در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۶۱۷۵
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۵
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگویی از جزییات عملکرد اورژانس اجتماعی در کشور سخن می‌گوید
به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا (داناخبر) به نقل از روزنامه شهروند، حالا چندسالی می‌شود که یک اورژانس به دیگر اورژانس‌های ایران اضافه شده؛ اورژانس اجتماعی. مجموعه‌ای که قرار است که گاه وارد خانه‌های مردم شود و کودکان را از آزار بدنی و جنسی، زنان را از خشونت‌های خانگی و گاه دختران فراری را از آسیب‌های اجتماعی دور کند. این‌که فعالیت‌های چندساله این اورژانس به چه اندازه موفق بوده، موضوع گفت‌وگوی ما با محمد نفریه، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی است. او می‌گوید اورژانس اجتماعی حالا جایش را بین ایرانی‌ها باز کرده و حتی افراد جامعه هدف آن دیگر خودشان، خودشان را به مددکاران آن معرفی می‌کنند؛ از زنان خیابانی گرفته تا دختران فراری. نفریه آخرین آمارهای تماس با خط ۱۲۳ اورژانس اجتماعی تا آذر امسال را هم در این گفت‌وگو اعلام می‌کند و می‌گوید اختلافات خانوادگی در صدر تماس‌ها با این خط است.

از زمانی که اورژانس اجتماعی شروع به فعالیت کرده، این آمارهای تماس با خط ۱۲۳ و مسائل مربوط به آن بوده که هر از گاهی در صدر خبرها قرار گرفته و حتی گاهی سر و صدا به پا کرده است؛ مانند آمار مربوط به تماس‌ها درباره کودک‌آزاری، خشونت خانگی و... آخرین آمارها درباره تماس‌ها با خط اورژانس اجتماعی، چه می‌گوید؟

غیر از خط ۱۲۳، آمارهای دیگری هم وجود دارد. درحال حاضر ما در کل کشور ۱۶۴ مرکز مداخله در بحران داریم که البته کم است چون بر اساس مصوبه هیأت وزیران ما باید در شهرهای بالای ۵۰هزار نفر، مرکز مداخله در بحران داشته باشیم. این مراکز در ۶ماه اول امسال، ۱۲۶۷۰ پذیرش داشته‌اند. از طرف دیگر درحال حاضر ۱۴۴ مرکز خط ۱۲۳ داریم که در ۶ ماه اول امسال، ۶۷ هزار تماس مرتبط داشته است. تماس‌های مرتبط یعنی تماس‌هایی که با اهداف خط ۱۲۳ همخوانی داشته باشد؛ مواردی مانند کودک آزاری، همسرآزاری، خودکشی. اورژانس درحال حاضر ۱۹۸ تیم سیار دارد که متشکل از آمبولانس مناسب‌سازی شده است که البته قرار است ۱۰۰ آمبولانس جدید به آن‌ها اضافه شود. این آمبولانس‌ها در ۶ ماه اول امسال، ۳۵ هزار ماموریت داشته‌اند. از طرف دیگر ۱۴۴ مرکز خدمات اجتماعی داریم که در این مدت ۱۴هزار و ۶۸۵ پذیرش داشته‌اند و ۱۸۰هزار نفر را شناسایی کرده‌اند. در کل باید بگویم که اورژانس اجتماعی یا فوریت‌های اجتماعی همیشه به‌عنوان یکی از مفقودان نظام اجتماعی ما بوده است. ما برای مسایل پزشکی و انتظامی اورژانس داشته‌ایم ولی برای مسایل اجتماعی که پیش می‌آید، جایی نداشته‌ایم.

یکی از سوال‌هایی که در حوزه فعالیت این اورژانس وجود دارد دقیقا همین است. این‌که چطور حقانیت فعالیت این اورژانس ثابت شد؟ آن هم با توجه به عرف ایران که چندان اجازه دخالت سازمان‌ها و افراد دیگر در حوزه خصوصی، جا نیفتاده است.

شاید یکی از دلایلی که راه اندازی و فعالیت اورژانس اجتماعی در ایران ۱۴سال طول کشید، همین موضوع بود اما به‌تدریج و با ارایه خدمات، مردم متوجه شدند که یکی از حلقه‌های مفقوده جامعه این است. هرچه جلوتر می‌رویم، هم این نیاز بیشتر می‌شود هم این خدمات بیشتر ملموس می‌شود. ما حتی مواردی را در مراکز مداخله در بحران یا مراکز DIC در بعضی مناطق داشتیم که حتی مردم می‌آمدند و در و پنجره ساختمان را می‌شکستند یا برای اعتراض تجمع می‌کردند و... اما الان مردم خیلی از مناطق متقاضی ایجاد این مراکزند. این نشان می‌دهد که دراین‌باره فرهنگسازی لازم بین مردم ایجاد شده است. ما چند سال پیش دراین‌باره درهزار محله شهرهای کشور نیازسنجی کردیم و ۱۰۰ اولویتی را که مردم به آن حساس‌اند، شناسایی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که سومین یا چهارمین نیاز مردم بعد از مسائل اشتغال و مسائل فرهنگی، اعتیاد و مبارزه با آن است. یعنی مردم نیاز دارند و ما نیاز مردم را هدف قرار می‌دهیم. مردم ما نسبت به بحث آسیب‌ها، اعتیاد و طلاق حساس‌اند و این موضوعات جزو اولویت‌های آن‌هاست.

خشونت‌های خانگی چطور؟

خشونت‌های خانگی هم جزو این ۱۰۰ اولویت بود.

نمی‌دانید اولویت چندم؟

الان در خاطر ندارم ولی در کل می‌خواهم بگویم که مسائل مربوط به اعتیاد، برای مردم خیلی مهم است. ارتباط بین زن و مرد هم جزو این اولویت‌هاست.

منظورتان از ارتباط بین زن و مرد چیست؟

منظورم اختلافات خانوادگی است. در کل می‌توان گفت که فرهنگسازی دراین‌باره راه خوبی را رفته است. حتی به جایی رسیده‌ایم که بعضی‌ها می‌گویند نمی‌شود بدون اورژانس اجتماعی، ادامه داد به این دلیل که آن‌ها و ما معتقدیم که وقتی فعالیت اورژانس اجتماعی بیشتر می‌شود، مداخلات انتظامی هم کمتر و به نوعی قضازدایی می‌شود.

ولی در همین اختلافات خانوادگی که بنا به گفته شما در صدر تماس‌های ۱۲۳ است، به نظر نمی‌رسد که کار اورژانس اجتماعی چندان راحت باشد. مثلا وقتی در بعضی نقاط ایران، خشونت خانگی علیه زنان یعنی کتک خوردن زنان از همسران یا پدر و برادرهایشان یک فرهنگ است، فکر نمی‌کنید اطلاع‌رسانی نکردن بهزیستی درباره فعالیت‌های اورژانس در این حوزه، به حوزه کاری خودتان آسیب می‌زند؟

در این‌که خشونت‌های خانگی در بعضی خانواده‌ها هست، شکی وجود ندارد، حتی ما تماس‌هایی درباره خشونت زنان علیه شوهرانشان در خانه داشته‌ایم ولی به هرحال ما فکر می‌کنیم که اطلاع‌رسانی دراین‌باره و ارایه آمار و ارقام، شکستن قبح این مساله است.

یعنی شما به‌عنوان معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، اطلاع رسانی دراین‌باره را یک «قبح» می‌دانید؟

بله از نظر من این‌طور است. این اتفاقات در کشور وجود دارد و کشف بهزیستی هم دراین‌باره نسبت به قبل بیشتر شده است ولی نباید مرتب درباره آن حرف بزنیم چون این موضوع را عادی می‌کند.

چرا از این طرف نگاه نکنیم. اگر شما درباره خشونت‌های خانگی و حتی فعالیت‌ها و مداخله‌های اورژانس اجتماعی اطلاع‌رسانی کنید و به زنان داخل خانه‌ها صریحا بگویید که اگر در خانه کتک می‌خورید یا مورد خشونت‌های دیگر قرار می‌گیرید، فکر نکنید که باید تحمل کنید، جایی هست که به شما رسیدگی می‌کند یا حتی به شما پناه می‌دهد، بهتر نیست؟

هدف ما هم این است که افراد با فعالیت‌های ما آشنا شوند، وگرنه من همین الان با شما هم مصاحبه نمی‌کردم. الان ضریب نفوذ تماس‌های ما بالای ۹۰ درصد است ولی به هرحال، ارایه آمار و ارقام دقیق درباره خشونت‌های خانگی را به نفع فعالیت‌های خودمان نمی‌دانیم.

کمتر شدن مداخلات انتظامی، یکی از اهداف فعالیت‌های اجتماعی در بیشتر کشورها است ولی واقعیت این است که ما درحال حاضر در ایران می‌بینیم که بهزیستی فعالیت‌هایش را انجام می‌دهد اما به موازات آن، نیروی انتظامی یا مثلا ستاد مبارزه با مواد مخدر و... اقداماتی می‌کنند یا طرح‌های ضربتی را اجرا می‌کنند که اقدامات اجتماع‌محورانه بهزیستی را خنثی می‌کند. از نظر شما این موازی‌کاری‌ها را چطور می‌توان برطرف کرد؟

من اسمش را موازی‌کاری نمی‌گذارم. مثلا در قانون مبارزه با مواد مخدر، مراکزی که شامل ماده ۱۵ این قانون می‌شوند وجود دارند که داوطلب‌اند و مراکز ماده ۱۶ هستند که اجباری‌اند. روند کار این ۲ مشخص است. آن معتاد متجاهر قانون گریز، بله، باید یقینا با آن برخورد شود که در ماده ۱۶ آمده اما مراکز زیر نظر بهزیستی مربوط به ماده ۱۵ این قانون‌اند.

یعنی شما موافق برخوردهای انتظامی با معتادان هستید؟ در همین سازمان بهزیستی، مسئولانی هستند که با این نوع برخوردها مخالف‌اند.

بله من با این برخوردها موافقم. اساسا کسی نمی‌تواند دراین‌باره مخالفتی داشته باشد چون این مساله، قانون است. من در مراحل نوشتن این قانون، سهیم بودم و دقیقا می‌دانم چه اتفاقی افتاده است. از طرف دیگر، مراکزی که مربوط به ماده ۱۵ و زیر نظر بهزیستی‌اند، اجباری نیستند. ما هیچ وقت به اجبار کسی را برای درمان و رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی نمی‌بریم بلکه اگر کسی از ما کمک خواست، ما به او کمک می‌کنیم. یکی از مشکلاتی که چندسال قبل داشتیم این بود که مثلا حکم می‌دادند فلان مددجو را ۶ ماه در مراکز بهزیستی نگه دارید درحالی‌که قانونا ما نمی‌توانستیم او را نگه داریم. در چندسال گذشته گاهی این موضوع مطرح شده که اورژانس اجتماعی، خیلی پلیسی شده و ما می‌خواهیم از این پلیسی شدن دوری کنیم. خیلی جاها هست که نیروی انتظامی نمی‌تواند وارد شود ولی ما می‌توانیم، این نشان می‌دهد که مردم با ما راحت‌ترند.

اما در همین چندسالی که از فعالیت اورژانس اجتماعی می‌گذرد، گاهی شده که بعضی خانواده‌ها حتی مددکاران اورژانس را کتک زده‌اند. همین موضوع هم به یکی از دلایل جا نیفتادن فعالیت اورژانس تبدیل شده.

نیروهای ما آموزش دیده‌اند که چطور وارد یک موضوع شوند و مورد پذیرش مردم قرار بگیرند. ما به کمک مردم می‌رویم نه این‌که آن‌ها را آزار دهیم. بله، ما مواردی هم داشته‌ایم که به دعوا و ضرب و جرح نیروهای ما منجر شده و مددکاران ما را کتک زده‌اند.

برای مداخله در چه مواردی بیشتر مقاومت وجود دارد و باعث می‌شود مددکاران شما کتک بخورند؟

مثلا یکی از موارد پارسال، کودک‌آزاری بود و جالب این‌جا بود که نیروی انتظامی هم مداخله کرده بود و همه‌شان کتک خوردند. یا یک مورد دیگر داشتیم که در محله‌ای که شبکه قاچاق زیاد بود مردم آن‌جا در برابر حضور نیروهای ما مقاومت زیادی داشتند و حتی ماشین اورژانس را شکستند و مددکار ما را با چاقو زدند.

در این سال‌ها، علاوه بر تعدادی از مردم، بین مسئولان هم برای فعالیت‌های اورژانس اجتماعی، مقاومتی وجود داشته است؟

بله این مقاومت‌ها بین مسئولان هم وجود داشت. بالاخره، این موضوع جدیدی بود و می‌گفتند نیروی انتظامی و اورژانس پزشکی دارند کارشان را انجام می‌دهند و دلیلی برای ایجاد اورژانس اجتماعی در کشور نیست ولی بعد، مثلا چندسال پیش که تعداد زیادی کودک‌آزاری در کشور اتفاق افتاد، همه به این اتفاق نظر رسیدند که جایی باشد تا این موارد را پیگیری کنند.

دختران فراری یکی از جامعه‌های اهداف شما هستند. حتی بهزیستی چندسالی می‌شود که برای آن‌ها خانه‌های سلامت و خانه‌های موقت را ایجاد کرده ولی موضوعی که وجود دارد این است که شما در بیشتر موارد باید با صلاحدید قاضی این دختران را تحت پوشش بگیرید. این، کار شما را سخت نمی‌کند؟

به هرحال در فعالیت‌های اورژانس، یک بحث اجتماعی وجود دارد و یک بحث قانونی که باید طی شود. بعضی مواقع است که خود دختران وقتی از خانه فرار می‌کنند، با ما تماس می‌گیرند و درخواست کمک می‌کنند. یا بعضی مواقع این دختران در خانه‌های خودشان، مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و ما با خبر می‌شویم، در این‌جا هم ما و هم قانون باید به کمک این دختران بیایند.

یعنی ترجیح شما هم این است که در این موارد، این دختران از خانه بیرون بیایند؟

نه ترجیح ما این نیست ولی وقتی ما از این موارد باخبر می‌شویم، طوری کار می‌کنیم که عوض این‌که آن‌ها جذب گروه‌های فساد و اشرار شوند، جذب ما شوند. این‌ها جزو گروه‌های خودمعرف هستند. گروه‌های دیگری هم هستند که از طریق نیروی انتظامی به ما معرفی می‌شوند.

به نظر شما الان برای نیروی انتظامی هم جا افتاده که عوض دستگیر کردن این دختران و بردن آنها به زندان، آن‌ها را تحویل شما دهند؟ چون تا همین چندسال پیش، این موضوع برای نیروی انتظامی هم جا نیفتاده بود.

بله الان وضع بهتر شده؛ درحال حاضر آن‌ها می‌دانند جایی هست که این دختران را پذیرش می‌کند. ما الان در جاهای حساس مانند ترمینال جنوب و غرب، تیم داریم که دخترانی را که از شهرستان‌ها به تهران فرار می‌کنند، شناسایی می‌کنند. مثلا می‌بینند دختری آن‌جا می‌چرخد، می‌روند با او صحبت می‌کنند و اگر کمکی خواست، کمکش می‌کنند.

برخورد آن‌ها با این دخالت اولیه‌ای که شما می‌کنید، چطور است؟ بیشترشان مقاومت می‌کنند؟

به هرحال آن‌ها مقاومت‌هایی دارند. بعضی‌هایشان فرار می‌کنند و بعضی‌هایشان دروغ می‌گویند و به هر طریقی شده از دست ما در می‌روند ولی به هرحال چون مددکاران ما نشان نیروی انتظامی ندارند و نشانی دارند که نشان می‌دهد آن‌ها فعالیت اجتماعی می‌کنند، برخورد این دختران یا کودکان خیابانی که از دیگر شهرها به تهران می‌آیند، با آن‌ها بهتر است تا ماموران نیروی انتظامی.

مداخله مددکاران شما در وضع این دختران چطور است؟

ابتدا ماموران مراکز مداخله در بحران ما، آن‌ها را شناسایی می‌کنند، بعد با حکم قضایی آن‌ها را به خانه‌های سلامت می‌آورند. بعد افرادی از پزشکی قانونی و مراجع قضایی آن‌ها را می‌بینند و کارهای مربوط به خودشان را می‌کنند.

آن‌ها به‌طور شبانه‌روزی و تا هر وقت بخواهند در خانه‌های سلامت می‌مانند؟

بله ولی این را هم بگویم که نزدیک به ۸۰ درصد آن‌ها به خانواده‌هایشان برمی‌گردند.

آن ۲۰درصدی که برنمی‌گردند، وضعیتشان چطور می‌شود؟

بعضی از آن ۲۰درصدی که می‌مانند، اگر خانواده مناسبی نداشته باشند به افراد فامیلشان هدایت می‌شوند و بعضی که فامیل هم ندارند به مراکز بلندمدت ما هدایت می‌شوند. اگر این دختران زیر ۱۸سال باشند به شبه خانواده‌های ما می‌روند و اگر بالای ۱۸سال باشند وارد مراکز بلندمدت ما می‌شوند و به فعالیت‌های خودشان ادامه می‌دهند. این دختران سطح یک و سطح دو دارند و حتی برای بعضی از آن‌ها قرنطینه در نظر می‌گیریم. در کل دخترانی که از خانه فرار کرده‌اند و آسیب ندیده‌اند، خیلی راحت‌تر به خانه برمی‌گردند تا کسی که آسیب دیده است.

تعداد دخترانی که شما با آن‌ها روبه‌رو می‌شوید و در زندگی آن‌ها مداخله می‌کنید، نسبت به قبل چه تغییراتی داشته؟ مثلا می‌شود گفت که تعداد دختران فراری نسبت به چندسال پیش که این پدیده تازه در جامعه دیده می‌شد، افزایش یا کاهش پیدا کرده است؟

نمی‌توان به‌طور دقیق گفت که تعداد این دختران افزایش پیدا کرده است ولی باید گفت که کشف ما بیشتر شده است. قبلا این دختران وجود داشتند و اورژانس اجتماعی و آمبولانس و مراکز مداخله در بحران وجود نداشتند ولی حالا این مراکز هستند و قطعا کشف این افراد بیشتر شده است.

این وضع برای زنانی که خیابانی خوانده می‌شوند و در اصل کارگر جنسی‌اند، چطور است؟ می‌دانید که رسیدگی به این زنان در ایران به دلیل شرایط فرهنگی، حتی گاهی بین مسئولان و وزارتخانه‌ها پاس داده می‌شود. نقش بهزیستی دقیقا برای این زنان چیست؟

این زنان اول از طریق مراکز مداخله در بحران شناسایی، جداسازی و به مراکز بازپروری ما هدایت می‌شوند.

الان سالانه چه تعداد از این زنان را شناسایی می‌کنید و به آن‌ها خدمات می‌دهید؟

من نمی‌توانم تعداد آن‌ها را به شما بگویم ولی این را بگویم که بیش از ظرفیت پذیرش شده‌اند. بیشتر این زنان به سمت توانمندسازی می‌روند و تعداد کمتری از آن‌ها، یعنی حدود ۵درصد به چرخه قبلی کار جنسی در خیابان برمی‌گردند که این آمار بدی برای ما نیست. آن‌ها تا مدتی در خانه‌های موقت نگهداری و بعد به سمت زندگی مستقل هدایت می‌شوند.

خب چه تضمینی هست که وقتی آن‌ها زندگی مستقل داشته باشند، دوباره به سمت کارگری جنسی نروند؟

این یک اندکسی دارد. بعضی مواقع آن‌ها ۴،۳نفری، کنار هم زندگی می‌کنند. ما خانه‌های بین راهی هم داریم که کسانی که از خانه‌هایشان با محیط‌های بسته آمده‌اند و می‌خواهند در محیط‌های بازتری زندگی کنند، با همراهی مددکاران در این خانه‌ها زندگی می‌کنند.

بیشتر این زنان تحت سرپرستی شما خودمعرف‌اند یا نیروی انتظامی آن‌ها را به شما تحویل می‌دهد؟

تعدادی از آن‌ها خودمعرف‌اند و تعدادی از آن‌ها را هم نیروی انتظامی، مراجع قضایی یا حتی دستگاه‌های دیگری مانند استانداری‌ها و فرمانداری‌ها به ما معرفی می‌کنند.

شما با شناسنامه‌دار کردن این زنان که چند وقت پیش نیروی انتظامی اعلام کرد، موافقید؟

این موضوع چند جنبه دارد. تعدادی از این زنان مجرم‌اند و تعدادی از آن‌ها نه.

منظورتان از مجرم چیست؟

یکی هست که کمک می‌خواهد اما یکی هست که مجرم است و هرکاری برایش کنی، باز هم به چرخه تن فروشی برمی‌گردد. ما سعی می‌کنیم اکثر این زنان را به واسطه رابطانمان جذب کنیم.

ولی کلا در بحث برخورد با آن‌ها، بیشتر به نظر می‌رسد نیروی انتظامی فعالیت داشته باشد تا بهزیستی. حداقل در اطلاع‌رسانی‌هایی که صورت گرفته، بیشتر این‌طور به نظر می‌رسد.

خب به هرحال بعضی مواقع هم بحث قانون در میان است. گاهی بعضی از این زنان هستند که مجرم‌اند و بعضی مواقع نیستند. معمولا نیروی انتظامی هم اول آن‌ها را به زندان نمی‌برد و به ما معرفی می‌کند.

چند سال پیش بحث ایجاد خانه عفاف یا کلا خانه‌ای که این زنان در کنار هم زندگی کنند، مطرح شد، نظر شما درباره این پیشنهاد چیست؟

بله زمانی این پیشنهاد از سوی یک نهاد مطرح شد و ما به آن‌ها گفتیم که شما درباره تعداد این زنان اشتباه می‌کنید و تعدادشان آن‌قدر نیست که شما فکر می‌کنید.

نیروی انتظامی این پیشنهاد را داده بود؟

خیر.

وزارت کشور؟

نمی‌توانم به شما بگویم که کجا این پیشنهاد را داده بود. ما به آن‌ها گفتیم که در این‌باره اشتباه فکر می‌کنند. ما آن موقع ظرفیت خانه‌های موقتمان را در تهران و شهرهای دیگر آماده کردیم و این زنان را به آن‌جا آوردیم و بعد معلوم شد که این تعداد، آن‌قدر نبوده که آن نهاد تصور می‌کردند و آمار ما درست‌تر است.

خب آمار شما می‌گوید که تعداد این زنان چقدر است؟

معلوم است که نمی‌توانم آمار آن‌ها را به شما بگویم.

ارسال نظر