به گزارش گروه سبک زندگی
خبرگزاری دانا (داناخبر) و به نقل از جام جم، نخستین قهوهخانهها در ایران در دوره
صفویه و به احتمال زیاد در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی در شهر قزوین پدید آمدند.
بعدها در زمان سلطنت شاه عباس اول در گیلان بود که
قهوهخانهها توسعه بیشتری یافت. در همین روزگار بود که در بیشتر شهرهای بزرگ ایران،
قهوهخانههای متعدد وجود داشت.
قهوهخانه در آغاز جای قهوهنوشی
بود، ولی بعدها با آمدن چای به ایران و کشت این گیاه در بعضی نقاط شمالی ایران و ذائقهپذیر
شدن طعم چای دمکرده در میان مردم، کمکم قهوه جای چای را در قهوهخانهها گرفت. با
وجود این، نام قهوهخانه همچنان بر این اماکن باقی ماند.
سیاست و قهوهخانهها
از عوامل مهم و موثر در شکلگیری
قهوهخانهها، مسایل سیاسی بود. تبادل اندیشهها، افکار سیاسی و اقتصادی در قهوهخانهها
سبب شد این مکانها رونق بیشتری یابند.
کارکردهای غیر سیاسی
همزمان با ریشهگرفتن قهوهخانه
میان توده مردم و توسعه یافتن آن در همه شهرها، مردم از هر طبقه و گروه بخصوص اهل
کار و صنعت و پیشه به آن روی میآوردند. عمدهترین کارکردهای فرهنگی و اجتماعی قهوهخانه
از این قرار است:
1
ـ پر کردن اوقات فراغت
2 ـ قهوهخانه به مثابه محل
تجمع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
3
ـ سخنوری، شاهنامهخوانی و نقالی
البته شاهنامهخوانی در قهوهخانههای
بزرگ بندرت مستقیم از روی کتاب شاهنامه انجام میشد و نقالان معمولا داستانهای شاهنامه
را با شاخ و برگ بسیار و بداههسازی به زبان عامیانه و به کمک حرکات نمایشی به تجسم
در میآوردند.
4
ـ رفع اختلافات
5 ـ محافل ادبی
قهوهخانهها
در دهههای ٣٠ و ٤٠ بعضا مکان بسیار مناسبی برای نقد ادبی بود. بزرگان و چهرههای شناخته
شده ادبیات این مرز و بوم در قهوهخانهها مینشستند و درباره مسائل ادبی و آثار تازهشان
بحث میکردند. از کافههای معروف آن زمان میتوان به کافه شمیران، کافه فردوسی، کافه
فیروز، کافه نادری و کافه نوشین اشاره داشت.
نمایش در قهوهخانهها
از دیگر وجوه فرهنگی و اجتماعی
حایز اهمیت قهوهخانهها در ایران، نمایشهایی است که در این محلها اجرا میشد.
صحنه نمایش قهوهخانهای معمولا
یک سن بزرگ یا یکی دو تخت چوبی بود که میان صحن قهوهخانه میبستند.
عنوان نمایشنامهها بیشتر چیزی شبیه «حاجی مسجدی»،
«عروسی هالو» و جز آن بود.
موضوع نمایشهای قهوهخانهای
معمولا داستانهای تاریخی، حماسی یا بزمی بود و بیشتر از داستانهای شاهنامه فردوسی
یا خمسه نظامی تقلید میشد یا از نمایشها یا داستانهای کهن ایرانی همچون بیژن و منیژه،
رستم و سهراب، یوسف و زلیخا، شیرین و فرهاد یا از قصههایی که میان مردم سینه به سینه
نقل میشد و بنای آن بر تخیل بود، گرفته میشد داستانهایی چون «حاکم یک شبه» و «نوروز
پیروز».
نقاشی قهوهخانهای
نقاشی قهوهای جزو سبکهای
سنتی، آیینی و کهن نقاشی در ایران محسوب میشود. این نوع نقاشی که خاص قهوهخانههاست،
از عمده وجوه فرهنگی و اجتماعی حایز اهمیت این مراکز محسوب میشود.
نقاشی قهوهخانهای به اثری
گفته میشود که به اندازه نسبتا بزرگ بر دیوارهای قهوهخانه یا روی پارچه به صورت تابلوهای
بسیار زیبا که به دیوار زده میشد، به دست نقاشان ایرانی کشیده میشد.
نقاشیخیالیسازی از آن رو
به نقاشی قهوهخانهای شهرت یافته که نقال و تزئینات دیوار قهوهخانه با یکدیگر ارتباط
مستقیم دارند. این نقاشیها بیشتر صحنه وقایع معروف مذهبی و حماسی را مجسم میکردند.
از بنیانگذاران شیوه نقاشی
قهوهخانهای میتوان به قوللر آقاسی و محمد مدبر اشاره کرد. نمونههای قابل توجهی
از آثار هنرمندان نقاشی قهوهخانهای در موزه رضا عباسی نگهداری میشود. این شیوه در
دهه ۲۰ و ۳۰ شمسی مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی بویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار
گرفت.
جایگاه قهوه خانه در تاریخ ایران
با نگاهی به آنچه گذشت، میتوان
به روشنی دریافت قهوهخانهها، صرفا محلی برای سپریکردن اوقات فراغت یا نوشیدن قهوه
و بعدها چای نبوده است.
آنچه امروزه قهوهخانه را در ارتباطات سنتی ایران
از دیگر مراکز ارتباطی آیینی و سنتی متمایز میسازد، نقش تاثیرگذار و بیبدیل آن در
ارتباطات اجتماعی و همچنین جای پای آن در تمامی وجوه فرهنگی و سیاسی ایران بوده است.
این تاثیرگذاری به خصوص در زمانهای
حایز اهمیت است که مردم با نبود وسایل ارتباط جمعی امروزی، ناقل اندیشهها، فرهنگها
و آداب و رسوم خود بودند.
پس بسیار بجاست قهوهخانه را کنار دیگر ابزار ارتباطی چند قرن گذشته ایران همچون مساجد، حمام، بازار و نظایر آن، جزو لاینفک ابزار ارتباطی کهن بدانیم که تاثیرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برجسته و قابل توجهی بر جامعه گذاردهاند.