ابراهیم حاتمیکیا:
به گزارش خبرگزاری دانا، ابراهیم حاتمیکیا با حضور در برنامه «هفت» درباره فیلم «چ» و مسایل سینمای ایران سخن گفت و بیان کرد: چمران شخصیتی چند بعدی داشت شخصیتی که هم علم دارد و عارف است و هم چریک است و تفنگ به دست میگیرد. این شخصیت هیچ کدام از اینها را بر خود حرام ندانست و هرجا احساس کرد باید حرفش را بزند و خدمت کند وارد میشد.
وی ادامه داد: بخشی که در صداوسیما از چمران سخن گفته شده است بیشتر بخش عرفانی شخصیت وی بوده است درحالیکه چمران مرد خلوت و جلوت هر دو با هم بود و سخت است که در سینما هر دو اینها را نشان دهیم و برای همین هم ساخت «چ» این همه طول کشید. اینکه من فکر میکردم که آیا درست درمیآید و آیا آن اندازهای که باید از چمران حرف بزنم به اندازه است؟ من نمی خواستتم عدهای را سرخورده کنم و یا عصبانی کنم حتی تا مدتی با اینکه فیلمنامه را نوشته بودم اما نمی توانستم آن را بسازم.
حاتمیکیا با اشاره به مساله خود در سینمای دفاع مقدس بیان کرد: من «دیده بان» را درباره شهیدی به نام شهید عاطفی ساختم که در عملیات والفجر 8 شرکت میکند. من وحشت میکردم و میگفتم این دیده بان قصه من است و این نه به این معنی که خودم را سربالا بگیرم بلکه این را فقط من میتوانم بسازم چون خودم به آن نظم میدهم. درواقع این جبهه ای بود که من خودم آن را باز کردم و حرف خود را بیان میکنم هر کسی از دید خود نگاه میکند علی حاتمی هم اگر بخواهد از جنگ بگوید دید خود را دارد.
کارگردان فیلم «چ» تصریح کرد: این چمرانی است که من خالق آن هستم و مساله خود را میگویم. چطور میشود که زندگی 50 ساله دکتر چمران را در دو روز روایت کرد اما من آن قسمتی را که برایم پررنگ است میگویم و امیدوارم دیگر دوستان هم دیگر قسمتهای زندگی این شهید بزرگوار را بگویند ولی برای من این نقطه، نقطه حساسی بود که حس میکردم که یک جایی است که دو نیرو که جفتشان هم ایرانی هستند یک جایی شاخ به شاخ هم قرار میگیرند که هر دو هم میگویند ما سهمی از انقلاب داریم و میخواهیم این پیاده شود که جریان کردها و معترضین آنها است که میخواستند ادعای حقانیت کنند و چه این طرف که انقلاببیونی که آزاد شدند و میخواهند حافظ انقلاب باشند و نگذارند شکافی بین کشور رخ بدهد.
در ادامه این برنامه وی در پاسخ به اینکه خود را فرزند زمانش میداند یا خیر بیان کرد: اگر این به معنای فضیلت باشد که اصلا کار من نیست. اگر مساله جامعه را نگویم دیگر آن حرف بر من حرام است. آنچه که من در بعضی همکاران خودم میبینم این است که طرف میگوید من کلی فیلمنامه دارم ولی نمیدانم کدام را بسازم و اصلا برایش مهم نیست و همین آدم 10 سال بعد هم میگوید که من باز هم این فیلمنامه ها را دارم. پس زمان چه میشود گویا این افراد مساله ندارند.
وی اضافه کرد: مشکل سینمای ما از جایی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند. این مساله دلایل مختلفی دارد از جمله اینکه کوته بینی ها و ممیزی ها و سختگیریها مطرح شد و نتیجه اش این شد که فیلمساز از آنچه که جامعه به آن نیاز داشت فاصله گرفت و به سمتی رفت که اصلا نسبتی با او ندارد.
حاتمی کیا در بخشی دیگر با اشاره به نظر خود درباره سینمای ایران بیان کرد: سینمای امروز غم انگیز است وقتی من به جشنواره میروم و فیلم های جشنواره به عنوان حاصل کارنامه سینمای ایران را میبنیم احساس میکنم که یک سیاره دیگر است. ما یک افقی دارم که من اینها را در فیلم نمی بینم. اینکه چرا ملت به سینما نمیروند تنها بخشی از آن به اقتصاد مربوط میشود اما مهمتر این است که مخاطب به سینما می آید تا چه چیزی را و چه مساله ای را ببیند؟ این رابطه مخاطب و سینماگر ضعیف شده است.
کارگردان فیلم «بوی پیراهن یوسف» با اشاره به فیلم های اجتماعی بیان کرد: مساله بدان معنا نیست که مصیبتهای مردم را بگویند و حرف اجتماعی بزنند. هنرمند صرفا آیینه نمیگیرد. ما آرمانهایی برای سینما داشتیم و برای آنها میجنگیدیم. ما میخواستیم عرفان را در سینما مطرح کنیم اما عرفان اتفاق نیفتاد که چه چیزی در سینما رخ بدهد؟ قرار بود در این سینما سربازانی باشند که مردانه مساله جامعه خود را بیان کنند و نترسند اما این اتفاق در سینما رخ نمیدهد.
برخی منتقدان میخواهند جنگ را از سینما حذف کنند
حاتمی کیا با اشاره به سخنان بعضی منتقدان از گفته های آنها انتقاد کرد و گفت: وقتی منتقد به من میگوید که جنگ تمام شده و دیگر حرف های عادی بزنیم یعنی هنوز نمیفهمد که 1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه درگیر بوده است و ما در هشت سال جنگ 300 هزار شهید دادیم من در اینجا باید چه کنم؟ او که راهنمایی میکند و چراغ قوه بر مسیر من میاندازد، کاری میکند که من به نظر آدم کهنه ای بیایم. من فیلم «مهاجر» و «وصل نیکان» را ساختم که به من گفتند اینها چه حرف هایی است؟
وی ادامه داد: اگر نگاه نسل 40 و آن هویت ها نبود امروز چه میشد؟ دوست منتقد ما نسبت به این مسائل به چشم یک موضوع خسته نگاه میکند و میگوید که دیگر تمام شده و برگردیم به زندگی عادی. کوچه ها به نام شهدا شده که اینها هنوز التیام پیدا نکرده است. چطور میشود که سینما میخواهد به اینها پشت کند و به آنها اعتنا نکند. منتقد ما با اینها مثل شوخی برخورد میکند.
کارگردان «روبان قرمز» در ادامه سخنان خود بیان کرد: جامعه در جنگ دچار زخم شده است و مساله این است که سینما چطور میخواهد به این زخمها پشت کند.
وی در ادامه در واکنش به سخن گبرلو مجری برنامه درباره انتقادهایی که به وی میشود، اظهار کرد: سینماگران ایران سه دسته هستند؛ عدهای سینمای بدنه و دکان دارند که حلالشان هم باشند. یک گروه هم دنبال سینمای جشنواره ای و روشنفکری هستند و دیده بانی این دسته برای آن طرف آب است و نمیخواهند مخاطب ایرانی را تحت تاثیر قرار دهند و سوم هم سینمای ملی است که با درد وارد این حوزه شده است. در سینمای ملی افراد مساله و دغدغه جامعه را دارند، کسی مثل آقای تبریزی که از روی دیوار سفارت آمریکا بالا رفت تا از آن روزها فیلمبرداری کند مساله داشته که به سینما آمده است.
فیلمساز ملی بین دو دسته دیگر له میشود
حاتمیکیا افزود: من هم قصدم این بود که بروم بجنگم و از جایی حس کردم که با فیلم حیرت های جنگ را به تصویر بکشم. چنین فیلمسازی همیشه بین آن دو دسته دیگر له میشود. آنهایی که با آن طرف آب در ارتباطند خدارا شکر همیشه دلارشان میرسد و مارکوپولو هستند و در آن سوی آب ها رنگ عوض میکنند و عکس های مختلف می اندازند. آن دسته اول و سینمای تجاری هم که میگوید ما از پول جیب کار میکنیم که میتوانند 20 روزه فیلم بسازند. اما فیلمساز ملی است که زمان میبرد و باید مصونیت و حوصله داشته باشد و اینجا حساسیت نسبت به آن بیشتر میشود.
به گزارش مهر،حاتمی کیا در پاسخ به سخن گبرلو که عوامل فنی آثار دفاع مقدسی هم قرار بود در کنار یکدیگر کار را جلو ببرند، گفت: من 3 دهه است که برای انقلاب کار میکنم و کارم با عمر انقلاب یکی است. ادعای من این است که میخواستم تغییری ایجاد کنم، اراده ای برای انقلاب رخ داد و من میخواستم از آن اراده بگویم. ما به عنوان فیلمساز باید بجنگیم که این جنگجویی را از ما گرفتند و بهشت و جهنم ما را تعیین میکنند، که این حرف جفنگی است!
فیلمسازانی که پنبهای شدهاند
کارگردان «از کرخه تا راین» گفت: باید فیلمساز برای چیزی که میخواهد بگوید مقاومت کند و بجنگد و نباید جهت خود را عوض کند. خدا رحمت کند آقای سیف الله داد را. او که مسئول سینما شد من از همان روزهای اول با وی دعوایم شد. البته اینها قواعد پشت میزنشینی است. اما واقعیت این است که باید برای ایده آل ذهن خود بجنگیم ولی الان فیلمسازان ما میگویند که نمیگذارند بسازیم. فیلمساز اصلا نباید چنین انتظاری داشته باشد که مسئولی که در مقابلش است این شرایط را فراهم کند. فیلمسازان الان پنبه ای هستند.
وی تاکید کرد: روی حرف من با کسانی است که خون دیده اند و از انها می پرسم چرا تفنگ جبهه را در جای دیگری استفاده میکنند؟ چه اتفاقی برای ما افتاده است، اینها نمیشود جز وسواس الخناس هایی مثل برخی منتقدانی که گفتند از این نسل حرف نزنید این منتقدان وجاهت کردند که جنگ چیز کهنه ای است.
حاتمی کیا در ادامه از فیلم «شیار 143» مثال زد و مشکلات این فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر گفت: چطور می شود که این فیلم دفاع مقدسی در جشنواره سال گذشته اینگونه مورد توجه مردم قرار می گیرد؟ مگر «شیار143» چه حرف تازه ای زد؟ اصلا حرف تازه ای نزد اما حس مردم را بیان کرد با این حال چرا نسبت به این نوع نگاه ها غریبگی وجود دارد؟ حرف این است که چرا این جو علیه من فیلمساز جنگ به راه افتاده است، من نمیگویم فیلم تفنگی و هفت تیرکشی بساز، کدام فیلم من تفنگ زیاد دارد؟ من جامعه را تصویر میکنم و مسائلم را میگویم. من از نسلی میگویم که اگر من و تو از آن نگوییم بچه های ما نسبت به آن غریبه میشوند و چمران و پاوه را نمی شناسند.
وی ادامه داد: بخشی که در صداوسیما از چمران سخن گفته شده است بیشتر بخش عرفانی شخصیت وی بوده است درحالیکه چمران مرد خلوت و جلوت هر دو با هم بود و سخت است که در سینما هر دو اینها را نشان دهیم و برای همین هم ساخت «چ» این همه طول کشید. اینکه من فکر میکردم که آیا درست درمیآید و آیا آن اندازهای که باید از چمران حرف بزنم به اندازه است؟ من نمی خواستتم عدهای را سرخورده کنم و یا عصبانی کنم حتی تا مدتی با اینکه فیلمنامه را نوشته بودم اما نمی توانستم آن را بسازم.
حاتمیکیا با اشاره به مساله خود در سینمای دفاع مقدس بیان کرد: من «دیده بان» را درباره شهیدی به نام شهید عاطفی ساختم که در عملیات والفجر 8 شرکت میکند. من وحشت میکردم و میگفتم این دیده بان قصه من است و این نه به این معنی که خودم را سربالا بگیرم بلکه این را فقط من میتوانم بسازم چون خودم به آن نظم میدهم. درواقع این جبهه ای بود که من خودم آن را باز کردم و حرف خود را بیان میکنم هر کسی از دید خود نگاه میکند علی حاتمی هم اگر بخواهد از جنگ بگوید دید خود را دارد.
کارگردان فیلم «چ» تصریح کرد: این چمرانی است که من خالق آن هستم و مساله خود را میگویم. چطور میشود که زندگی 50 ساله دکتر چمران را در دو روز روایت کرد اما من آن قسمتی را که برایم پررنگ است میگویم و امیدوارم دیگر دوستان هم دیگر قسمتهای زندگی این شهید بزرگوار را بگویند ولی برای من این نقطه، نقطه حساسی بود که حس میکردم که یک جایی است که دو نیرو که جفتشان هم ایرانی هستند یک جایی شاخ به شاخ هم قرار میگیرند که هر دو هم میگویند ما سهمی از انقلاب داریم و میخواهیم این پیاده شود که جریان کردها و معترضین آنها است که میخواستند ادعای حقانیت کنند و چه این طرف که انقلاببیونی که آزاد شدند و میخواهند حافظ انقلاب باشند و نگذارند شکافی بین کشور رخ بدهد.
در ادامه این برنامه وی در پاسخ به اینکه خود را فرزند زمانش میداند یا خیر بیان کرد: اگر این به معنای فضیلت باشد که اصلا کار من نیست. اگر مساله جامعه را نگویم دیگر آن حرف بر من حرام است. آنچه که من در بعضی همکاران خودم میبینم این است که طرف میگوید من کلی فیلمنامه دارم ولی نمیدانم کدام را بسازم و اصلا برایش مهم نیست و همین آدم 10 سال بعد هم میگوید که من باز هم این فیلمنامه ها را دارم. پس زمان چه میشود گویا این افراد مساله ندارند.
وی اضافه کرد: مشکل سینمای ما از جایی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند. این مساله دلایل مختلفی دارد از جمله اینکه کوته بینی ها و ممیزی ها و سختگیریها مطرح شد و نتیجه اش این شد که فیلمساز از آنچه که جامعه به آن نیاز داشت فاصله گرفت و به سمتی رفت که اصلا نسبتی با او ندارد.
حاتمی کیا در بخشی دیگر با اشاره به نظر خود درباره سینمای ایران بیان کرد: سینمای امروز غم انگیز است وقتی من به جشنواره میروم و فیلم های جشنواره به عنوان حاصل کارنامه سینمای ایران را میبنیم احساس میکنم که یک سیاره دیگر است. ما یک افقی دارم که من اینها را در فیلم نمی بینم. اینکه چرا ملت به سینما نمیروند تنها بخشی از آن به اقتصاد مربوط میشود اما مهمتر این است که مخاطب به سینما می آید تا چه چیزی را و چه مساله ای را ببیند؟ این رابطه مخاطب و سینماگر ضعیف شده است.
کارگردان فیلم «بوی پیراهن یوسف» با اشاره به فیلم های اجتماعی بیان کرد: مساله بدان معنا نیست که مصیبتهای مردم را بگویند و حرف اجتماعی بزنند. هنرمند صرفا آیینه نمیگیرد. ما آرمانهایی برای سینما داشتیم و برای آنها میجنگیدیم. ما میخواستیم عرفان را در سینما مطرح کنیم اما عرفان اتفاق نیفتاد که چه چیزی در سینما رخ بدهد؟ قرار بود در این سینما سربازانی باشند که مردانه مساله جامعه خود را بیان کنند و نترسند اما این اتفاق در سینما رخ نمیدهد.
برخی منتقدان میخواهند جنگ را از سینما حذف کنند
حاتمی کیا با اشاره به سخنان بعضی منتقدان از گفته های آنها انتقاد کرد و گفت: وقتی منتقد به من میگوید که جنگ تمام شده و دیگر حرف های عادی بزنیم یعنی هنوز نمیفهمد که 1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه درگیر بوده است و ما در هشت سال جنگ 300 هزار شهید دادیم من در اینجا باید چه کنم؟ او که راهنمایی میکند و چراغ قوه بر مسیر من میاندازد، کاری میکند که من به نظر آدم کهنه ای بیایم. من فیلم «مهاجر» و «وصل نیکان» را ساختم که به من گفتند اینها چه حرف هایی است؟
وی ادامه داد: اگر نگاه نسل 40 و آن هویت ها نبود امروز چه میشد؟ دوست منتقد ما نسبت به این مسائل به چشم یک موضوع خسته نگاه میکند و میگوید که دیگر تمام شده و برگردیم به زندگی عادی. کوچه ها به نام شهدا شده که اینها هنوز التیام پیدا نکرده است. چطور میشود که سینما میخواهد به اینها پشت کند و به آنها اعتنا نکند. منتقد ما با اینها مثل شوخی برخورد میکند.
کارگردان «روبان قرمز» در ادامه سخنان خود بیان کرد: جامعه در جنگ دچار زخم شده است و مساله این است که سینما چطور میخواهد به این زخمها پشت کند.
وی در ادامه در واکنش به سخن گبرلو مجری برنامه درباره انتقادهایی که به وی میشود، اظهار کرد: سینماگران ایران سه دسته هستند؛ عدهای سینمای بدنه و دکان دارند که حلالشان هم باشند. یک گروه هم دنبال سینمای جشنواره ای و روشنفکری هستند و دیده بانی این دسته برای آن طرف آب است و نمیخواهند مخاطب ایرانی را تحت تاثیر قرار دهند و سوم هم سینمای ملی است که با درد وارد این حوزه شده است. در سینمای ملی افراد مساله و دغدغه جامعه را دارند، کسی مثل آقای تبریزی که از روی دیوار سفارت آمریکا بالا رفت تا از آن روزها فیلمبرداری کند مساله داشته که به سینما آمده است.
فیلمساز ملی بین دو دسته دیگر له میشود
حاتمیکیا افزود: من هم قصدم این بود که بروم بجنگم و از جایی حس کردم که با فیلم حیرت های جنگ را به تصویر بکشم. چنین فیلمسازی همیشه بین آن دو دسته دیگر له میشود. آنهایی که با آن طرف آب در ارتباطند خدارا شکر همیشه دلارشان میرسد و مارکوپولو هستند و در آن سوی آب ها رنگ عوض میکنند و عکس های مختلف می اندازند. آن دسته اول و سینمای تجاری هم که میگوید ما از پول جیب کار میکنیم که میتوانند 20 روزه فیلم بسازند. اما فیلمساز ملی است که زمان میبرد و باید مصونیت و حوصله داشته باشد و اینجا حساسیت نسبت به آن بیشتر میشود.
به گزارش مهر،حاتمی کیا در پاسخ به سخن گبرلو که عوامل فنی آثار دفاع مقدسی هم قرار بود در کنار یکدیگر کار را جلو ببرند، گفت: من 3 دهه است که برای انقلاب کار میکنم و کارم با عمر انقلاب یکی است. ادعای من این است که میخواستم تغییری ایجاد کنم، اراده ای برای انقلاب رخ داد و من میخواستم از آن اراده بگویم. ما به عنوان فیلمساز باید بجنگیم که این جنگجویی را از ما گرفتند و بهشت و جهنم ما را تعیین میکنند، که این حرف جفنگی است!
فیلمسازانی که پنبهای شدهاند
کارگردان «از کرخه تا راین» گفت: باید فیلمساز برای چیزی که میخواهد بگوید مقاومت کند و بجنگد و نباید جهت خود را عوض کند. خدا رحمت کند آقای سیف الله داد را. او که مسئول سینما شد من از همان روزهای اول با وی دعوایم شد. البته اینها قواعد پشت میزنشینی است. اما واقعیت این است که باید برای ایده آل ذهن خود بجنگیم ولی الان فیلمسازان ما میگویند که نمیگذارند بسازیم. فیلمساز اصلا نباید چنین انتظاری داشته باشد که مسئولی که در مقابلش است این شرایط را فراهم کند. فیلمسازان الان پنبه ای هستند.
وی تاکید کرد: روی حرف من با کسانی است که خون دیده اند و از انها می پرسم چرا تفنگ جبهه را در جای دیگری استفاده میکنند؟ چه اتفاقی برای ما افتاده است، اینها نمیشود جز وسواس الخناس هایی مثل برخی منتقدانی که گفتند از این نسل حرف نزنید این منتقدان وجاهت کردند که جنگ چیز کهنه ای است.
حاتمی کیا در ادامه از فیلم «شیار 143» مثال زد و مشکلات این فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر گفت: چطور می شود که این فیلم دفاع مقدسی در جشنواره سال گذشته اینگونه مورد توجه مردم قرار می گیرد؟ مگر «شیار143» چه حرف تازه ای زد؟ اصلا حرف تازه ای نزد اما حس مردم را بیان کرد با این حال چرا نسبت به این نوع نگاه ها غریبگی وجود دارد؟ حرف این است که چرا این جو علیه من فیلمساز جنگ به راه افتاده است، من نمیگویم فیلم تفنگی و هفت تیرکشی بساز، کدام فیلم من تفنگ زیاد دارد؟ من جامعه را تصویر میکنم و مسائلم را میگویم. من از نسلی میگویم که اگر من و تو از آن نگوییم بچه های ما نسبت به آن غریبه میشوند و چمران و پاوه را نمی شناسند.