دکتر پیروز مجتهدزاده متولد 1324 در تهران است. دانشآموخته تاریخ و جغرافیا تا مقطع دکترا در انگلستان است و سابقه تدریس و پژوهش در مراکز آموزشی و پژوهشی انگلستان و ایران را دارد. او متخصص مسایل خلیج فارس و جزایر سه گانه است و در این خصوص کارهای پژوهشی متعددی انجام داده است. در حاشیه مصاحبه سبک زندگی با او چند سوالی در مورد وقایع روز از او پرسیدیم چون نمیشود با پیروز مجتهدزاده نشست و از سیاست، به خصوص سیاست بینالملل سخن گفت.
از وقایعی که برای مصر افتاده ناراحت نیستید؟
نه. مصر مشکلات زیادی دارند. اخیرا شرایطی طوری شده که در منطقه خاورمیانه، هر وقت صحبت از نارضایتی است، بحث دمکراسی میشود. همیشه هم وارونه میشود چون مفهوم دمکراسی وجود ندارد. بزرگترین مفهوم دموکراسی حاکمیت مطلق قانون است ولی قانون در خاورمیانه و به خصوص در ایران معنایی ندارد. برخی به من میگفتند از خط کشی عابر پیاده نروی چون خطرناکتر است (خنده). در فرهنگ و طرز تفکر ما قانون نیست. حرف از دمکراسی و آزادی که میآید یعنی ول و رها شدن. در حالی که درست برعکس است. آن چیزی که میگویند در غرب وجود دارد آزادی سیاسی است آن هم از نوع آزادی بیان است. در دمکراسی واقعی کسی اگر مالیات ندهد پدرش را در میآورند ولی در ایران اگر مالیات بدهی دیوانه هستی. در مصر، مردم بسیار نجیب و خوش برخورد هستند و فرهنگ بسیار ملایم دارند. نسبت به بقیه دنیای عرب هم پیشرفتهتر هستند. ولی در عین حال فقیرند و از نظر تاریخ سیاسی مشکلی دارند که از ژنرال نجیب شروع شد و آن این است که حکومت دست ارتش است. مصر در جهان امروز وقتی چشمش را باز کرد دولت نظامی داشته است. غیر از این نمونه آخر یعنی آقای مرسی.
نظرتان در مورد دولت جدید چیست؟
در مجموع پوئن مثبتی میدهم. چون ما از دو دوره هشت ساله خاطره بد داریم. در ایران، چون احساسی هستند خاطرات بدشان از احمدینژاد است در صورتی که من از آقای خاتمی هم خاطرات بسیار بدی داریم. در آن دورهها کار عقلایی در کار نبود. خاتمی گفتگوی تمدنها و تشنج زدایی را مطرح کرد. ولی وقتی رییس جمهوری فرانسه او را به ضیافت شام دعوت کرد از اتاق بیرون رفت چون گفت ممکن است مشروب سرو شود. عجیب است. یعنی شما وزارت خارجهای ندارید که موضوع را چک کند. همین اتفاق در مورد ملاقات با کلینتون هم افتاد. البته روابط را هم رفسنجانی باز کرد ولی خاتمی در این موارد کارهای اشتباهی کرد. از ترس اینکه چیزی به او بگویند.
چه کسی میخواهد بگوبد؟ کیهان؟ کیهان هم آنقدر شعور دارد که این کار را نکند. او شعار آزادیخواهی میداد، کیهان که حرف میزد کنار میکشید. انتخابات را خودش تحریم کرد و خودش رفت رای داد. ولی این دولت به نظر به جایی رسیده که دولت هاشمی اواخر رسیده بود. دولت هاشمی یکی از بهترین دولتهای بعد از انقلاب بود. به خصوص 4 سال دوم. روباز و متعادل. با این حال امثال ما باید توجه کنیم که هم انتقاد سر جایش باشد و هم افراط و تفریط نباشد. چند وقت پیش دیدم رییس جمهوری و وزیر خارجه گفتند ما اختیاراتی نداریم. یعنی چه؟ شما را ملت انتخاب کرده است و رهبری به بهترین وجه تایید کرده است. رهبری اجازه بهبود روابط دیپلماسی را داده است. مجموعا این دولت تا حالا معقول عمل کرده است. زمزمهای از خطاکاری دولت هشتم در مورد جزایر ابوموسی بوده که ان شاء الله گربه بوده است. عرض کردم که اعتدال و پیشرفت و اینها در اختیار همکاران دانشگاهی است. همکاران عزیز! چشمتان را باز کنید. خود فروشی و چاپلوسی را دور اندازید. همه میگویند روشنفکران وضع کشور را خراب کردند. بعد از این هم دولت باید حواسش جمع باشد و هم ناظران دانشگاهی انتقاد کنند. دانشگاهی نباید پشت سایتمدار باشد و باید منتقد باشد.
توافق ژنو را چگونه میبینید؟
توافق ژنو در مجموع و با در نظر داشتن همه عوامل مثبت و منفی، خوب است. تندروهای راستی میگویند ترکمنچای است که مطلقا نیست. ممکن است در نهایت چیزی را بدست نیاوریم ولی چیزی را هم از دست نمیدهیم. فعلا موقت است. حرف این است که در دوران آزمایشی کاری نکنیم؛ بعدا میشود غنی سازی کرد. چیزی که باید بدست آوریم حفظ حق غنی سازی است. در واقع غنیسازی خیلی مهم نیست. استقلال ملی مهم است. آقای خاتمی نمیبخشمت که تعلیق کردی. تعلیق یعنی تسلیم.
آینده روابط ایران و انگلیس را چگونه میبینید؟
رابطه با انگلیس، افسانه عشق و نفرت است. در تاریخ سیاسی ما آنقدری که از انگلیس نفرت دارند از دیگر کشورها ندارند. ولی در عین حال توجه زیادی هم به این کشور داریم. مردم بخواهند درس بخوانند همه به انگلیس میروند. ما باید روان شناسی انگلیسی که در تاریخ اخیر داریم تعدیل کنیم. این کشور نه شیطان است نه فرشته. نسل قبلی فکر میکند امپراطوری بریتانیا کبیر هنوز وجود دارد ولی اینگونه نیست. دیدگاه کهن مردود است، ملتها مستقل هستند و عصر استعمار از بین رفته است.انگلیس کشوری شده مثل فرانسه. حتی آلمان خیلی جلوتر است. در افکار عمومی انگلستان نسبت به ما این حس نیست. فقط سوء ظن دارند. وقتیهایی هم بوده که روشنفکر و سیاستمدار انگلیسی طرف ما را گرفته است. بعد از بحث سلمان رشدی وزیر خارجه انگلیس رابین کوک (مثل اوباما که در موضوع رابطه با ایران از خوش گذشتگی کرد و حتی در مبارزه انتخاباتی گفت میخواهم مذاکره کنم.) رابین کوک بعد از مذاکرات اولیه با وزیر خارجه ایران د رمورد مساله رشدی گفت مساله غیرسیاسی است. فرانسه هیچ وقت اینطور نیست. آلمان نیست. علتش مطالعات فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی بسیاری است که انگلیسیها در مورد ایران بیش از هر ملت دیگر انجام دادند. شما هر رشتهای را مطالعه کنید به موضوع خود علاقمند میشوید. در حال حاضر میان دو کشور موضوعی نمانده ولی برخی سعی میکنند دکان نفرت را گرم نگه دارند و این ردپای آن تاریخ تحریف شده است. مصدق بزرگترین خدمت را به انگلیس کرد و نفت را طوری ملی کرد که همهاش به انگلیس رسید و خود انگلیسیها صحنه را طوری تغییر دادند که بعدا با افسانه کودتا او را بردارند. البته الان تاریخ دارد ماجرا را حل میکند. با این حرفها به من مجتهد زاده میگویند انگلیسی. در صورتی که آن قدر که من مبارزه کردم تا در بی بی سی حق ایران را تثبیت کردم هیچکس نکرده است. الان دیگر زمان ترس حکومت از انگلیس یا پناه بردن عدهای به آن گذشته است. اگر کسی هم خود را به انگلیس آویزان کرده در عصر مدرن زندگی نمیکند. رابطه ما باید برقرار شود و این به نفع ما هم هست.