تعداد نظرات: ۸ نظر
یادداشت/
مرکز پژوهشهای مجلس به تازگی گزارشی را منتشر کرده است که در آن جایگاه سازمان فضایی ایران در کشور را مورد بررسی قرار داده است. این مرکز باقی ماندن سازمان فضایی ایران را زیر نظر نهاد ریاست جمهوری امری لازم دانسته و مطالب قابل تاملی را در خصوص مسایل و چالشهای این سازمان بیان کرده است.
از آنجا که نظر مرکز پژوهشهای مجلس بازگو کننده دیدگاه بخشی از حاکمیت است، لازم است در مورد این گزارش نکاتی چند بازگو شود.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود نگاهی ویژه به موضوع اولویت فضایی ایران داشته است و با بر شمردن بندهایی از اسنادی مانند سند جامع توسعه هوافضای کشور و سند چشم انداز، نگاه عمومی سیاست گذاران و مسوولان عالی کشور و نیز اسناد بالادستی به حوزه فضایی را یک نگاه ویژه برای ایجاد اقتدار و غرور ملی میداند و در حالیکه سایر محورهای فعالیتهای فضایی کشور از جمله توسعه اقتصادی و گسترش علم و فناوری را به عنوان محورهای دیگر فعالیت سازمان فضایی ایران بیان میکند، این نگاه را زیربنای تهیه گزارش قرار میدهد.
این بخش از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، به درستی یک دیدگاه نادرست را که در سطح کلان بخش فضایی کشور وجود دارد، آشکار میکند. هر چند حوزه فضا در زمان جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و شوروی رشد بسیار خوبی داشت و به همین دلیل در آن زمان به سرعت به عنوان یک مولفه اقتدار و امنیت ملی این دو کشور در رقابت با یکدیگر مطرح شد، اما گذشت زمان این دیدگاه را کمرنگ کرد به گونهای که هماکنون روندهای جهانی به استفاده اقتصادی از فضا گرایش دارند و کشورهای پیشتاز تلاش میکنند در حوزه خدمات فضایی فعالیت خود را متمرکز کنند تا بتوانند از بازار گسترده و رو به رشد این حوزه که طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس حجم آن تا سال 2020به بیش از 500 میلیارد دلار میرسد، بهره مند شوند.
بدینترتیب مشاهده میشود که مسوولان کشور ما هنوز در فضای جنگ سرد به سر میبرند و این در جهان امروز به معنای گم کردن راه توسعه است.
کشور ما همانطور که در زمینه پیشرفتهای فناورانه با موفقیتهای شگفتآور خود به سرعت توانسته است خود را به لبههای دانش در این زمینه برساند و در زمره کشورهای پیشرفته قرار گیرد، باید در سیاستگذاری نیز منطبق با دیدگاههای روز جهان و رقبای خود پیش رود. امروزه کشورهای اندکی هستند که صرفا برای افزایش غرور ملی به انجام پروژههایی از قبیل اعزام انسان به فضا بپردازند. حتی اتحادیه اروپا و آمریکا نیز که توانایی انجام این کار را دارند در حال حاضر به دلیل اقتصادی نبودن دست از اجرای اینگونه پروژهها کشیدهاند به گونهای که دولت آمریکا پرونده شاتل را بست و اعزام انسان به فضا را به دست شرکتهای خصوصی سپرد که این شرکتها نیز به منظور کسب درآمد به توریسم فضایی روی آوردند.
مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارش خود به درستی بر چند وجهی و فرابخشی بودن فعالیتهای فضایی تاکید میکند و به همین دلیل باقی ماندن این سازمان را زیر نظر ریاست جمهوری الزامی میداند که این نظر تنها توسط اندکی از صاحبنظران مورد مناقشه قرار گرفته است، اما ادعای این گزارش مبنی بر موفق بودن سازمان فضایی در انجام اینگونه وظایف پس از انتقال به نهاد ریاست جمهوری جای تردید دارد و بسیاری از کارشناسان با آن موافق نیستند.
«از بین رفتن تمرکز در سیاستگذاری و اجرای پروژه های فضایی کشور و تخصیص منابع و بودجه مورد نیاز» از مواردی است که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان پیامد انتقال سازمان فضایی به یک وزارتخانه ذکر شده است.
این در حالی است که سازمان فضایی فعلی باوجود آنکه زیر مجموعه نهاد ریاست جمهوری است نتوانسته، این جنبه از وظایف خود را به درستی انجام دهد به گونهای که هماکنون بخش فضایی کشور شاهد انجام دوبارهکاریهای بسیار توسط سازمانهای مختلف و عدم هماهنگی بین این سازمانها به ویژه سازمانهای دفاعی و غیر دفاعی است و این سازمان نتوانسته نقش خود را در جهت دهی به برنامههای فضایی کشور در راستای برنامه 10 ساله توسعه فضایی کشور که از سال 86 پیگیری میشود به خوبی بازی کند.
به گفته برخی کارشناسان، سازمانهای فعال در حوزه فضایی کشور از تجربیات یکدیگر بهره نمیگیرند و این شرایط موجب شده تا به عنوان نمونه در ماهوارههای ساخت کشور به ندرت فناوریهای مشترک یافت شود.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، «عدم امکان تمرکز در امور مربوط به طراحی ماهواره ها، ایستگاه های زمینی، طراحی و ساخت کاوشگرها، ایجاد زیرساخت ها و نیز فرماندهی پرتاب ماهواره بر» و«عدم امکان تفکیک وظایف صنایع دفاعی و سازمان فضایی در ماموریت های مرتبط با فضا» نیز به عنوان پیامدهای دیگر خروج سازمان فضایی از مجموعه نهاد ریاست جمهوری عنوان شده است که این موارد نیز مانند مورد قبلی، در شرایط فعلی نیز وجود دارد.
بدین ترتیب گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با وجود تاکید صحیحی که بر باقی ماندن سازمان فضایی زیر نظر نهاد ریاست جمهوری دارد، به صورت غیر مستقیم توجه کارشناسان را به دو مشکل اساسی حوزه فضایی کشور جلب میکند. در درجه اول نگاه تاریخ مصرف گذشته به فضا که ایجاد اقتدار و غرور ملی را به عنوان اولویت اصلی بخش فضایی کشور میداند و در درجه دوم وظایف اصلی سازمان فضایی ایران که با وجود قرار داشتن این سازمان زیر نظر نهاد ریاست جمهوری کماکان مغفول مانده و پس از این باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
*محمد امین آهنگری- کارشناس ارشد هوافضا
از آنجا که نظر مرکز پژوهشهای مجلس بازگو کننده دیدگاه بخشی از حاکمیت است، لازم است در مورد این گزارش نکاتی چند بازگو شود.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود نگاهی ویژه به موضوع اولویت فضایی ایران داشته است و با بر شمردن بندهایی از اسنادی مانند سند جامع توسعه هوافضای کشور و سند چشم انداز، نگاه عمومی سیاست گذاران و مسوولان عالی کشور و نیز اسناد بالادستی به حوزه فضایی را یک نگاه ویژه برای ایجاد اقتدار و غرور ملی میداند و در حالیکه سایر محورهای فعالیتهای فضایی کشور از جمله توسعه اقتصادی و گسترش علم و فناوری را به عنوان محورهای دیگر فعالیت سازمان فضایی ایران بیان میکند، این نگاه را زیربنای تهیه گزارش قرار میدهد.
این بخش از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، به درستی یک دیدگاه نادرست را که در سطح کلان بخش فضایی کشور وجود دارد، آشکار میکند. هر چند حوزه فضا در زمان جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و شوروی رشد بسیار خوبی داشت و به همین دلیل در آن زمان به سرعت به عنوان یک مولفه اقتدار و امنیت ملی این دو کشور در رقابت با یکدیگر مطرح شد، اما گذشت زمان این دیدگاه را کمرنگ کرد به گونهای که هماکنون روندهای جهانی به استفاده اقتصادی از فضا گرایش دارند و کشورهای پیشتاز تلاش میکنند در حوزه خدمات فضایی فعالیت خود را متمرکز کنند تا بتوانند از بازار گسترده و رو به رشد این حوزه که طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس حجم آن تا سال 2020به بیش از 500 میلیارد دلار میرسد، بهره مند شوند.
بدینترتیب مشاهده میشود که مسوولان کشور ما هنوز در فضای جنگ سرد به سر میبرند و این در جهان امروز به معنای گم کردن راه توسعه است.
کشور ما همانطور که در زمینه پیشرفتهای فناورانه با موفقیتهای شگفتآور خود به سرعت توانسته است خود را به لبههای دانش در این زمینه برساند و در زمره کشورهای پیشرفته قرار گیرد، باید در سیاستگذاری نیز منطبق با دیدگاههای روز جهان و رقبای خود پیش رود. امروزه کشورهای اندکی هستند که صرفا برای افزایش غرور ملی به انجام پروژههایی از قبیل اعزام انسان به فضا بپردازند. حتی اتحادیه اروپا و آمریکا نیز که توانایی انجام این کار را دارند در حال حاضر به دلیل اقتصادی نبودن دست از اجرای اینگونه پروژهها کشیدهاند به گونهای که دولت آمریکا پرونده شاتل را بست و اعزام انسان به فضا را به دست شرکتهای خصوصی سپرد که این شرکتها نیز به منظور کسب درآمد به توریسم فضایی روی آوردند.
مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارش خود به درستی بر چند وجهی و فرابخشی بودن فعالیتهای فضایی تاکید میکند و به همین دلیل باقی ماندن این سازمان را زیر نظر ریاست جمهوری الزامی میداند که این نظر تنها توسط اندکی از صاحبنظران مورد مناقشه قرار گرفته است، اما ادعای این گزارش مبنی بر موفق بودن سازمان فضایی در انجام اینگونه وظایف پس از انتقال به نهاد ریاست جمهوری جای تردید دارد و بسیاری از کارشناسان با آن موافق نیستند.
«از بین رفتن تمرکز در سیاستگذاری و اجرای پروژه های فضایی کشور و تخصیص منابع و بودجه مورد نیاز» از مواردی است که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان پیامد انتقال سازمان فضایی به یک وزارتخانه ذکر شده است.
این در حالی است که سازمان فضایی فعلی باوجود آنکه زیر مجموعه نهاد ریاست جمهوری است نتوانسته، این جنبه از وظایف خود را به درستی انجام دهد به گونهای که هماکنون بخش فضایی کشور شاهد انجام دوبارهکاریهای بسیار توسط سازمانهای مختلف و عدم هماهنگی بین این سازمانها به ویژه سازمانهای دفاعی و غیر دفاعی است و این سازمان نتوانسته نقش خود را در جهت دهی به برنامههای فضایی کشور در راستای برنامه 10 ساله توسعه فضایی کشور که از سال 86 پیگیری میشود به خوبی بازی کند.
به گفته برخی کارشناسان، سازمانهای فعال در حوزه فضایی کشور از تجربیات یکدیگر بهره نمیگیرند و این شرایط موجب شده تا به عنوان نمونه در ماهوارههای ساخت کشور به ندرت فناوریهای مشترک یافت شود.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، «عدم امکان تمرکز در امور مربوط به طراحی ماهواره ها، ایستگاه های زمینی، طراحی و ساخت کاوشگرها، ایجاد زیرساخت ها و نیز فرماندهی پرتاب ماهواره بر» و«عدم امکان تفکیک وظایف صنایع دفاعی و سازمان فضایی در ماموریت های مرتبط با فضا» نیز به عنوان پیامدهای دیگر خروج سازمان فضایی از مجموعه نهاد ریاست جمهوری عنوان شده است که این موارد نیز مانند مورد قبلی، در شرایط فعلی نیز وجود دارد.
بدین ترتیب گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با وجود تاکید صحیحی که بر باقی ماندن سازمان فضایی زیر نظر نهاد ریاست جمهوری دارد، به صورت غیر مستقیم توجه کارشناسان را به دو مشکل اساسی حوزه فضایی کشور جلب میکند. در درجه اول نگاه تاریخ مصرف گذشته به فضا که ایجاد اقتدار و غرور ملی را به عنوان اولویت اصلی بخش فضایی کشور میداند و در درجه دوم وظایف اصلی سازمان فضایی ایران که با وجود قرار داشتن این سازمان زیر نظر نهاد ریاست جمهوری کماکان مغفول مانده و پس از این باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
*محمد امین آهنگری- کارشناس ارشد هوافضا
در مورد بحث اقتدار ملی با توجه به موقعیت ژنوپولتیکی ایران و موقعیت حساسی که پس از انقلاب در آن قرار داشته به نظر می رسد از فضا می تواند و باید به این منظور استفاده کند. مانند هند. به عنوان مثال وجود بک ماهواره جاسوسی برای ایران می تواند بسیار مهم باشد. بویژه که ایران امکان استفاده از ظرفیت های بین الملی را به دلیل توضیحات مذکور ندارد. به طور مثال آلمان ماهواره جاسوسی خود را برای پرتاب به روسیه سپرد ولی ایران نمی تواند چنین کاری را انجام دهد. البته رویکرد کشور در صورتی که از حالت ایدولوژیک به توسعه اقتصادی گرایش پیدا کند آنگاه صحبت نویسنده و ایراد وی صحیح است اما در شرایط کنونی به نظر می رسد برای مباحث امنیتی نیاز به این جهت گیری می باشد.
حرف شما در مورد استفاده از ماهواره های جاسوسی درسته اما به نظر میرسه منظور نویسنده به جنبه های تبلیغاتی این اولویت بر میگرده.