به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) سومین جلسه نقد و بررسی کرسیهای نظریهپردازی با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال برگزار شد.
بر اساس خبر مهر، در ابتدای این نشست ناصرالدین علی تقویان، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، درباره دلیل و نحوه شکلگیری این نشست گفت: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه این نشستها را برگزار میکنند و این نشستها به شکل طرح بحث و گفتوگو دنبال و گزارش آنها منتشر میشود
وی در این نشست با بیان اینکه «ما به دنبال نظریهپردازی نیستم، بلکه در چند جلسه میخواهیم به چارچوب یا راهبردی برسیم و به دانشگاهها گزارشی داده و کمک کنیم تا کرسیهای نظریهپردازی توسعه یابد» افزود: قصد داریم به آنها یک الگو بدهیم و به ترویج و گسترش نقد، تفکر انتقادی و گفتوگوی انتقادی در دانشگاهها هستیم.
عبدالکریمی به عنوان سخنران این نشست، با بیان اینکه موضوع کرسیهای نظریهپردازی در واقع یک خواسته حاکمیتی است گفت: در کنار یک قانون اساسی نوشته، باید یک قانون اساسی نانوشته را جستوجو کرد و امر اجتماعی آن چیزی نیست که در حوزه رسمی تعریف میشود بلکه باید آن را در حوزه غیر رسمی و بطن زندگی واقعی جستوجو کرد. اما بین آنچه که در بطن زندگی واقعی میگذرد با آنچه که در حوزه رسمی منعکس میشود، شکاف عظیمی وجود دارد و این در حوزه علم و نظریهپردازی نیز صادق است.
وی افزود: چیزی به نام نهاد علم و نهاد دانشگاه را به سختی میتوان پذیرفت که در این کشور وجود دارد. فرصت آن نیست که بحثهایم را به ساختار و قامت آنچه که در این جلسهها تعریف شده، تعریف کنم. ولی استدعای من از شما دوستان این است که حرفهای من را هم در این حوزه بشنوید شاید افق جدیدی باز شود. این کرسیها و طرح آنها، یک امر صوری است و از یک نوع تاخر تاریخی برخوردار است. یعنی از زمان، عقب است.
عبدالکریمی با بیان اینکه اساسا جامعه ما دچار یک نوع تاخر تاریخی است، این تاخر را در قدرت سیاسی ایران، در روشنفکران، در ساختارهای بوروکراتیک، در مدیران و مسوولان متبلور دید و بیان کرد: تحولات تاریخی، تمدنی و تاریخی به قدری سریع بوده است که گویی این تحولات مانند یک جت صورت میگیرد. آنها به قدری عمیق صورت میگیرد که به قول مارکس «هرآنچه که سخت و استوار است، دود میشود و به هوا میرود و چنین شرایطی را امروز با شدت بیشتری احساس میکنیم. گویی ما چیزی میگوییم ولی جامعه و فرهنگ کار خودش را میکند.
وی تاکید کرد: اگر به این نکته التفات نداشته باشیم و به این خودآگاهی تاریخی نرسیم، مسیر درستی را انتخاب نکردهایم و به قول فردید «گویی زمانه، زمان تلاش برای تلاشی است.»
عبدالکریمی روش خود را پدیدارشناسی تاریخی و وجودی نامید و تشریح کرد که منظور از وجودی، اگزیستانسیالی است. سپس به بررسی نگاه مخالفان شیوه خود به موضوع پرداخت و آرای و دلایل پوزیتیویستها و تئولوژیستها، کانتیها، تاریخگرایان و... را بیان کرد و به آنها پاسخ داد و بیست مولفه در روش فوق را شایسته توجه دانست که در این جلسه تنها به تشریح سه مورد پرداخت.
بر اساس خبر مهر، در ابتدای این نشست ناصرالدین علی تقویان، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، درباره دلیل و نحوه شکلگیری این نشست گفت: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه این نشستها را برگزار میکنند و این نشستها به شکل طرح بحث و گفتوگو دنبال و گزارش آنها منتشر میشود
وی در این نشست با بیان اینکه «ما به دنبال نظریهپردازی نیستم، بلکه در چند جلسه میخواهیم به چارچوب یا راهبردی برسیم و به دانشگاهها گزارشی داده و کمک کنیم تا کرسیهای نظریهپردازی توسعه یابد» افزود: قصد داریم به آنها یک الگو بدهیم و به ترویج و گسترش نقد، تفکر انتقادی و گفتوگوی انتقادی در دانشگاهها هستیم.
عبدالکریمی به عنوان سخنران این نشست، با بیان اینکه موضوع کرسیهای نظریهپردازی در واقع یک خواسته حاکمیتی است گفت: در کنار یک قانون اساسی نوشته، باید یک قانون اساسی نانوشته را جستوجو کرد و امر اجتماعی آن چیزی نیست که در حوزه رسمی تعریف میشود بلکه باید آن را در حوزه غیر رسمی و بطن زندگی واقعی جستوجو کرد. اما بین آنچه که در بطن زندگی واقعی میگذرد با آنچه که در حوزه رسمی منعکس میشود، شکاف عظیمی وجود دارد و این در حوزه علم و نظریهپردازی نیز صادق است.
وی افزود: چیزی به نام نهاد علم و نهاد دانشگاه را به سختی میتوان پذیرفت که در این کشور وجود دارد. فرصت آن نیست که بحثهایم را به ساختار و قامت آنچه که در این جلسهها تعریف شده، تعریف کنم. ولی استدعای من از شما دوستان این است که حرفهای من را هم در این حوزه بشنوید شاید افق جدیدی باز شود. این کرسیها و طرح آنها، یک امر صوری است و از یک نوع تاخر تاریخی برخوردار است. یعنی از زمان، عقب است.
عبدالکریمی با بیان اینکه اساسا جامعه ما دچار یک نوع تاخر تاریخی است، این تاخر را در قدرت سیاسی ایران، در روشنفکران، در ساختارهای بوروکراتیک، در مدیران و مسوولان متبلور دید و بیان کرد: تحولات تاریخی، تمدنی و تاریخی به قدری سریع بوده است که گویی این تحولات مانند یک جت صورت میگیرد. آنها به قدری عمیق صورت میگیرد که به قول مارکس «هرآنچه که سخت و استوار است، دود میشود و به هوا میرود و چنین شرایطی را امروز با شدت بیشتری احساس میکنیم. گویی ما چیزی میگوییم ولی جامعه و فرهنگ کار خودش را میکند.
وی تاکید کرد: اگر به این نکته التفات نداشته باشیم و به این خودآگاهی تاریخی نرسیم، مسیر درستی را انتخاب نکردهایم و به قول فردید «گویی زمانه، زمان تلاش برای تلاشی است.»
عبدالکریمی روش خود را پدیدارشناسی تاریخی و وجودی نامید و تشریح کرد که منظور از وجودی، اگزیستانسیالی است. سپس به بررسی نگاه مخالفان شیوه خود به موضوع پرداخت و آرای و دلایل پوزیتیویستها و تئولوژیستها، کانتیها، تاریخگرایان و... را بیان کرد و به آنها پاسخ داد و بیست مولفه در روش فوق را شایسته توجه دانست که در این جلسه تنها به تشریح سه مورد پرداخت.