خصوصیات دوره نوجوانی را نمیشناسید، تهمت نزنید
نداشتن شناخت کافی از خصوصیات دوره نوجوانی: دلیل بیش تر مشکلات خانوادهها در رفتار با فرزندان نوجوانشان، این است که با خصوصیات و ویژگیهای دوره نوجوانی آشنا نیستند. همین آشنا نبودن، منجر میشود تا باور نکنند که فرزندشان با ورود به دوره نوجوانی احساس میکند، بزرگ شده است و میتواند برای خودش تصمیم بگیرد. اگر والدین بپذیرند که یک سری از رفتارهای جدید نوجوانشان، اقتضای سن آنهاست، واکنشهایشان به این رفتارهای جدید، واکنش منطقی و صمیمانه خواهد بود. مثلا اگر والدینی ببینند که نوجوانشان چرت میزند و به این درک برسند که او به جز کم خوابی هیچ مشکلی ندارد برای این موضوع با او به جر و بحث نمیپردازند که آرامش خود و نوجوانشان را به هم بزنند. اما معمولا بسیاری از والدین در این دوران با فرزندانشان بسیار سختگیرانه برخورد میکنند که همین رفتار باعث میشود ارتباط بین والدین با فرزند قطع شود. پیامبر اکرم (ص) هم این دوره زندگی را دوره وزارت و مشاورت مینامند که جمله بسیار دقیقی است و نشان از اهمیت حفظ عزت نفس نوجوانان دارد.
ارتباط قطع شود، پنهانکاری شروع میشود
نبود ارتباط صمیمانه بین والدین و نوجوان: اگر والدین میخواهند نوجوانشان را هدایت کنند، اولین قدم این است که بدانند به هیچوجه نباید ارتباط آنها با فرزندشان قطع شود. اگر والدین بتوانند یک رابطه همدلانه و صمیمانه با فرزندانشان برقرار کنند نه تنها به شخصیت فرزندانشان بر نمیخورد بلکه آنها احساس ارزشمندی هم میکنند. اگر نوجوان احساس کند شما به او اهمیت میدهید، در همه مشکلاتش با شما مشورت میکند و شما به راحتی میتوانید بر رفتارهای او کنترل بیش تری داشته باشید. زمانی که یک نوجوان میگوید پدر و مادرم مرا درک نمیکنند، یعنی رابطه بین والدین و نوجوان قطع شده است. وقتی ارتباط بین والدین و فرزندان قطع شود، فرزند اگر فعالیت یا رفتارهای اشتباهی داشته باشد، آنها را زیرزمینی خواهد کرد. این زیرزمینی شدن فعالیتهای فرزند باعث میشود تا رفتارهای پر خطر او برای والدین آشکار نشود.
پاسخ منفی نوجوانان به نظارت مستقیم
در دوره نوجوانی نظارت مستقیم جواب نمیدهد. نظارت مستقیم برای 2 دوره ۶ ساله اول زندگی کودک، نه تنها بسیار خوب است بلکه لازم هم هست. در این 2 دوره فرزندان هم به نظارت مستقیم والدین هیچ واکنشی نشان نمیدهند. اما زمانی که فرزندان وارد دوره نوجوانی (بین 12 تا 20 سال) میشوند اگر نظارت والدین مستقیم باشد، معمولا فرزند آن را تحمل نمیکند و ممکن است در برابر آن واکنشهای بسیار تندی هم داشته باشد. این که فرزندان نتوانند در دوره نوجوانی نظارت مستقیم را تحمل کنند، ایراد از والدین آنهاست که او را مورد نظارت مستقیم قرار میدهند. نوجوان وقتی خودش را تحت نظارت مستقیم والدین میبیند احساس میکند به حریم شخصیاش تجاوز شده است، بنابراین بسیار طبیعی است که واکنش منفی نشان دهد.
به روز بودن اطلاعات نوجوانان در مقایسه با والدینشان
نداشتن اطلاعات از فناوریهای روز: بعضی خانوادهها پیشرفتهترین فناوریهای روز را برای نوجوانانشان تهیه میکنند درحالیکه کمترین اطلاعاتی از امکانات و آسیبهایی که ممکن است این فناوری برای نوجوانشان ایجاد کند، ندارند. برای نمونه برخی از والدین پیشرفتهترین تلفن همراه را برای فرزندانشان تهیه میکنند اما نمیدانند که در تلفن همراه نوجوانشان چه میگذرد. یعنی والدین با دست خودشان دارند یک آسیب جدی و جدیدی برای نوجوانشان ایجاد میکنند. این پدر و مادرها باید برای فرزندانشان تلفن همراهی تهیه کنند که حداقل نحوه استفاده از آن را بدانند. این والدین معمولا پس از مدتی مجبور میشوند نوجوانشان را در استفاده از تلفن همراه محروم کنند که همین موضوع، تنش جدیدی ایجاد میکند و اشتباه بعدی والدین است.
«خود رای» شدن جوانان نتیجه رفتارهای متضاد والدین
در بعضی خانوادهها، والدین در تربیت نوجوانشان یک صدا نیستند. یعنی رفتار پدر و مادر با نوجوانشان شبیه هم نیست. در این خانوادهها نوجوان راه خودش را میرود و پدر و مادر هم به فکر مشکلات خودشان هستند.
در این حالت والدین و فرزندان فقط یک «هم خانه بودن» را در کنار یکدیگر تجربه میکنند. در این خانوادهها به جای این که والدین در رفتار با نوجوانشان وحدت رویه داشته باشند، خود نوجوان موضوع اختلاف میشود. مثلا مادر میگوید فرزندش اصلا این کار را انجام ندهد و پدر اصرار میکند که نوجوان حتما باید این کار را انجام دهد و نوجوان هم کاری را که دوست دارد، انجام میدهد. این موارد دست به دست هم میدهد تا نوجوان احساس آرامش نکند و به دوستان نامناسب پناه ببرد. اگر در یک خانواده بین اعضای خانواده، احترام متقابل برقرار باشد، نوجوان کمترین خطر را احساس میکند و در نتیجه رفتارهای پر خطر او هم به کمترین میزان ممکن کاهش مییابد.