به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا(داناخبر) به نقل از مهر، مساله حجاب به علت ارتباط با ویژگیهای گوناگون فردی و اجتماعی انسان در تمام دوران تاریخ و نیز در ادیان الهی به انحای مختلف مورد تاكید قرار گرفته و از نیازهای حقیقی و مسلم است كه هر چه دارای مراتبی عالیتر باشد به معنویت و دینداری فرد تاثیر بیشتر و عمیقتری داشته و هرچه خلا در این زمینه محسوستر باشد مشكلات و آسیبهای سلامت، رشد و امنیت فردی و اجتماعی افزونتر خواهد شد.
حجاب واژهای است عربی با معانی متعدد؛ از جمله وسیله پوشاندن، حایل كه در فرهنگ فارسی معین نیز به معنای پرده، ستر، نقابی كه زن چهره خود را با آن میپوشانند، آوردهاند.
حجاب در تاریخ
با تکیه بر متون و اسناد تاریخی، در هر آیین و مذهبی حجاب چه پیش از اسلام و چه در زمان ظهور دین مبین اسلام تا کنون جایگاهی داشته و برای آن حد و مرزی قایل میشدند؛ با مشاهده کتیبهها، طومارها، و سنگ نوشتههای تاریخی و کهن میتوان درستی این سخن را تایید کرد.
پوشش در ادیان و اقوام پیش از اسلام بیسابقه نیست؛ گرایش فطری انسان او را به نوعی پوشش دعوت کرده، مثلا در اصول اخلاقی تلمود كه در تفاسیر متون تورات است آمده، اگر زنی به نقض قانون یهود پرداخت مثلا بی آنكه چیزی برسر داشته به میان مردم میرفت یا در شارع نخ میرشت یا به هر سنخی از مردم دردل میكرد در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.
در دوران باستان نیز این پوشش و حجاب زنان و مردان قابل مشاهده است مثلا در کتیبههای تخت جمشید نیز میتوان آثار حجاب زنان و نوع پوشش مرسوم مردان و زمان عصر هخامنشی را دید و لباسها عموما دامنهای پرچین و بلندی داشته و دارای یقههای پوشیده و مناسبی بوده و آثاری از بیحجابی در این مستندات تاریخ مشاهده نمیشود و یا در زمان زرتشت پیامبر منزلت زن در اجتماع محفوظ بود و پوشش و حجاب در جامعه برای هر جنسیتی به شکلی خاص و پوشیده رعایت میشد.
روند حجاب در دوره تاریخی و قرن حاضر ادامه داشت و حتی در ابتدای عصر پهلوی نیز ادامه داشت و زنان و مردان متناسب با عرف اسلامی در صحنههای اجتماع ظاهر میشدند تا اینکه نظریه پردازان و داعیه داران روشنفکری به واسطه برخورد با افکار و پیشرفت جوامع غربی دم از آزادی زدند و حجاب و پوشش اسلامی را مانعی برای رشد و تعالی ترقی کردند.
کلاهی که پهلوی بر سر زنان گذاشت
در میان تحولات فرهنگی این دوره تغییر لباس سنتی و قضیه كشف حجاب بیش از دیگر موارد مورد توجه واقع شده است. سفر رضاشاه به تركیه در 1313 نقطه عطفی در تثبیت باورهای قبلی او مبنی بر لزوم كشف حجاب بود. این سفر اثر عمیقی بر نگرش او نسبت به میزان به اصطلاح «عقبماندگی» ایرانیان نسبت به ترك ها داشت. به همین دلیل، در فاصله 14 ـ 1313 اقدامات وسیع تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افكار عمومی برای كشف حجاب انجام گرفت.
اولین روز کشف حجاب در ایران
سرانجام ، فرمان كشف حجاب به صورت رسمی در 17 دی 1314 صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی اصغر حكمت كه خود نقش فعال و موثری در این ماجرا داشت، در دانشسرای مقدماتی و درحضور رضاشاه برپا شد. در این جشن همسر و دختران او و جمعی از همسران وزیران و وكیلان بدون حجاب شركت داشتند. در این جشن، شاه طی نطقی همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق کرد و اعلام كرد كه تاكنون نیمی از جمعیت كشور به حساب نمیآمدند، زیرا در پرده به سر میبردند. او همچنین افزود كه نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحا و اخلاقا باید عفیف باشد. از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز كلاه های اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابان ها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. كسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند.
تصویب و ابلاغ قانون كشف حجاب اعتراضات علما و روحانیون و مخالفت های گسترده مردمی را نیز در سراسر كشور و در شهرهایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت كه مهمترین نمونه آن قیام بزرگ مسجد گوهر شاد مشهد بود. اگر چه با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شد، اما فقدان رهبری منسجم و خشونت شدید حكومت از جمله عواملی به شمار میآیند كه نه تنها این اعتراضات را ناكام گذاشتند بلكه رضاخان را نیز مصمم به اجرای خشونت بار كشف حجاب نمودند. با این حال قیام گوهرشاد كه یک سال پس از بازگشت رضاخان از سفر به تركیه و مشاهدات وی در مورد بیبند و باری و بیحجابی زنان تركیه به وقوع پیوسته بود، از یكسو حكایت از تاثیر بیچون و چرای رضاخان از فرهنگ غربی داشت و از سوی دیگر از تعارض این فرهنگ با فرهنگ اسلامی جامعه ایران و عدم پذیرش موازین غیر شرعی توسط مردم نیز خبر می داد.
امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی كه در 1299 كودتای رضاخان را محكوم كرده بود و در برابر سیاستهای ضد دینی پهلوی اول همچون كشف حجاب، جدایی دین از سیاست، رواج فرهنگ اروپایی در ایران، اهانت به روحانیت و ... نیز موضعگیری نموده بود؛ این مساله را چنین شرح میدهند: «در رژیم طاغوتی پهلوی آن ظلمی كه به بانوانی كه مقید بودند به اینكه بر طبق اسلام عمل كنند و موافق آنچه كه اسلام امر كرده است ذی خودشان را قرار دهند، در آن زمان رضا شاه به وضعی و در زمان محمدرضا به وضع دیگر. و بحمدالله بانوان ایران مقاومت كردند و جز یک دستهای كه جزو دار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژیم او مناسب بودند، سایر خواهرها مقاومت كردند. بنابراین اسلام در ایران زنده شد، آن خدمتی كه به بانوان كرده است و خواهد كرد ارزشش به اندازهای است كه نمیتوانیم ما توصیف كنیم. اگر نبود این انقلاب و نبود این تغییر و تحولی كه در ایران واقع شده بود، بعد از چند سال دیگر اثری از اخلاق اسلامی در ایران نبود.»