دکتر فردوسی مطرح کرد:
به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا، دکتر سیما فردوسی به عنوان یک روانشناس در مورد افزایش درگیریها و نزاعهای خیابانی، شیوع رفتارهای نامناسب مانند پرخاشگری، حسادت و بیحوصلگی میان افراد و بهویژه جوانان به روزنامه آرمان گفت: بسیاری از این ویژگیها به این دلیل است که در طول زمان شرایط انسانها را خودخواه کرده است. همین خودخواهی باعث میشود انسانها نتوانند و نخواهند یکدیگر را تحمل کنند و این موضوع منجر به افزایش نزاعها و درگیریهای خیابانی میشود.
وی افزود: همین خودخواهی باعث ایجاد حسادت در افراد میشود. البته، شاید بد نباشد به این موضوع توجه کنیم که در کشور ما اغلب فرصتهای برابر برای افرد در شرایط مشابه وجود ندارد و این یکی از مهمترین دلایلی است که باعث میشود حسادتها، بداخلاقیها و دیگر صفات زشت اخلاقی در میان افراد اوج بگیرد.
این روانشناس توضیح داد: در چنین شرایطی دیگری تلاشگری معنا ندارد و هرکس میخواهد از دیگری پلی برای رسیدن به مقاصدش بسازد.
وی افزود: علاوه بر این، من فکر میکنم بحث آموزش اجتماعی و ارتباطات اجتماعی در جامعه ما مغفول مانده است. در رابطه با بیحوصلگی افراد و به ویژه جوانان هم باید بگویم این موضوع دلیل علمی دارد به این معنا که، تکنولوژی باعث شده عملکرد مغز افراد نسبت به گذشته متفاوت شود.
مغز جوانان دیگر به محرک های ساده حساسیت نشان نمی دهد
دکتر فردوسی با بیان اینکه مغز افراد دیگر به محرکهای ساده حساسیت نشان نمیدهد و برای برانگیخته شدن نیاز به محرک قوی دارد، تصریح کرد: این موضوع باعث شده تا جوان امروزی دیگر از چیزی لذت نبرد که این مساله در دراز مدت موجب بیحوصلگی آنها میشود. از اینرو، جوانان برای اینکه شاد باشند، حسود نباشند و ناهنجاری اجتماعی از خودشان بروز ندهند نیاز به محرک قوی دارند که آنها را برانگیزد.
این استاد روانشناسی در رابطه با کمرنگ شدن مسوولیت های اجتماعی در جامعه گفت: افراد باید در نظر داشته باشند که تا جایی خود را درگیر مسایل اجتماعی کنند که قانون به آنها اجازه میدهد و سعی کنند جلوتر از قوانین گامی برندارند. بهعنوان مثال، هنگام دیدن یک جسد در خیابان یا نزاعهای خیابانی به جای اینکه خودشان وارد ماجرا شوند و درگیریهای بعدی را برای خود به وجود بیاورند از طریق تماس گرفتن با پلیس، اورژانس و سایر نهادهای امدادی نقش فعالی را که از یک شهروند انتظار میرود، ایفا کنند اما، در مقابل درگیری هم برای خودشان به وجود نیاورند.
دکتر فردوسی در بیان مشکل اصلی و عمده جوانان در جامعه راهحل ها آن گفت: مشکل جوانان در جامعه ما به یک مورد خاص خلاصه نمیشود بلکه، متعدد است. این مشکلات عبارتند از مشکلات خانواده، اجتماع، ازدواج، کار و... جوان ایرانی، خودش را نمیشناسد و خودش را باور ندارد.
وی افزود: از سوی دیگر، نیز رفتار و برخورد خانواده با جوان، هدایت او، انتقال تجربه به او و در کل، ایجاد زمینه ای که جوان بتواند روی پای خودش بایستد و مستقل باشد از جمله مسایلی است که در خانوادهها کمرنگ شده است.
خانواده ها باید از فرزندانشان حمایت کنند
استاد روانشناسی با تاکید براینکه خانواده باید در همه کارها از جمله در تحصیل، انتخاب رشته، کار، ازدواج و ... جوان را حمایت کند نه دخالت تصریح کرد یعنی، تجربیات مفید خود را در اختیار جوان بگذارند و از این طریق آگاهی و شناخت جوان را بالا ببرد. از دیگر وظایف خانواده این است که جوان را حمایت کند به ویژه در مورد مشکلات مادی، مسکن و... اگر حمایتهای لازم، درست و اصولی صورت بگیرد بسیاری از آسیبها و ناهنجاریها که ناشی از بالا رفتن سن ازدواج در جوانان است کاهش پیدا میکند.
وی ادامه داد: مشکل دیگر این است که جوان باید بتواند هویت مستقل خودش را پیدا کند اما، اگر جوانی هنوز نداند که چه باید بکند، به چه سمتی برود و هدف و خط مشی او چیست؟ این جوان هویت خود را نیافته و موفق نخواهد شد. علاوه بر همه این موارد مشکل دیگری که جوانان ما با آن رو به رو هستند این است که الگوهای درستی ندارند. وقتی فردی در سن کودکی الگوی مناسبی از والدین خود نمیگیرد و رهنمودهای زندگی به درستی به او آموزش داده نمیشود و سپس در مراحل بعدی جوان و نوجوان در جامعه هم با الگوهای درستی رو به رو نمیشود چگونه میتوان از او انتظار داشت که رفتار معقول و درستی را از خود نشان دهد.
راه حل همه آسیب های اجتماعی در آموزش نهفته است
این استاد روانشناسی در بیان مرتفع کردن تمام آسیبهای اجتماعی اظهار کرد: در رابطه با موضوعات و آسیبهای اجتماعی نمیتوان یک راهحل کلی ارایه داد چراکه، هر موضوعی شرایط و عوامل خاص خودش را دارد که بر اساس آنها باید راهحلی برای رفع آن اندیشید اما، بهطور کلی تاکید اصلی من روی موضوع آموزش است.
وی افزود: از نظر من ایرادهای زیادی به نظام آموزشی ما وارد است. چه از نظر محتوای کتاب و چه از نظر سبک تدریس و حتی خود نیروی انسانی که در نظام آموزشی کشور فعالیت میکنند. وقتی خود معلم حوصله ندارد با دانشآموز درست برخورد کند دیگر چه انتظاری داریم از آن کودکی که آینده جامعه را تشکیل میدهد. از این رو آموزش و پرورش باید به عنوان متولی سعی در نهادینه کردن بسیاری از امور فرهنگی و اجتماعی در افراد کند.
دکتر فردوسی ادامه داد: این همه عملی نمیشود مگر با تدوین محتوای مناسب آموزشی و بهکارگیری نیروی انسانی مناسب برای انتقال این مفاهیم به کودکان که آیندهسازان این کشور تلقی میشوند. بنابراین، اگر از همین الان این خلاها را پیدا کرده و در راستای رفع آن بکوشیم، میتوانیم امیدوار باشیم که در 50 سال آینده بسیاری از مشکلات ما در حوزههایی که گفته شد برطرف شود.
استاد روانشناسی با اشاره به نکته ای دیگر تصریح کرد: در کشور ما کمبود مدیر و مدیریت منابع وجود دارد به این معنی که در کشور نیروی انسانی، منابع طبیعی و سرمایه وجود دارد اما، مدیری که بتواند اینها را مدیریت کرده و از آنها بهرهوری کند وجود ندارد. این درحالی است که در کشورهای غربی و پیشرفته سه عامل دیگر کم و بیش وجود دارد اما به مدد مدیریت توانستهاند بهترین بهرهوری را از امکاناتشان داشته باشند.
وی افزود: همین خودخواهی باعث ایجاد حسادت در افراد میشود. البته، شاید بد نباشد به این موضوع توجه کنیم که در کشور ما اغلب فرصتهای برابر برای افرد در شرایط مشابه وجود ندارد و این یکی از مهمترین دلایلی است که باعث میشود حسادتها، بداخلاقیها و دیگر صفات زشت اخلاقی در میان افراد اوج بگیرد.
این روانشناس توضیح داد: در چنین شرایطی دیگری تلاشگری معنا ندارد و هرکس میخواهد از دیگری پلی برای رسیدن به مقاصدش بسازد.
وی افزود: علاوه بر این، من فکر میکنم بحث آموزش اجتماعی و ارتباطات اجتماعی در جامعه ما مغفول مانده است. در رابطه با بیحوصلگی افراد و به ویژه جوانان هم باید بگویم این موضوع دلیل علمی دارد به این معنا که، تکنولوژی باعث شده عملکرد مغز افراد نسبت به گذشته متفاوت شود.
مغز جوانان دیگر به محرک های ساده حساسیت نشان نمی دهد
دکتر فردوسی با بیان اینکه مغز افراد دیگر به محرکهای ساده حساسیت نشان نمیدهد و برای برانگیخته شدن نیاز به محرک قوی دارد، تصریح کرد: این موضوع باعث شده تا جوان امروزی دیگر از چیزی لذت نبرد که این مساله در دراز مدت موجب بیحوصلگی آنها میشود. از اینرو، جوانان برای اینکه شاد باشند، حسود نباشند و ناهنجاری اجتماعی از خودشان بروز ندهند نیاز به محرک قوی دارند که آنها را برانگیزد.
این استاد روانشناسی در رابطه با کمرنگ شدن مسوولیت های اجتماعی در جامعه گفت: افراد باید در نظر داشته باشند که تا جایی خود را درگیر مسایل اجتماعی کنند که قانون به آنها اجازه میدهد و سعی کنند جلوتر از قوانین گامی برندارند. بهعنوان مثال، هنگام دیدن یک جسد در خیابان یا نزاعهای خیابانی به جای اینکه خودشان وارد ماجرا شوند و درگیریهای بعدی را برای خود به وجود بیاورند از طریق تماس گرفتن با پلیس، اورژانس و سایر نهادهای امدادی نقش فعالی را که از یک شهروند انتظار میرود، ایفا کنند اما، در مقابل درگیری هم برای خودشان به وجود نیاورند.
دکتر فردوسی در بیان مشکل اصلی و عمده جوانان در جامعه راهحل ها آن گفت: مشکل جوانان در جامعه ما به یک مورد خاص خلاصه نمیشود بلکه، متعدد است. این مشکلات عبارتند از مشکلات خانواده، اجتماع، ازدواج، کار و... جوان ایرانی، خودش را نمیشناسد و خودش را باور ندارد.
وی افزود: از سوی دیگر، نیز رفتار و برخورد خانواده با جوان، هدایت او، انتقال تجربه به او و در کل، ایجاد زمینه ای که جوان بتواند روی پای خودش بایستد و مستقل باشد از جمله مسایلی است که در خانوادهها کمرنگ شده است.
خانواده ها باید از فرزندانشان حمایت کنند
استاد روانشناسی با تاکید براینکه خانواده باید در همه کارها از جمله در تحصیل، انتخاب رشته، کار، ازدواج و ... جوان را حمایت کند نه دخالت تصریح کرد یعنی، تجربیات مفید خود را در اختیار جوان بگذارند و از این طریق آگاهی و شناخت جوان را بالا ببرد. از دیگر وظایف خانواده این است که جوان را حمایت کند به ویژه در مورد مشکلات مادی، مسکن و... اگر حمایتهای لازم، درست و اصولی صورت بگیرد بسیاری از آسیبها و ناهنجاریها که ناشی از بالا رفتن سن ازدواج در جوانان است کاهش پیدا میکند.
وی ادامه داد: مشکل دیگر این است که جوان باید بتواند هویت مستقل خودش را پیدا کند اما، اگر جوانی هنوز نداند که چه باید بکند، به چه سمتی برود و هدف و خط مشی او چیست؟ این جوان هویت خود را نیافته و موفق نخواهد شد. علاوه بر همه این موارد مشکل دیگری که جوانان ما با آن رو به رو هستند این است که الگوهای درستی ندارند. وقتی فردی در سن کودکی الگوی مناسبی از والدین خود نمیگیرد و رهنمودهای زندگی به درستی به او آموزش داده نمیشود و سپس در مراحل بعدی جوان و نوجوان در جامعه هم با الگوهای درستی رو به رو نمیشود چگونه میتوان از او انتظار داشت که رفتار معقول و درستی را از خود نشان دهد.
راه حل همه آسیب های اجتماعی در آموزش نهفته است
این استاد روانشناسی در بیان مرتفع کردن تمام آسیبهای اجتماعی اظهار کرد: در رابطه با موضوعات و آسیبهای اجتماعی نمیتوان یک راهحل کلی ارایه داد چراکه، هر موضوعی شرایط و عوامل خاص خودش را دارد که بر اساس آنها باید راهحلی برای رفع آن اندیشید اما، بهطور کلی تاکید اصلی من روی موضوع آموزش است.
وی افزود: از نظر من ایرادهای زیادی به نظام آموزشی ما وارد است. چه از نظر محتوای کتاب و چه از نظر سبک تدریس و حتی خود نیروی انسانی که در نظام آموزشی کشور فعالیت میکنند. وقتی خود معلم حوصله ندارد با دانشآموز درست برخورد کند دیگر چه انتظاری داریم از آن کودکی که آینده جامعه را تشکیل میدهد. از این رو آموزش و پرورش باید به عنوان متولی سعی در نهادینه کردن بسیاری از امور فرهنگی و اجتماعی در افراد کند.
دکتر فردوسی ادامه داد: این همه عملی نمیشود مگر با تدوین محتوای مناسب آموزشی و بهکارگیری نیروی انسانی مناسب برای انتقال این مفاهیم به کودکان که آیندهسازان این کشور تلقی میشوند. بنابراین، اگر از همین الان این خلاها را پیدا کرده و در راستای رفع آن بکوشیم، میتوانیم امیدوار باشیم که در 50 سال آینده بسیاری از مشکلات ما در حوزههایی که گفته شد برطرف شود.
استاد روانشناسی با اشاره به نکته ای دیگر تصریح کرد: در کشور ما کمبود مدیر و مدیریت منابع وجود دارد به این معنی که در کشور نیروی انسانی، منابع طبیعی و سرمایه وجود دارد اما، مدیری که بتواند اینها را مدیریت کرده و از آنها بهرهوری کند وجود ندارد. این درحالی است که در کشورهای غربی و پیشرفته سه عامل دیگر کم و بیش وجود دارد اما به مدد مدیریت توانستهاند بهترین بهرهوری را از امکاناتشان داشته باشند.