به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا(دانا خبر)، «محمدعلی نجفی» در یادداشتی با عنوان «پیچیدگی های شتاب تیر و ثبات كمان» كه به مناسبت هفته ملی كودک و جشنواره «میراث فرهنگی، گنج یادگیری» نوشته است، به بیان دیدگاه خود درباره نسبت میراث فرهنگی و كودک و نوجوان پرداخته است كه در پی می آید:
شما کمانی هستید که ازچله آن فرزندانتان همچون تیرهای جاندار به آینده پرتاب میشوند.
کماندار نشانه را در بینهایت میبیند و با قوت شما را خم میکند
تا تیرهایش با شتاب به دوردست پرواز کنند.
بگذارید فشار این خم شدن با شادمانی همراه باشد،
زیرا کماندار چنانکه تیرهای پر شتاب را دوست دارد،
ثبات و استحکام کمان نیز برای او عزیز است.
جبران خلیل جبران ترجمه نجف دریابندری
هفته پیش در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جشنواره ای با حضور کودکان آغاز به کار کرد با نام «میراث فرهنگی، گنج یادگیری». آشنایی کودکان و نوجوانان با میراث فرهنگی در کنار لذتی که از حضور در چنین فضاهایی میبرند، هدف اصلی این جشنواره است. این لذت را نباید دست کم گرفت. کارکرد عاطفی همین لذت، در احساس علاقه آنان به کشورشان اهمیت زیادی دارد.
به نظر ما توجه به کودکان نه در تنها در حوزه میراث فرهنگی که در تمام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی باید به حرکتی عمیق و مداوم تبدیل شود. شاید برخی از ما کار برای کودکان را دست کم بگیریم، اما واقعیت این است که در دنیای امروز، کودکی فقط یک دوره سنی مربوط به اوایل زندگی افراد نیست، بلکه تجربه ارزشمندی است که به شخصیت هرکس شکل میدهد و نماد آینده همه ماست.
فهم و تحلیل آینده و در نتیجه تنظیم برنامهای برای رودررویی با چالشها و اتفاقات آینده، ناشی از نداشتن دریافت درست از کودکی و کودکان است. یکی از پیچیدگیهای آموزش و پرورش و هم چنین پیچیدگیهای کار برای کودکان در حوزههای بسیاری به خصوص میراث فرهنگی در درک و دریافت همین نکته است. نسلی که متعلق به گذشته هستند، قرار است با ابزارهای امروز آموزش و پرورش کودکان را برای آینده برعهده بگیرند. این کار دشوار و پیچیدهای است و بخشی از ناکامیها در آموزش و پرورش به خاطر همین پیچیدگی است.
نخستین قدم برای حل مشکل این است که نسلی که متعلق به گذشته هستند، تلاش کنندشناختی واقعی از نسل آینده داشته باشند و آنان را نه تنها بشناسند که درک کنند. اگراین نکته در بخشهای زیادی از دولت و بخشهای اجتماعی دولتی و غیر دولتی مورد توجه قرار نگیرد، راه به جایی نمیبریم.
این موضوع برای ما در سازمان میراث فرهنگی پیچیدهتر است. میدانیم که جدی گرفتن کودکان و نوجوانان ضرورت دارد، باید محور فعالیتهای سازمان کودکان و نوجوانان باشند. و محور قرارگرفتن کودکان ونوجوانان به معنی توجه کردن به برنامه ریزی و آینده نگری است. و ما اگر بتوانیم ارزش میراث فرهنگی و جاذبههای گردشگری کشورمان را به این نسل منتقل کنیم، تا حدود زیادی آینده خود را بیمه کردهایم. این کار هم کارکردهای فرهنگی و میراثی دارد و هم کارکردهای سیاسی و اجتماعی. و یکی از کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن ایران دوستی و میهن دوستی است.
پیچیدگی کار برای کودکان و نوجوانان این است که میراث فرهنگی کشور چیزهایی است که گذشتگان برای ما به یادگار گذاشتهاند و توجه به آن نیازمند توجه به گذشته است، اما نسلی که میخواهیم این موضوع را به آنان منتقل کنیم، رو به آینده حرکت میکنند و تمام رویاها و آرزوهایشان به آینده توجه دارد، به وقتی که میخواهند بزرگتر شوند. همین موضوع کار ما را هم پیچیدهتر و هم جذابتر میکند. به گوشهای از این پیچیدگی در قطعه آغازینِ یاداشت از جبران خلیل جبران، اشاره شده است. کودکان به تیر تعبیر شدهاند و بزرگسالان به کمان. پرگشودن این تیرها به آینده باعث خم شدن و رنج بزرگسالان میشود، اما نه تنها گریزی از آن نیست که توصیه شده است باید این رنج همراه با شادمانی باشد. از بزرگسالان استواری و پایداری خواسته است و از کودکان شتاب به آینده. کودکان مسافران پر شتاب آیندهاند. برای هر مسافری چیزی همراه میکنیم. در چمدان یا کوله بارش چیزهایی میگذاریم. ما برای این مسافران پرشتاب آینده چه چیزی بهتر از میراث فرهنگی خود از امروز میتوانیم همراهشان کنیم؟
کارشناسان و بزرگان آموزش و پرورش و روانشناسان و جامعه شناسانی که درباره نسل امروز مطالعه میکنند، تاکید دارند که باید نگاهمان را نسبت به کودکی تغییر بدهیم. کودکان را در گذشته بر اساس ناتوانیهایشان تعریف میکردیم؛ جسم ضعیف، تجربه اندک و توانایی کم. برای همین معمولا معلمان سمبل تسلط کامل به علم و دانش بودند و توصیه می شد که چنین باشند و هر چیزی از سوی بزرگسالان به آنان منتقل می شد، اما امروزه کارشناسان دریافتهاند که کودکان و نوجوانان در کنار این ناتوانی ها در برخی از امور از ما تواناترند. آنان قدرت تخیل شگفتی دارند و جهان را با آن تحلیل و تفسیر میکنند. میزان یادگیری در آنان چندین برابر ماست. آنان توانایی پرسشهای فلسفی دارند و با ابزار ارتباطی نوین بهتر و سریعتر از بزرگترها ارتباط برقرار میکنند. پژوهش ها نشان می دهد که کودکان و نوجوانان در تعیین سلیقه بزرگسالان موثرند و در بیش تر خانواده ها آنان تعیین کننده بسیاری از کنش های بزرگسالان هستند . برای همین گفته می شود که برای گسترش دادن برخی از موضوع ها در جامعه باید دست به دامن کودکان شد. میراث فرهنگی هم فکر می کنم از این جمله است.
در کشور ما میزان دسترسی کودکان و نوجوانان به ابزارهای جدید ارتباطی مانند کامپیوتر، موبایلهای پیشرفته، تبلیتها و... زیاد شده است و بسیاری از آنان حتی در روستاها به اینترنت دسترسی پیدا کردهاند. کودکان ایرانی از بازیهای رایانهای استفاده زیادی میکنند. بخشی از این بازیها روی موبایلها هستند و بچهها از موبایلهای بزرگترهایشان برای بازی استفاده میکنند.
الان بازیهای بسیاری مرتبط با میراث فرهنگی و گردشگری ساخته شده است که قصد حمایت از تولیدکنندگان از آنها را داریم. گردشگری مجازی و موزههای آنلاین در دنیا ترمهای جا افتادهای است و میتوانیم با توجه به علایق نوجوانان در این فضاها فعالیت کنیم. ما باید برای مواجهه با این نسل و این ابزارها در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری فکر کنیم. باید خودمان را آماده کنیم وگرنه از این نسل عقب میمانیم. دیگران برای بچههای ما تولید میکنند و ما حتی از دنیای آنها بیخبر میمانیم. اگر به این موضوع توجه نکنیم، مخاطبانمان را از دست دادهایم. اگر به این موضوع توجه نکنیم، کودکان و نوجوانانمان را از دست دادهایم.
اما باید حواسمان باشد که با این نسل چگونه ارتباط برقرار کنیم. کارشناسان توصیه میکنند که نباید با آنان از صندلی بالاترو به شکل یک طرفه سخن گفت. در برخی از کشورها شکل قرار گرفتن صندلی معلم و دانش آموز نیز در حال تغییر است. معلم دانایِ همه چیزدان با صندلی بالاتر نیست که فقط او بگوید. او همزمان باید توانایی شنیدن و یادگرفتن و تعامل داشته باشد.
در فهم و درک کودکان و نوجوانان این موضوع بسیار اهمیت دارد. ما تا موضعمان را در برابر آنان اصلاح نکنیم، راه به جایی نمیبریم، بلکه گسست نسلی را افزایش میدهیم. ما به جای از بالا سخن گفتن با آنان باید راه تعامل با آنان را در پیش بگیریم. در سازمان تعامل با کودکان و نوجوانان را شروع کردهایم تا از این گسست بکاهیم.
گسست بین کسانی که امروز جامعه را اداره میکنند با کسانی که میخواهند فردا جامعه را اداره کنند، نگران کننده است. برای جلوگیری از این گسست تلاش میکنیم، با تعامل و گفتوگوی دو سویه با کودکان و نوجوانان درباره میراث و تمدن غنی ایران و آیینها و رسوم گوناگون و رنگارنگ و جذاب که از گذشته به ما رسیده است و درباره زیباییهای طبیعی کشورمان، یادگارهایی از امروز در کوله بارشان بگذاریم که فردا ما را و کشورشان را به نیکی به یاد بیاورند و بدانند کهزاده سرزمینی بزرگ و عزیز هستند که اگر گاهی بر چهرهاش غبار مینشیند، باید آن غبار را با دستانِ تدبیر خود بشویند و همواره به آن وفادار باشند.
ما در سازمان این فعالیت را با تشکیل شورای کودک و نوجوان شروع کردهایم و امیدواریم با همکاری آموزش و پرورش تشکیل انجمن های دانش آموزان دوستدار میراث فرهنگی، دوستدار طبیعت و گردشگری و مروج هنرهای سنتی از اولین اقداماتی باشند که در این عرصه شاهد تحقق آنها خواهیم بود.
حوزه مسایل کودکان و نوجوانان آنچنان گسترده و متنوع است که هیچ سازمانی به تنهایی نمیتواند توفیقی دراین زمینه به دست بیاورد. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری توجه دیگر سازمانها و نهادها را نیز به این موضوع جلب میکند و امیدواریم که سازمان و نهادهایی مانند وزارت آموزش و پرورش، سازمان حفاظت از محیط زیست، سازمان صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... نیز ما را در این موضوع یاری کنند.