به گزارش گروه ایرانشناسی خبرگزاری دانا(داناخبر) به نقل از روزنامه ایران، از کودکی با تنهایی انس داشت. تنها آغوش خدا مامن خستگی هایش بود تا این که نور قرآن افق راهش شد و تاریکی های زندگی اش را به روشنایی بدل کرد. استاد علی اکبر اسماعیلی قوچانی متولد سال 1323 در سرولایت شهر قوچان پس از سال ها تلاش و ممارست برای خوب زندگی کردن، حالاکارنامه خوبی از خود به جای گذاشته که آخرین امتیاز آن مربوط به کتابت نفیس ترین و بزرگ ترین قرآن جهان است که پس از 4 سال رو به پایان است.
کودکی های پر از تجربه
کودکی هایش با بچه های دیگر فرق داشت. سه ساله بود که مادرش از دنیا رفت و همین که شش ساله شد تا خواست خلا حضور مادر را با آغوش پدر جبران کند او را هم از دست داد. تنها شده بود و باید زودتر از آن که وقتش برسد روی پای خود می ایستاد تا راه و رسم زندگی را یاد بگیرد.
وی می گوید: از همان شش سالگی کار کردن را با شاگردی در مغازه های مختلف شهر شروع کردم و در کنار کار کردن درس هم می خواندم. کلاس ششم ابتدایی بودم که شاگرد نقاش ساختمان شدم و احساس کردم به نقاشی علاقه زیادی دارم برای همین در کنار شاگردی، روی شیشه و اجسام مختلف نقاشی می کشیدم تا این که در سن 12 سالگی به تنهایی تابلو سازی را شروع کردم اما درآمدم کفاف زندگی، اجاره مغازه و خرج تحصیلم را نمی داد برای همین ترک تحصیل کردم. ازآنجا که می خواستم هر طور شده کسب و کار خوبی راه بیندازم همزمان دوره های خطاطی و خوشنویسی را در کلاس استادان بزرگی مانند مرحوم توفیقی، سید حسن میرخانی، میرزا ابراهیم بوذری و احمد معصومی گذراندم البته سعی می کردم از هر طرحی که در اطراف می بینم الگو بگیرم تا ناچار نباشم برای گذراندن دوره های آموزشی مختلف هزینه بیشتری پرداخت کنم.
او که تلاش شبانه روزی مهم ترین هدف زندگی تک نفره اش بود در سن 20 سالگی عضو انجمن خوشنویسان کشور شد. دیگر زندگی اش در سرازیری افتاده بود و انجام کارهای تزییناتی در کنار استادان برجسته فرانسوی و استاد بهادری در هتل شاه عباسی اصفهان، کتابت قرآنی به طول یک متر برای نخستین بار در سال 1350، فعالیت در تالار آیینه مجلس شورای اسلامی و طراحی بسته بندی چای شهرزاد در دهه 50 تاییدی بر توانایی های او در دوران جوانی بود.
شروعی جدید
مسیر زندگی ام با ازدواج تغییر کرد. از پول فروش مغازه 5 هزار تومان به دست آوردم که هزینه عروسی، مهریه و اجاره خانه را با آن پرداخت کردم. انگیزه ام برای انجام کارهای هنری بیشتر شده بود و سال 1354 که نخستین فرزندمان به دنیا آمد، در رشته خوشنویسی در سطح کشور مقام اول را به دست آوردم.
استاد قوچانی با یادآوری آن روزها ادامه داد: زندگی ساده ای داشتیم و همسرم در تمام فراز و نشیب های آن با من همراه بود. شاید به اندازه من هنر را دوست نداشت اما هیچ گاه تنهایم نگذاشت و به کارم خرده نگرفت. کودکی های سختی را پشت سر گذاشته بودم. بچه های محله به خاطر این که پدر و مادر نداشتم حتی جواب سلامم را نمی دادند و در اوج تنهایی ها این خدا بود که لحظه ای تنهایم نگذاشت و قدرت و توانی به من داده بود که تمام سختی ها را تحمل کنم و به فرداهای روشن امیدوار باشم. عید نوروزهای زیادی آمد و رفت اما کسی نبود که تحویل سال جدید را به من تبریک بگوید. تنها بودم و حس و حالی برای چیدن سفره هفت سین نداشتم برای همین دلگیر ترین نوروزها را تجربه کرده ام و بیشتر اوقات برای این که از آن همه تنهایی زجرآور فرار کنم به حرم امام رضا(ع) پناه می بردم و حالاکه آن روزها را مرور می کنم ناراحت نیستم زیرا به خوبی لطف خدا را در زندگی ام احساس می کنم و خوشحالم که از هیچ برایم همه چیز ساخته است.
او می گوید: سال 1356 به استخدام اداره فرهنگ و ارشاد در آمدم و همزمان در انجمن خوشنویسی تدریس می کردم. با این که تا کلاس سوم راهنمایی درس خوانده بودم شروع به نوشتن کتاب های خوشنویسی کردم. نخستین کتابم اوایل انقلاب بود که در هندوستان به چاپ رسید و تا به امروز 35 جلد کتاب خوشنویسی، 114 مدل «بسم الله الرحمن الرحیم»، 114 حدیث درمورد «بسم الله الرحمن الرحیم»، 114 مدل صلوات و خوشنویسی جزء 30 قرآن کریم را با طرح های مختلف به رشته تحریر درآوردم. همچنین به بیش از 1000هنرجو تعلیم داده ام که برخی از آن ها در حال حاضر استادان بزرگی هستند علاوه بر این در کشورهای مختلف نمایشگاه های متعددی برگزار کرده ام و برای مساجد شهرهایی مانند هامبورگ و لندن که نتوانسته ام حضور پیدا کنم کتیبه هایی را فرستاده ام.
برکت زندگی
برکت و موفقیت زندگی اش را مدیون آیات قرآن است که خداوند سعادت کتابت آن را به او داده است. علی اکبر اسماعیلی قوچانی از عید غدیر خم سال 1388 مشغول کتابت نفیس ترین قرآن دنیا است که در حال حاضر مراحل پایانی آن سپری می شود. وی در این باره می گوید: نفیس ترین قرآن نامگذاری شده است زیرا طراحی آن به گونه ای است که در هیچ کدام از سوره ها «بسم الله الرحمن الرحیم» حتی در خط دوم صفحه نوشته نشده است. علاوه بر این هیچ کدام از آن ها شبیه هم نیست. ضمن این که هر جزء قرآن به شکل و تذهیب خاصی نوشته شده است و البته در تذهیب آن از طلای خالص استفاده شده است. هر صفحه این قرآن 15 سطر دارد که سطر اول، وسط و آخر آن به خط ثلث و سایر سطور با خط نسخ نوشته شده است همچنین هر صفحه این قرآن پارچه ای را با رنگ خاصی تهیه کرده ام که قابل شست و شو است. این قرآن 350 ورق و 700 صفحه دو و نیم متری دارد که برای مشکل اساسی ورق زدن آن هم میز خاصی ابداع کرده ام تا به کار تسلط کافی داشته باشم.
برای تذهیب این قرآن 30 زن همکاری دارند اما خطاطی و سایر کارهای مربوط به آن بر عهده استاد قوچانی است. برنامه ریزی جزء جدایی ناپذیر زندگی اش است و ساعت خواب او در این 4 سال تغییر نکرده است و بیش از 16 ساعت از شبانه روز را در کارگاهش که در طبقه پایین محل زندگی اش قرار دارد مشغول ساخت و تهیه این قرآن است.
او که آرامش را در آیه «الابذکر الله تطمئن القلوب» پیدا می کند می گوید: به قول حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم و خوشحال است از این که پس از آن همه سال تنهایی و ننشستن دور سفره هفت سین، دعای آن روزهایش به اجابت رسیده و از تنهایی نجات پیدا کرده و سال ها است دعای «یا محول الحول و الاحوال» را در کنار اعضای خانواده و نوه هایش می خواند. او حالابر خلاف کودکی هایش روزهای پایانی سال را با اشتیاق بیشتری سپری می کند و منتظر لحظه تحویل سال است تا بازهم مانند 4 سال گذشته سال جدیدش را کنار قرآنی جشن بگیرد که هر کدام از آیه های آن را با تمام وجودش لمس کرده است.