملی در برابر آن تسلیم باشند. البته اینکه رییس جمهور منتخب ملت از بین 50 میلیون ایرانی واجد شرایط با کسب 18 میلیون رای نتوانسته است حمایت حدود شصت درصد از مردم ایران را با خود همراه کند نقطه خطری است که بی توجهی به آن ممکن است شرایط را برای او سخت تر کند. به هر حال در یک جامعه معتدل که قانون گرایی رکن اصلی آن است توجه به جریان های مخالف و رقبای سیاسی ضروری است. از سوی دیگر مخالفان و رقبا هم باید بر اساس رویکرد دموکراسی اکثریتی منتخب مردم را در تصمیم گیری هایش آزاد بگذارند. در طرف سوم هم جریان منتقد اصلاح طلب باید توقعات خود را از منتخب ملت متعدل سازد. این سه جریان درکنار هم می توانند تقویت کننده مشی اعتدال باشند. ناپرهیزی و خروج از اعتدال هرکدام از طرف های مذکور می تواند به زیان جریان اعتدال گرای کشور باشد. نامناسب نمی دانم به یکی دو صحنه واقعی در زمان حاضر اشاره کنم که بی توجهی جریان حاکم در مقابل مخالفین چه چالش های ریانباری را برای آن جوامع بوجود آورده است. مصر، تونس و ترکیه سه نمونه تقریبا مشابه است که رفتارهای قدرت حاکم و نیز عکس العمل مخالفان توانسته تبعات متفاوتی را در این سه کشور به بار آورد. رییس جمهور در سخنرانی تحلیف به خوبی اشاره کرد که من از امروز به بعد فقط رییس جمهور کسانی نیستم که به من رای داده اند بلکه رییس جمهور کسانی نیز هستم که به رقبای من رای دادند و نیز کسانی که به هر دلیل در انتخابات شرکت نکرده و رای نداده اند. این مشی معقول و متعدلی است اما از سوی دیگر رقبا و رای نداده ه هم باید بپذیرند طبق قانون اکنون تصمیم گیرنده قوه مجریه کشور بنده انتخابات است لذت سهم خواهی و فشار غیر قانونی نوعی انحراف ارز اعتدال و به زیان کشور خواهد بود. معرفی کابینه حق و از اختیارات رییس جمهور است. او می کوشد افراد کاردان و مجرب معرفی کند مجلس نیز -به عنوان بخشی از مخالفان رییس جمهور – حق دارد در مورد رای اعتماد دولت اعمال نظر کند اما این اعمال نظر نباید سیاسی و از موضع رقابت باشد زیرا دوران رقابت تمام شده وزمان اداره کشور است و لذا معیارهای نمایندگان برای رای اعتماد وزرا باید صرفا و صرفا از موضع کارآمدی باشد نه تسلیم کردن رییس جمهور . من در مقاله ارتباط مشروعیت و کارآمدی نظام های سیاسی به نقش کارآمدی دولت ها در تقویت یا تضعیف مشروعیت نظام سیاسی حاکم یک بحث کارشناسی ارایه کرده ام و معتقدم هرگونه تلاشی که کارآمدی دولت را کاهش دهد مستقیما ضربه زدن به مشروعیت نظامی است که مجلس و اصولگرایان نیز دغدغه آن را دارند. پس همه باید به منتخب ملت اجازه دهند براساس برنامه های انتخاباتی اش –که مبنای رای دادن ملت بوده است – کشور را اداره و چالش های پیشرو را به تدریج از میان بردارد.

ارسال نظر