در ابتدای این نشست، دکتر جبار رحمانی، عضو هیئت علمی پژوهکشده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، به بررسی اجمالی دیدگاههای متفاوت موجود درباره دانشگاهها و آموزش عالی در ایران پرداخت و گفت: عده ای از فروپاشی دانشگاهها در ایران حرف می زنند، برخی از آنها معتقدند این فروپاشی به دلیل ساختارهای موجود داخل ایران است.
وی افزود: برخی دیگر، ساختار بین المللی را عامل فروپاشی میدانند و برخی نیز دانشگاههای دولتی را خیلی قبول ندارند و میگویند که به سمت فروپاشی رفتهاند. به همین خاطر در سیستمهای غربی مقوله ای بنام دانشگاه آزاد شکل گرفت که دیگر مدرک نمی دهند، استادهای بزرگ در آنها تدریس می کنند و علاقهمند می تواند یاد بگیرد. چیزی شبیه به حوز ههای علمیه که در سنت ایرانی وجود داشته، یعنی سیستمها آزاد بودند.
در ادامه این نشست، دکتر ابراهیم فیاض، عضو گروه مردم شناسی دانشگاه تهران، بحث فروپاشی آموزش عالی را در ایران بحثی جدی و مهم دانست و بیان کرد: باید درباره این موضوع اندیشید و گفت وگو کرد. فهم اینکه در جهان چه تغییراتی درباره آموزش عالی در حال رخ دادن است، اهمیت فروانی دارد.
وی با بررسی مفهوم دانشگاه درباره چرایی ایجاد آن و ساختاری که باید داشته باشد به ایراد سخن پرداخت و گفت: دانشگاه موقعی دانشگاه است که اونیورسیته باشد یعنی بتواند ساختار طبیعی، جهان و هر چه هست در خودش متجلی کند و بازتولید تئوریکش کند. چگونه باید این کار را انجام دهد؟ یک فلسفة عامی لازم دارد که بگوید که الان جهان امروز چه چارچوبی دارد. این نکته بسیار مهمی است و مهمترین کار فهم این مسئله است».
وی در ادامه با طرح این سؤال که چرا دچار احساس خودبزرگبینی شدهایم، تصریح کرد: کشورهای عربی اطراف ما که احساس عقبماندگی میکنند به شدت کار میکنند و در پی فهم غرب و فلسفههای آن هستند و از ما جلوترند.
فیاض افزود: دانشگاهی که داریم، بر اساس دیدگاه کانت است. کانت تعین زبانی را مبنای کار خودش قرار میدهد و دانشگاه هم بر روی این تعین شکل می گیرد. پوزیتیویسمی که بعدها در دانشگاه و بعد هم در علوم انسانی می آید از اینجا شروع میشود، یعنی تمام شاخصهای ما تا امروز در مقالهنویسی، در دانشگاه همه کانتی است. نه کانتی کامل و کانتی ناقص! ما هنوز از کانت هم بیرون نیامدهایم.
وی با اشاره به اهمیت توجه به تغییر ساختار جهان تاکید کرد: نیازمند فهم این تغییر هستیم. فلسفه نیچه و ویتگنشتاین دوم میتواند در فهم این تغییرات به ما کمک کند. کانت کلیسای مسیحی را به سیستم فلسفی خود، تبدیل کرد و دانشگاهها روی آن بنا شدند. نیچه هم میگوید این را به هم بزنیم. همچنین بر اساس فلسفه ویتگنشتاین نشان داده میشود که فقط یک فضا است که ما در آن در حال بازی هستیم. پس آن ذهنیت استعلاییِ سوژهمحور کانتی از بین می رود.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به معنای بازی در فضای فلسفه ویتگنشتاین متأخر بیان کرد: همه در حال زندگی هستند، در چنین حالتی خود به خود زمانی که بخواهیم وارد دانشگاه شویم، دیگر آن دانشگاهی که بنا می شود، در بعد روشی، میانمتنیت و در بعد دانشگاه، میانرشته ای می شود، یعنی تمام تعین رشته ها مانند فنی و پزشکی شکسته میشود.
وی در پایان سخنانش تصریح کرد: امروز، بینش بسیار مهمتر از دانش است و به همین خاطر، توجه به قوه خیال در امر آموزش از همان دوران آموزش ابتدایی اهمیت زیاد دارد. توجه به مقوله هنر، به ویژه هنر سینما از این منظر حائز اهمیت است و جای کار فروان دارد. دانشگاههای ما امروزه باید ساختار باز برای خود ایجاد کنند. مثلاً دانشجوی جامعهشناسی روستایی به روستا برود و در متن روستا آموزش ببیند یا در جامعه شناسی شهری کلاسها در خیابانها برگزار شود.