به گزارش خبرگزاری دانا، بهمناسبت روز بزرگداشت سعدی (اول اردیبهشتماه) نگاهی داریم به ترجمههایی که از آثار این شاعر و نویسنده بزرگ شده و آنچه اهل فرهنگ ایران و جهان درباره او گفتهاند.
سعدی در اقصای عالم
از سال 1636 میلادی که اولین گزیده گلستان با ترجمه آندره دوریه به زبان فرانسوی چاپ و منتشر شد تا امروز، آثار سعدی به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، لاتین، ژاپنی، چینی، روسی، لهستانی، هلندی، ترکی، عربی، مالیایی، ایتالیایی و... ترجمه و منتشر شده است.
در شبه قاره هند سعدی جایگاه ویژهای دارد. گلستان و بوستان کتاب درسی بوده است. اولین کلیات سعدی در کلکته به چاپ رسیده و آثار سعدی به زبانهای اردو، پنجابی، سندی و سنسکریت منتشر شده و کتاب «کریما»ی منسوب به سعدی که در ایران کمتر شناخته شده، در شمارگان گستردهای چاپ و منتشر شده است.
در حوزه امپراتوری عثمانی آثار سعدی و بویژه گلستان و بوستان همواره از اقبالی عام برخوردار بوده است. شرح سودی بر گلستان یکی از نشانههای این اقبال است. برخی منابع، کهنترین ترجمه گلستان به ترکی را منسوب به سیف فرغانی شاعر قرن هفتم میدانند.
روند خوانش آثار سعدی و سعدیپژوهی سه دوره متفاوت را در ترکیه پشت سر گذاشته است: دوره پیش از فرمانروایی عثمانیان، دوره عثمانی و دوره جمهوریت. در دوره اول سعدی در آناتولی چندان پرآوازه بود که افلاکی اثر ماندگار خود «مناقب العارفین» را با بخشی از مقدمه گلستان آغاز میکند، در دوره عثمانی تألیف و تدوین شرحهای مختلف گلستان و بوستان نشاندهنده اهمیت ادبی و آموزشی آثار سعدی است و در دوره جمهوریت و پس از تغییر الفبای عربی و تبدیل آن به الفبای لاتین «در وزارت فرهنگ ترکیه ادارهای به نام اداره ترجمه تأسیس شد که موظف بود در ترجمه متنهای جدید و کهن به ترکی با الفبای لاتین بکوشد. از نخستین تجربههای این اداره، بازنویسی بوستان و گلستان به خط لاتین و انتشار آن بود.»
سعدی شاعری جهانی است و جهان شاعر نیز در آثارش اقصای عالم را در برمیگیرد و به شهرها و کشورها و قبیلهها و اندیشهها و دینهای مختلف میپردازد. از هند، سند، چین، مصر، روم، غزنین، خجند، بابل، بغداد، بلخ، مکه، بیتالمقدس، شام، یمن، ختن، یونان، زنگبار، صَنعا، کشمیر، دمشق و طرابلس سخن میگوید و از فارس و تاجیک و تازی و ترک و تتر و از مسلمان و نصرانی و یهود و هندو، از افلاطون، ذوالنون و فیلسوفان یونان و روم.
سعدی در دوران معاصر
اگر چه سالشمار عمر انفسی سعدی به قرن هفتم میرسد اما روزشمار عمر آفاقی سعدی از حضور پیوسته و مداوم او از همان دوران تا کنون حکایت میکند، حضور پرشکوهی که اینک پس از قرنها همچنان بر خوان او نشستهایم و خوشهچین حکمت و دانش و زبان و هنرش هستیم.
تنوع حضور لایههای مختلف اجتماعی در آثار سعدی از پادشاه تا رعیّت، پیر تا جوان، شخصیتهای گوناگون اساطیری، پهلوانی، تاریخی، ایرانی و اسلامی، باورها و عقاید متفاوت، اقوام و قبایل مختلف و .... از نکاتی است که آثار او را همگانی کرده، توجه قشرهای مختلف اجتماعی را بدو جلب کرده و سلیقههای مختلف را تامین کرده که البته این امر برخاسته از تجربیات مختلف سعدی در همزیستی و یا شناخت طبقات گوناگون اجتماع است که گاه او را به کار گِل میکشاند و گاه به مدح پادشاهان میپردازد.
تنوع مضمونی و موضوعی، یعنی جنبه همهگرایی در آثارش منجر به جذب همگان شده و از اینرو، اصطلاحات و نکات حکمی و اخلاقی سعدی به آسانی به خاطر سپرده شده است. تناسب ساختارهای ذهنی مردم و ساختار و مضامین آثار سعدی و ارتباط این اثر با فرهنگ ایرانی و اسلامی و همخوانی مضامین و موضوعات آن با مصادیق ارزشها و هنجارهای اجتماعی از قبیل توجه به زندگی فردی، مسائل خانه و خانواده، دین و سیاست، اقتصاد، آموزش و پرورش و تهذیب فردی و جمعی و ...منجر به ماندگاری آثار وی تا دوران معاصر و در میان قشرهای مختلف اجتماعی شده است.
در تحوّلات دوران مشروطیّت بیمهریهایی از سوی برخی از تجدّدخواهان نسبت به سعدی صورت گرفت، اما این نگاه تداوم چندانی نداشت. اگر نسل اولِ تجددخواهان ایران، مقهور و ذوقزده غرب بود و نسل دوم مقهور نگاه چپ، برخی از روشنفکران امروز خردگرایانه و منصفانه، بدون غربزدگی و غربستیزی و با تکیه بر داشتههای گذشته و کنونی به تبیین جایگاه ایران و سعدی پرداختهاند.
اندیشمندان و فرهنگوران ایرانی امروز واقعبینانهتر و دقیقتر و مطمئنتر از گذشته با سنتها و ارزشها و آثار ادبی و هنری خود روبهرو میشوند. آنها با شناخت اندیشههای اصیل تحولات اجتماعی در غرب و جهان و نیز تئوریهای نوین نقد ادبی و جامعهشناسی به سعدی و دیگر مفاخر ادبی و هنری میپردازند و به این دلیل سعدیگرایی در دوران ما را میتوان یکی از نشانههای بازگشت خردگرایی دانست؛ بازگشتی که ریشه در نگاه دقیق و عمیق به پدیدهها دارد، نگاهی که در صورت تداوم، برآیند پرشکوهی را برای فرهنگ و ادب و فردای ایرانزمین به ارمغان خواهد آورد.
با رجوع به آثار گوناگونی که در دوران معاصر پرداخته و ارائه شده، میتوان به شاخصهایی در مورد میزان توجه به سعدی در دوران معاصر دست یافت؛ شاخصهایی از قبیل: تعداد ارجاعاتی که در زبان فارسی و به سخنان او شده، تعداد کتابها، مقالات، شرح و تفسیر، تصحیح و حاشیهنویسیهایی که بر آثار وی شده، میزان تأثیری که نویسندگان از شیوه نگارش وی در آثارش بویژه گلستان پذیرفتهاند؛ میزان تاثیرپذیری جامعه و فرهنگ عامه از این آثار در قالب ضربالمثل، ارسالالمثل و تمثیلها، گستره جغرافیایی انتشار آثار سعدی و تعداد ترجمههایی که از آثار سعدی به زبانهای مختلف صورت گرفته، نگارش آثار درباره سعدی توسط نویسندگان و پژوهشگران ایرانی و مستشرقین، برگزاری نشستها و همایشها درباره سعدی و آثارش و بهرهمندی مستقیم یا غیرمستقیم از مضامین کلام سعدی در انواع هنرها همچون نقاشی، خوشنویسی، آواز و موسیقی و... .
بر این اساس، وجوه حضور سعدی در دوران معاصر در عرصههای گوناگون قابل بررسی است؛ حضور مداومی که علیرغم تمام تلاشهایی که برخی در جهت زدودن نام، مقام و جایگاه او کردهاند، همچنان خوشآوازه و گسترده، در ذهن و زبان همگان متجلی است.
ستایش از سعدی
گستردگی و تنوع آثار سعدی او را به عنوان سخنوری توانا و اندیشهورزی نامی تبدیل کرده و سلیقههای مختلف را به سوی خود جلب کرده است. حضور همیشگی سعدی در میان مردم و آمیزش او با گروههای مختلف اجتماع، کلام و بیان او را مورد اقبال همگان قرار داده، چنانکه او را سخنگوی مردم میدانند. این حضور پیوسته تنها در محدوده جغرافیایی زبان پارسی نمانده و مرزهای بسیاری را درنوردیده است. از همینروست که امرسون شاعر، نویسنده و اندیشمند آمریکایی معتقد است که: «سعدی به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن میگوید و گفتههای او مانند هومر، شکسپیر، سروانتس و مونتنی، همیشه تازگی دارد».
محمدعلی فروغی نیز درباره سعدی میگوید: «مدّاحی از شیخ سعدی را زبان و بیان خود او باید، امّا هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند. هفتصد سال از زمان او میگذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده، بلکه نزدیک به او هم کسی دیده نشده است... اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است، ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم، سخن میگوییم».
حبیب یغمایی معتقد است که: «سعدی پیامبر فارسی است و معجزه او زبان او. از دیگر فضایلش که بگذریم، نکتهای که تکیه بدان میباید زد، زبان اوست که دیگر شاعران بزرگ ایران و شاید جهان، چنین معجزهای را نیاوردهاند».
سعید نفیسی هم معتقد است: «سعدی بیشک بزرگترین شاعر ایران و یکی از بزرگترین شاعران جهان است. تاکنون هیچ کس در زبان فارسی به روانی و لطف و سادگی و شیوایی و انسجام و فصاحت و فریبندگی الفاظ او شعر نگفته و به همین جهت غزلهای او در زبان فارسی بینظیر است و چون منتهای سادگی و روانی را در سادهترین احساسات طبیعی به کار برده، به هر زبانی که ترجمه شود، از زیبایی آن کاسته نمیشود و به همین سبب در تمام عالم معروف شده و در سلک بزرگان فرزند آدمی درآمده است».
شفیعی کدکنی بر این باور است که: «سعدی و فردوسی از لحظه حضورشان در تاریخ ادبیات ما، همواره فرمانروایان بیچون و چرای قلمروِ شعر بودهاند».
ضیاء موحد در کتاب «سعدی» میگوید: «سعدی در شعر به گونهای معاصر ماست که بسیاری از شاعران امروز ایران نیستند...».
علامه محمدتقی جعفری نیز معتقد است: «مقام ادبی سعدی در ردیف اول ادبای اسلامی ایران، بلکه همه جوامع اسلامی است».
برخی شاعران چون ملکالشعرای بهار، فریدون مشیری، سیدمحمد حسین شهریار، حسین پژمان بختیاری، امیری فیروزکوهی و حسین مسرور در شعرهای خود به مدح و ستایش سعدی پرداختهاند، برخی نیز به تضمین و اقتباس از آثارش بویژه غزلهای او در آثارشان پرداختهاند؛ چنانکه بهار سروده است:
سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست
فریدون مشیری در شعر«همراه آفتاب» به توصیف سعدی و آموختههای خویش از سعدی و ستایش وی میپردازد:
او پادشاه ملک سخن بود
بیگمان
«روی زمین گرفته به تیغ سخنوری»
با منکرش بگو که بیا روبهرو کنیم!
با مدعی بگو، بنشیند به داوری...
محمدحسین شهریار نیز در بخشی از شعر خود سروده:
سلام ای شهر شیخ و خواجه شیراز
سلام ای مهد عشق و مدفن راز...
بهار بوستانت بی زمستان
دعایت کرده سعدی در گلستان...
تو ای شیراز جا دارد ببالی
ولی دانم که گاه از دل بنالی
که دیگرباره چون سعدی نزادی
به دنیا حافظ دوم نداری
نصرالله مردانی هم در مدح او میسراید:
سعدی ای نامدار ملک هنر
ای ظهور تو افتخار بشر
سعدی ای شاعر بلنداندیش
باغ اندیشه از تو بار آورد
وصف تو در بیان نمیگنجد
ای پیامآور بزرگ هنر
موسوی گرمارودی نیز سروده:
خزان چو آید و در بوستان مقر گیرد
صفا ز طَرفِ گلستان ره سفر گیرد...
گل همیشه بهار سخنوری، سعدیست
که ژاله هنرش، خرده بر گهر گیرد
بیرون از مرزهای زبان فارسی و در آن سوی فرهنگ ایرانی نیز سعدی بسیاری از اندیشمندان و سخنسرایان دنیا را به شگفتی و ستایش برانگیخته است: «فطرت مداراپسند، فکر مثبت، طبیعت آرام، طبع معتدل و سازشگر و مایل به انتظام، خوی نرم و صلحجو، قیافه مسالمتآمیز و خیراندیش و روح منصف سعدی، حکمت معتدلی پرداخت که در شرق و غرب ستایشگر و دوستدار یافت... در واقع، آنچه بیش از همه از غربیان، دل برده و آنان را مجذوب ساخته، تعالیم اخلاقی سعدی است که انگیزهای جز بشردوستی و بزرگداشت آدمیت و حیثیت و شرف انسانی ندارد».
گییو دوسه شاعر و داستاننویس نامدار فرانسه از آثار سعدی بسیار الهام گرفته است. او از سال 1903م. تا 1961 م. به مدت 58 سال به انتشار داستانهایی پرداخته که آنها را کم و بیش از سعدی گرفته بود و یکی از مجموعه داستانهای خود را «در گلستان سعدی» نام نهاده است.
هانری ماسه نیز از دیگر نویسندگان و منتقدان فرانسوی است که سعدی را ستوده است.
اِرنِست رِنان (1823- 1892م.) زبانشناس و نویسنده فرانسوی درباره سعدی میگوید: «سعدی واقعا یکی از گویندگان ماست. ذوق سلیم و تزلزلناپذیر او، لطف و جذبهای که به روایاتش روح و جان میبخشد، لحن سُخریهآمیز و پرعطوفتی که با آن معایب و مفاسد بشریت را ریشخند و طعن میکند، این همه اوصاف که در نویسندگان شرقی به ندرت جمع میآید، او را در نظر ما عزیز میدارد».
باریه دومنار (1826-1908م.) مترجم بوستان سعدی به زبان فرانسوی، درباره نفوذ سعدی در اروپا میگوید: «از تمام گویندگان شرقی، سعدی تنها شاعری است که مورد فهم و دریافت اروپاییان قرار گرفت... و علت این اعتبار او این است که سعدی در گلستان جامع جمیع صفات و مواهبی است که جمالشناسی خواستار آنهاست».
نیکلسون انگلیسی (1870-1953 م.) نیز شعری در مدح سعدی سروده و سعدی را «هوراس پارس» نامیده است.
ایوان بونین (1870-1953 م.) شاعر و نویسنده روسی نیز که او را آخرین نویسنده کلاسیک ادبیات روسیه میدانند، بارها از تأثیرپذیری خود از سعدی سخن میگوید. او زیبایی کلام خود را وامدار سخنان همچون «مروارید» سعدی میداند که بر کلام او تأثیر گذاشته است.
پینوشت: این مطلب از کتاب «سعدی شیرینسخن» (برگزیده کلیات سعدی) که توسط کوروش کمالی سروستانی منتشر شده برگرفته شده است.